آیا این سوال شما هم هست؟ آیا تا به حال شده که افرادی با اختلال شخصیتی شما را جذب کنند؟ بعضی از افراد اینگونه هستند و خیلی جذب این دسته از آدم ها می شوند. در اینجا یکی از مدرسان دانشگاه و مشاور خانواده، این سوال را اینگونه پاسخ می دهند. با ما باشید.
دکتر فاطمه آذرتاش، مدرس دانشگاه و مشاور خانواده در گفتوگو با پایگاه خبری «سلامانه» به این پرسش پاسخ میدهد.
این احتمال وجود دارد که شما به این علت جذب فرد خودشیفته، ضداجتماعی یا فریبکار میشوید که باور کردهاید لیاقت بیش از این را ندارید. اگر شما دچار احساس کمارزشی هستید، بنابراین میتوان گفت که در برقراری رابطه با یک فرد فریبکار یا بیتوجه، افسرده و دیگر افرادی که دارای مشکلات متعدد هستند، قصد دارید تا هر چه کمتر در برابر فرد محبوب خود احساس کمارزش بودن کنید. احساس کمارزشی، احساسی است که در باوری کاملا اشتباه قرار دارد و اگر وارد یک رابطه شوید، بسیار برایتان زیانبار است.
اگر شما به خاطر فرار از تنهایی، وارد ارتباط با افراد نابهنجار و غیرنرمال میشوید، احتمالا فردی وابسته به دیگران هستید. فراموش نکنید اگر ما عزت نفسمان پایین باشد، وقتی با دیگران رابطه برقرار میکنیم، مدام از این مساله میترسیم که مبادا ما را تایید نکند. حتی اگر این رابطه، رابطهای باشد که امتیاز خاصی برایمان نداشته باشد ولی خودمان را مجبور میکنیم که از بسیاری از نیازها، خواستهها و آرزوها و حقوق فردی بگذریم. اگر چنین چیزی در مورد شما صدق میکند زمان آن رسیده که به یک فرد مختصص مراجعه کنید.
دلیل دوم این است که شما میخواهید خلاء درونی خود را توسط فرد مقابلتان پر کنید. بارها مراجعینی را دیدهام که در همان برخورد اول با یک فرد دچار اختلالات شخصیت متفاوتی وارد رابطه شدهاند چون احساس میکردند این فرد دارای ویژگیهای خیلی خاصی است که خود دارای آن ویژگی نیستند. همه ما حداقل در برخورد اول جذب چیزی میشویم که خود آن را نداریم. اگر شما فردی محتاط و محافظهکاری هستید احتمال جذب فردی شجاع و ماجرا میشوید. اگر شما فردی بسیار برونگرا باشید به احتمال زیاد، فردی ساکت و محجوب شما را شیفته خود میکند یا اگر شما خشک و رسمی هستید دوست دارید با فردی که بیخیال و خودمانی است، ارتباط بگیرید.
ولی تحقیقات نشان داده که اگرچه ما جذب همچنین افرادی میشویم ولی به خاطر تفاوتهای شخصیتی که وجود دارد این رابطهها به صورت طولانیمدت ادامه نمییابد. یعنی همان خصوصیاتی که در ابتدا فرد داشته و به خاطر همان خصوصیات جذب او شدهایم، آرامآرام اسباب ناراحتی ما را فراهم میکند. حالت بدتر این است که ویژگی و رفتار مزبور، نشانگر این است که فرد محبوب، دارای اختلال شخصیت است. مثلا خودانگیختگی نشانگر اختلال شخصیت مرزی، شجاعت بیش از اندازه نشانگر اختلالات شخصیت ضداجتماعی یا سکوت و منزوی بودن و انزوا اختیار کردن نشانگر اختلال شخصیت اسکیزویید است. بنابراین شما به خاطر اینکه این فرد، تا حدی توانسته کمبودهایتان را جبران کند، از او استقبال کرده و سعی کردید با او ارتباط بگیرید. ولی بهترین راه این است که شما در محیطی که حمایتکننده است به رفع کمبودهای شخصیتی خود بپردازید. ببنید چطور میتوانید علایق و رفتارهای خود را گسترش دهید و با گرفتن کمک تخصصی رفتارهایی که علاقهمند به آن هستید را در خود به وجود بیاورید.
گاها دلیل دیگری هم که موجب میشود شما به این افراد گرایش پیدا کنید و نتوانید این ارتباطات را قطع کنید، این است که احساس گناه میکنید. اگر مدت زیادی است که در یک رابطه هستید و احساس میکنید، فرد مقابلتان رفتار مناسبی ندارد ولی از اینکه او را ترک کنید، احساس گناه و شرمندگی میکنید، بهتر است ذهنیت خود را تغییر دهید.
بسیاری از افراد از ترک این افراد اجتناب میکنند و احساس گناه دارند اما نباید خودتان را مسئول مشکلات فرد کنید. فکر نکنید که بدون شما نمیتواند زندگی کند و اگر او را ترک کنید، کار غیراخلاقی انجام دادهاید. این دلایل کاملا غیرمنطقی است و مسلما اختلال شخصیت در این افراد سالها قبل از آشنایی شما بوده و با ترک شما نیز همچنان وجود دارد. شما مسئول این افرد نیستید.
خود را هم سرزنش نکنید که باید از همان ابتدا این اختلال را تشخیص میدادید. تشخیص اختلال شخصیت توسط افراد عادی بسیار مشکل است و بعد از برههای از زمان این خصوصیات خود را نشان میدهد. حتی افراد متخصص بعد از چند جلسه مشاوره متوجه این خصوصیات میشوند. اگر قصد دارید رابطهتان را با فردی که دارای اختلال شخصیت است پایان دهید اما دچار احساس گناه و شرمندگی میشوید بهتر است هر چه سریعتر به متخصص مربوطه مراجعه کنید و درصدد این باشید که هر چه زودتر این رابطه آسیبزا را به پایان برسانید.
سلامانه