با تغذیه رژیمی به کاهش وزن و تناسب اندام خواهید رسید اما آیا این تغییرات آسیبی به اعصاب و روحیه شما وارد نمیکند؟ غالبا کسانی که رژیم میگیرند از غذاخوردن با جمع امتناع می ورزند و به خاطر برنامه غذایی خاص خود مجبورند به تنهایی و به مقدار مشخصی غذا بخورند و این موضوع کم کم باعث آسیب های روحی و روانی از جمله استرس،اضطراب و گوشه نشینی خواهد شد.
شما هم رژیم های لاغری زیادی را امتحان کردید؟ این رژیم های لاغری بر شما موثر نبوده است؟ اگر شما هم جزو کسانی هستید که هر بار غذای خود را کم می کنید باز هم وزن تان زیاد می شود، بهتر است این مقاله را بخوانید.
سال ها پیش یکی از دوستانم را دیدم که نگران اضافه وزن دختر نوجوانش بود. او هنگام بلوغ شروع به افزایش وزن کرده بود و والدینش نمی دانستند که باید چه کار کنند. آنها با فرزندشان در مورد کنترل روی کمتر خوردن و ورزش صحبت کرده بودند. سعی می کردند غذاهای مخصوص برای او درست کنند. هیچ کدام از آن ها جلوی روند تغییر او از یک دختر بچه لاغر به یک زن چاق را نگرفته بود. همه ی اعضای خانواده او همیشه لاغر بودند، بنابراین والدینش فکر نمی کردند که اضافه وزن او ممکن است مشکل پزشکی باشد ( یا نباشد )، یا فقط به خاطر تفاوت نوع بدن او به صورت طبیعی با سایر اعضای خانواده است.
من به عنوان یک متخصص مغز و اعصاب می دانستم، اضطراب معنی دار والدین او مشکل این دختر را بدتر می کند. او دیگر تمایلی به غذا خوردن به همراه خانواده نداشت و زمانی هم که کنارشان می نشست تقریبا چیزی نمی خورد. ولی پدرش می گفت که شبانه غذاها از یخچال ناپدید می شوند و افزایش وزن او همچنان ادامه داشت. به نظر می رسید که اختلال پرخوری او در حال پیشرفت است.
من نگرانی او را درک می کردم چون خودم هم زمانی دختری نوجوان بودم و با حس عجیب تغییراتی که در بدن یک دختر نوجوان رخ می دهد ( با این که کاملا طبیعی است ) آشنایی داشتم. من متقاعد شده بودم که باید همه چیز را در بدن خود تغییر بدهم قبل از این که به فکر تناسب اندامم باشم.
وقتی که 13 ساله بودم، مادرم پیشنهاد داد که مراقب وزنم باشم، بنابراین اولین رژیمم را شروع کردم. من از پولی که از توزیع روزنامه ها بدست می آوردم برای خرید سالاد و طالبی استفاده می کردم و در زیرزمین نگه می داشتم تا جلوی وسوسه ای که به خوردن سایر خوراکی ها داشتم را بگیرم. مطمئن نیستم چرا هدفم مصرف روزانه 800 کالری بود، شاید از مجله ها یا دختران مدرسه شنیده بودم. اصلا نمی دانستم این مقدار غذایی که میخورم کمتر از نیمی از انرژی ای است که بدنم نیاز دارد، یا این که باعث می شود مغزم مرا وادار به اضافه وزن در طول زمان می کند.
زمان نوجوانی و دهه 20 زندگی ام تقریبا سالی 5 تا 7 کیلو کاهش وزن داشتم. بیشتر دوستانم هم دقیقا همین کار را می کردند، انگار که رژیم داشتن بخشی از زن بودن است. زمانی که وزنم اضافه می شد، سعی می کردم با پوشاندن خودم آن را نادیده بگیرم. زمانی هم که لاغر تر می شدم، احساس غرور می کردم ولی همیشه گرسنه بودم. در هر صورت خیالم از بابت وزنم راحت نبود.
همان طور که تحقیقات پیش بینی کرده بودند، بالاخره رژیم تکراری، من را به دردسر انداخت. من در طول یک دوره استرس زا در دهه 20 زندگی ام شروع به پرخوری کردم. زمانی که خوابم نمی برد باید بستنی یا یک بسته چوب شور را به همراه کره می خوردم، آن هم 3 نصف شب. داشتم خودم را مریض می کردم و نمی توانستم جلوی خوردنم را بگیرم. آن سال 10 کیلو به وزنم اضافه شد و شانس آوردم زمانی که استرسم کم شد، توانستم بدون هیچ کمکی دست از پرخوری بردارم.
اصرار به نوجوانان برای لاغر شدن فشار خیلی زیادی به آن ها وارد می کند، درصورتی که والدین چنین قصدی ندارند. کاملا قابل پیش بینی است، زمانی که نگران وزن تان هستید، سابقه رژیم گرفتن دارید و حتی اعضای خانواده کودکانی که چاق هستند را دست می اندازند، بنابراین به راحتی می توان انتظار داشت که این کودک در آینده دچار اضافه وزن و اختلال پرخوری شود. یک مطالعه طولانی مدت به نام پروژه EAT، نشان داد دخترانی که به طور مکرر رژیم می گیرند یا خانواده شان آن ها را دست می اندازند نسبت به سایر دختران در 10 سال آینده دو برابر افزایش وزن خواهند داشت، چه قبل از آن دچار اضافه وزن بوده باشند و چه نباشند.
