واژه فوبیا را خیلی از ما شنیدهایم. برخی به شوخی خودشان را فوبیک میخوانند، گروهی نیز از این ترس مزمن، زمینگیر شدهاند. اما فوبیا انواع مختلفی دارد که شاید عجیبترین آن، ترس از شاد بودن و عذاب وجدان از قهقهه زدن است.
آدمهایی را در اطراف خود دیدهایم که بهطور مشخصی از شاد شدن میترسند و اعتقاد عمیقی دارند که در پس این شادی، بهزودی غمی سراغ آنها میآید. فوبیا در واقع ترسهایی است که تبدیل به اضطراب مزمن شدهاند. هراسهایی که پرداختن به فعالیتهای روزمره زندگی را برای آن فرد مشکل میکند. چروفوبیا اما ترس مزمن از شادی است. این ترس ممکن است ریشه در خاطرهای در کودکی یا نوجوانی داشته باشد یا به صورت شفاهی از سوی اطرافیان فرد تلقین شده باشد. در شرایط پیشرفته این افراد احساس دیوانه شدن، لذت نبردن از زندگی، عذاب وجدان از شادی و … دارند.
این مشکل و اختلال در افراد باید بهصورت دقیقی بررسی شود. برای مثال، فردی ممکن است خندههای ناگهانی و خوشحالیهای گاهگاهش به دلیل مکانیسم دفاعی و ایجاد سدی در برابر غم بزرگی باشد که ممکن است روان او را متلاشی کند. این مکانیسم دفاعی که تمام میشود و فرد از لاک دفاعی خود خارج میشود، ممکن است غم بازگردد و فرد این حس را داشته باشد که جزء تقدیر اوست که پس از هر شادیای غمی را تجربه کند.
روانپزشکان معمولاً داروهای ضدافسردگی برای این فرد تجویز میکنند. داروهایی مانند سرترالین، افکسور و پاکسیل که تنها مسدودکنندههای بتا و آدرنالین هستند و درمان قطعی برای این بیماری محسوب نمیشوند. اما در کنار استفاده از دارودرمانی، رویکرد رواندرمانی «سیبیتی» پاسخ خوبی به درمان خواهد داد و شاید بتوان گفت دارودرمانی در درمان فوبیها خط اول درمان نیستند.
فرهیختگان