انشا بازدید از یک مکان تاریخی / ۳ انشای مختلف کتاب نگارش ۱ دهم

انشا درباره بازدید از یک مکان تاریخی / ۳ انشای مختلف کتاب نگارش ۱ دهم

انشا بازدید از یک مکان تاریخی / 3 انشای مختلف کتاب نگارش 1 دهم

انشا در مورد بازدید از یک مکان تاریخی مربوط به پایه دهم جزو سوالات پرسش و پاسخ کتاب نگارش ۱ پایه دهم صفحه ۶۶ و ۶۷ را در ادامه می توانید از بین سه انشای مختلف انتخاب کرده و بنویسید. پیشنهاد می کنیم متن را کمی ویرایش کنید چراکه احتمال دارد معلمتان متوجه شود :)

انشا ۱ : درباره بازدید از یک مکان تاریخی انشای اول

پارسال عید بود که تصمیم گرفتیم بجای اینکه مثل هر سال بریم شمال و دریا و طبیعت سبز مناطق شمالی ایران را ببینیم، به شهر دیگری سفر کنیم.

پدرم به من و خواهرم گفت که بگردید و اگر شهر خاصی را پیدا کردید به من بگویید . ما هم ذوق زده ، شروع کردیم نقشه ایران را بالا و پایین کردن . خواهرم میگفت برویم شیراز و تخت جمشید را ببینیم . من اما جای خاصی را پیدا نکرده بودم که از ته دل بخواهم بروم و از نزدیک ببینم .

خلاصه بعد از دو روز پدرم از ما پرسید که تصمیمتان را گرفتید؟

که خواهرم حتی نگذاشت جمله پدرم تمام شود و سریع گفت : بله پدر ، برویم شیراز .

پدرم هم که چند سالی تنها در شیراز زندگی کرده بود و آنجا را خوب می شناخت ، قبول کرد.

خلاصه رفتیم شیراز و از باغ ارم و آرامگاه سعدی و مسجد و بازار وکیل شروع کردیم به گشتن ، تا آرامگاه شاهچراغ و حمام وکیل و تخت جمشید ، تقریبا همه جای شیراز را گشتیم .

اما در میان همه ی این بازدید ها ، جایی رفتیم که برای من تجربه ی متفاوتی بود. آرامگاه حافظ یا همان “حافظیه” .

وقتی وارد شدیم کمی خسته بودم ، اما چند قدم که به سمت مقبره ی حضرت حافظ برداشتم ، یک حس عجیبی درونم بوجود آمد .

کمی قلبم تند تر میزد، پاهایم شل شده بود. بی اراده مدام غزلی از حافظ را زیر لب زمزمه می کردم .

فضای حافظیه با آن چیزی که در عکس ها دیده ایم ، خیلی خیلی فرق دارد . انگار که روح حضرت حافظ آنجا حضور دارد تمام محیط را شاعرانه می کند …

فاتحه خواندم ، قدم زدم ، درختهای حیاط خانه ی ابدی حافظ را دیدم و بر تنشان دست کشیدم …

اما بی اراده زیر لب زمزمه می کردم ؛

نصیحت گوش کن جانا که از جان دوست تر دارند

جوانان سعادتمند پند پیر دانا را

حدیث از مطرب و می گو و راز دهر کمتر جو

که کس نگشود و نگشاید به حکمت این معما را

انشا ۲ : گزارش بازدید از یک مکان تاریخی انشای دوم

انشا بازدید از یک مکان تاریخی / 3 انشای مختلف کتاب نگارش 1 دهم

از طرف مدرسه قرار بود به دیدن یک مکان تاریخی برویم .

همه مان ساعت ۴ در مدرسه جمع شدیم و پول و رضایتنامه را تحویل داده و بلیط گرفتیم و راه افتادیم .

خیلی خیلی خوشحال بودم و مدام با دوستم درباره بازدید صحبت می کردم .

پس از اینکه رسیدیم معلم تاریخمان در مقابل بچه ها ایستاد و شروع کرد به صحبت کردن .

سپس به سمت در ورودی موزه و بنای تاریخی حرکت کردیم .

واقعا مکان زیبا و با شکوهی بود .

هرچه نگاه می کردم خسته نمی شدم و برعکس حس کنجکاوی بیشتر در من شکل می گرفت .

موزه پر است از جاذبه های زیبا و تاریخی کشورمان و با دیدن آن احساس غرور می کنیم .

هرچه جلوتر می رفتیم معلم تاریخ درباره قدمت بنا اطلاعات بیشتری در اختیارمان قرار می داد .

ما هم یکی یکی یادداشت برداری می کردیم تا مبدا آنها را فراموش کنیم .

زیرا آقای معلم گفته بود که قرار است از ما امتحان بگیرد .

برخی از دوستان با خود دوربین به همراه آورده بودند و تند تند عکس می گرفتند .

برخی دیگر در حال طراحی بودند .

برخی دیگر با تعجب نگاه می کردند و معلوم بود کلی سوال در ذهنشان مرور می شود .

پس از اتمام بازدید کم کم به صف شدیم و از داخل ساختمان بیرون آمدیم .

سپس سوار اتوبوس مدرسه شدیم و سر جای خود نشستیم .

در تمام مسیر موزه تا مدرسه همه ش به چیزهایی که دیده بودم فکر می کردم و حس بسیار خوبی داشتم .

انشا ۳ : بازدید از یک مکان تاریخی انشای سوم

انشای سوم را کمی فسفر سوزانده و از تراوشات ذهنی خودتان بنویسید :) امیدواریم از این انشا نیز لذت برده باشید.

انشا در مورد بازدید از یک مکان تاریخی

محمد امین اکرمی

۱۲ اسفند ۱۳۹۶

مطالب پیشنهادی