مطالعه دیگری نشان داد، دخترانی که در اوایل نوجوانی به صورت مکرر رژیم می گیرند، نسبت به دیگران در عرض 2 سال آینده 5 برابر اضافه وزن خواهند داشت. نوجوانان لاغر نروژی که احساس اضافه وزن داشتند نسبت به همتایان خود که حس خوبی به وزنشان داشتند در طول 11 سال بعد اضافه وزن بیشتری داشته اند. در نهایت والدینی که از 9 سالگی به دخترانشان توصیه می کنند رژیم بگیرند، باید بدانند که فرزندشان در 15 سالگی دچار اضافه وزن زیادی خواهند شد. این مشکل فقط در دخترانی که رژیم می گیرند، مشاهده می شود.
همچنین این مطالعات نشان دادند که، کاهش وزن با رژیم های غذایی مکرر احتمال خطر پرخوری را خیلی بالا می برد که می تواند افزایش وزن های بعدی را توضیح دهد. در پروژه EAT مشخص شد که، گرسنگی کشیدن به خاطر رژیم باعث می شود خطر افزایش پرخوری در دختران تقریبا دو برابر افزایش پیدا کند. دختران در مطالعه دوم که به صورت مکرر رژیم می گرفتند، 12 بار بیشتر از دیگران گزارش پرخوری دادند و پسرانی که به طور مکرر رژیم می گرفتند 7 بار بیشتر گزارش پرخوری ارائه کرده بودند. مطالعه ای که در کالیفرنیای شمالی روی دختران انجام شد هم، همین نتیجه را ارائه نمود.
به طور کلی، 35 درصد افرادی که رژیم می گیرند، دچار آسیب رژیمی می شوند و 20 تا 25 درصد افرادی که به خاطر رژیم دچار آسیب شده اند، دچار اختلال خوردن می شوند. برای شکستن این چرخه، دکتر اریک استیک (Eric Stice) و همکارانش یک Body Project طراحی کردند. یک مداخله برای کاهش خطر اختلال خوردن در نوجوانان در معرض ابتلا به این اختلال. اززنان جوانی که از بدنشان رضایت ندارند، خواسته شد استدلال هایی علیه اهمیت لاغری بیاورند، مثلا درست کردن لیستی از 10 روشی که دختران می توانند ایده آل های لاغری را به چالش بکشانند، نوشتن یک مقاله در مورد هزینه های رژیمی که باعث شده مشکلات زیادی برایشان بوجود بیاورد، مثل این که نمی توانند مثل سایر دوستانشان در مهمانی ها غذا بخورند. دختران با ارائه این مباحث در گروه، خودشان را در برابر اعتقادات قبلی شان می بینند. به طور شگفت انگیزی افرادی در این گونه موقعیت ها اغلب با تغییر عقایدشان واکنش نشان می دهند و در این مورد معمولا واکنش شان به این شکل است که لاغر بودن ارزش این همه دردسر را ندارد. مهم این است که به جای شنیدن نظرات دیگران خودمان را با کارهایی که انجام می دهیم بشناسانیم، نه با ظاهری که به نظر می رسیم.
این برنامه کارساز بود، در یک کارآزمایی تصادفی در دبیرستان روی دخترانی که اندام شان را دوست نداشتند. شرکت کنندگان در این طرح در عرض 3 سال آینده، 60 درصد کمتر دچار اختلال پرخوری شده بوند.نسخه آن لاین این طرح هم خطر اختلال پرخوری را کاهش داد ( البته با تاثیر کمتر )، همچنین افزایش وزن در 2 سال آینده را هم در گروه کنترل دختران که یک بروشور یا فیلم مستند در مورد اختلال پرخوری دیده بودند را محدود کرد.در نتیجه مشخص شد که، تحت فشار قرار دادن فرد، برای لاغر شدن باعث افزایش اختلال پرخوری و افزایش وزن در طولانی مدت خواهد شد.
با کمک یک درمانگر خوب، دختر دوستمان راهی بهتر برای ارتباط با غذا و وزنش پیدا کرد، با ورزش کردن منظم و مصرف خوراکی های سالم بدون محدودیت. والدینش هم ایجاد استرس در مورد بدنش را کنار گذاشتند. اگر همه ما نتیجه ای که تحقیقات علمی نشان داده اند را رعایت کنیم، شادتر، سالم تر و احتمالا لاغر تر خواهیم بود.
عادت های غذایی سالم تر، نتایج طولانی مدت برای شما دارد و واقعا بعید است که یک عادت خوب توسط یک رژیم غذایی سنتی که خوردن همه چیز را محدود می کند، به شما ارائه شود. من نمی دانم که چطور بگویم که چقدر مهم است که والدین بدانند، بچه ها عادت های غذایی خود را از والدین می گیرند.کلمه رژیم اثر متضادی می گذارد و در بهترین حالت باعث کاهش وزن نمی شود یا در بدترین حالت باعث بروز رفتارهای مخرب برای سلامت شما می شود. از طرفی هم جشن ها و داشتن خاطرات خوب در کنار خانواده باعث استحکام بنیان خانواده می شود.
سایت سیمرغ