گاهی اوقات با هجوم افکار منفی در ذهنمان مواجه می شویم که برای مقابله با این قبیل افکار می توانیم از برخی ترفندهای موثر کمک بگیریم. روانشناسان برای کنترل بهتر افکار برخی راهنمایی های ویژه به مراجعه کنندگان خود میدهند. در ادامه دکتر «راس هریس»، روانشناس استرالیایی راهنمایی های خود را در این زمینه در اختیارتان قرار خواهد داد.
خیلیها در کل زندگیشان قربانی افکار منفیشان میشوند. احساس میکنند هیچ کنترلی روی افکاری که به ذهنشان خطور میکنند، ندارند و حتی از آن بدتر، آن «سر و صدای» مغزیشان را که میگوید آسمان به زمین میرسد، باور هم میکنند.
«چه فکر کنید که میتوانید و چه فکر کنید که نمیتوانید، در هر صورت درست فکر میکنید!»
فرایند فکرکردن ما فرایندی ضروری برای بقا و مبارزه در دنیای مدرن است. طرزفکر انتقادی به ما توانایی حل سریع و کارآمد مسائل را میدهد. تفکر خلاق به ما اجازه میدهد تا ایدهها و روابطی اصیل، متفاوت و پیچیده خلق کنیم. ولی طرزفکر منفی و ناخودآگاه باعث بههمریختگی ذهنیمان میشود و اشتیاقمان را برای زندگی از بین میبرد.
دکتر «راس هریس»، روانشناس استرالیایی و نویسندهی کتاب «تلهی شادی: چطور از کلنجار رفتن با خودمان دست بکشیم و زندگی را شروع کنیم» میگوید: «به این ترتیب، سیر تکامل انسان، مغزهایمان را به شکلی درآورده است که ما از نظر روانشناختی به خودمان رنج بدهیم: به مقایسه، ارزیابی و انتقاد از خودمان بپردازیم، روی آنچه که نداریم متمرکز شویم، به سرعت از داشتههایمان ناراضی شویم و سناریوهای وحشتناکی را تجسم کنیم که اغلبشان هیچوقت اتفاق نمیافتند. به همین خاطر است که آدمها شادبودن را کار سختی تصور میکنند!»
خیلیها در کل زندگیشان قربانی افکار منفیشان میشوند. احساس میکنند هیچ کنترلی روی افکاری که به ذهنشان خطور میکنند، ندارند و حتی از آن بدتر، آن «سر و صدای» مغزیشان را که میگوید آسمان به زمین میرسد، باور هم میکنند.
هرچند سوگیری منفی ذهن، مسالهای واقعیست، ولی جلوی تلاش شما را برای بهوجودآوردن تغییر و خودآگاهشدن نخواهد گرفت. طبیعی به نظر میرسد که به ذهنتان اجازه دهید نگرانی و ناامیدی را تجربه کند، ولی اگر آن را به چالش نکشید و افکارتان را به عنوان هویت خودتان بپذیرید، باعث تقویت افکار منفیتان خواهید شد. ولی شما این قدرت را دارید که این تمایل دیرینهی مغز را بشناسید و با به وجودآوردن عادت «ساختاربندی مجدد» تغییرش دهید.
اولین قدم این است که به الگوهای فکریتان توجه کنید و قبل از آنکه از کنترلتان خارج شوند، متوقفشان کنید.
در ادامه به شش استراتژی میپردازیم که میتوانید از آنها در طول روز و برای متوقفکردن الگوی فکریتان و شروع کنترل ذهنتان استفاده کنید.
به کارگرفتن هرکدام از این استراتژیها فقط چند دقیقه از وقتتان را خواهد گرفت.
استراتژی شمارهی یک: مشاهدهکننده باشید
کار را با آگاهشدن نسبت به افکارتان شروع کنید. «خود»تان را از افکارتان جدا کنید و ببینید چه اتفاقی دارد در مغزتان میافتد.
نکتهاش این است که این کار را بهصورت بیطرف انجام دهید و هیچ فکر بهخصوصی را قضاوت نکنید. فقط نسبت به خودتان، به عنوان شاهدی بیطرف برای افکارتان، آگاهی پیدا کنید.
میشود این تمرین را چند بار در روز یا در خلال نشست مدیتیشن انجام داد. افکارتان را مشاهده کنید، خودتان را به آنها وصل نکنید تا قدرت فکر و خیال و احساسات ناشی از افکارتان، کم شود.
استراتژی شمارهی دو: عنوانی برای آن فکر بگذارید
روش دیگر برای جداسازی خودتان از افکار این است که اعتراف کنید افکارتان هیچ چیز به غیر از فکر و خیال نیستند و واقعیت ندارند.
مثلا اگر فکر میکنید: «من اصلا نمیتوانم این همه کار را انجام دهم»، مکالمهی ذهنیتان را به این جمله تغییر دهید: «من فکر میکنم نتوانم این همه کار را انجام دهم.»
این کار در جهت این واقعیت است که شما و افکارتان یکی نیستید.
استراتژی شمارهی سه: فقط بگویید نه
وقتی خودتان را مشغول خیالپردازیهای ذهنی در مورد مسائل نگرانکننده میبینید، فقط بلند بگویید: «بس است!». (بیانکردن زبانی باعث بالارفتن قدرتتان برای توقف میشود) و بعد، تجسم کنید که دیواری سنگین و آهنین مسیر افکارتان را مسدود کرده است.
بری، بعضی وقتها اینطور تجسم میکند که افکار منفی را داخل یک گودال عمیق میریزد یا سوار بر یک بالنشان میکند و میفرستد به دوردستها.
استراتژی شمارهی چهار: حقهی «کِش» را انجام دهید
یک کش بیندازید دور مچ دستتان. هربار که آن را دیدید، صبر کنید و به افکارتان توجه کنید. اگر داشتید فکری منفی میکردید، کش را درآورید و در دست دیگرتان بیندازید یا آن را کمی به بیرون بکشید و رهایش کنید. این کار، جریان فکری منفیتان را متوقف میکند.
استراتژی شمارهی پنج: عوامل محرکتان را بشناسید
تفکر بیش از حد و منفیگرایی اغلب با تحریک یک فرد، موقعیت یا شرایط به وجود میآیند. به نگرانیها و اضطراب های معمولتان توجه کنید.
آیا چیز بهخصوصی هست که این نگرانیها را در ذهنتان بهوجود میآورد؟
اگر اینطور است، عوامل محرک را یادداشت کنید تا هر وقت اتفاق افتادند، در موردشان آگاهی داشته باشید. این آگاهی میتواند در جلوگیری از پاتکزدن افکار منفی کمکتان کند.
استراتژی شمارهی شش: حواستان را پرت کنید
این چرخه را با بهوجودآوردن حواسپرتی از بین ببرید. کاری انجام دهید که ذهنتان را مشغول نگه دارد تا فضای خالی برای افکار منفی نداشته باشید. خودتان را در پروژهای غرق کنید که احتیاج به تمرکز و قدرت مغزی دارد.
اگر پشت ترافیک یا در صف ماندهاید، جدول ضرب را در ذهنتان مرور کنید یا سعی کنید شعری حفظ کنید.
مجله خلاقیت