آیا کودکتان با قیافه خود مشکلی دارد و نمی تواند با خود کنار بیاید؟
تا به حال شده فرزندتان از اینکه قد کوتاه یا بلندی دارد یا اینکه موهایش کمپشت است یا بینی بزرگی دارد یا عینکی است به شما گله کند؟ بسیاری از این ویژگیها ذاتی است و گرچه برای برخی درمانها و روشهای پیشگیری وجود دارد، اما باید واقعیتی را پذیرفت و با آن کنار آمد. اگر این مهارت مهم را به بچهها نیاموزید قطعا او در کنار آمدن با دیگر واقعیتهای زندگیاش مشکل خواهد داشت. آیا میدانید چطور باید به فرزندتان کمک کنید ظاهرش را آنگونه که هست، بپذیرد؟
فرزندتان با ظاهرش مشکل دارد؟
در آغاز بیایید ببینیم کدام کودکان خود را با دیگران مقایسه میکنند. کودکان 6 ساله خودمحور هستند، یعنی فقط از زاویه دید خود به دنیا نگاه میکنند. اما بعد از اتمام 6 سالگی و مخصوصا با ورود به نوجوانی، دید او برعکس میشود، یعنی تمام وقت فکر میکند تماشاگر خیالی دارد و تلاش میکند از زوایه دید دیگران به خود نگاه کند. نوجوان در واقع به دنبال این است که خود را مثل دیگران نشان دهد تا کانون توجه و بهزعم خود زیباتر شود و چیزی برای ارائه به اجتماع داشته باشد.
مانع تشدید خودزشتانگاری نوجوان شوید
همه انسانها در نوجوانی احساس میکنند به نوعی زشتتر از دیگران هستند، مثلا پیشانی کوتاهی دارند، دماغشان بزرگ است، قد کوتاهی دارند و… این موضوع کاملا طبیعی است. نوجوان با تفکر «احساسی» چهره خود را از دید دیگران ارزیابی میکند مثلا چون فکر میکند دماغش بزرگ است، احساس میکند دیگران هم آن را بزرگ میبینند. از سوی دیگر، در نوجوانی پدیدهای به نام «انتشار» وجود دارد. یعنی وقتی در یک جمع فردی از احساسی صحبت میکند، ناخودآگاه نوجوان هم متوجه همان احساس در خودش میشود. چیزی شبیه خود بیمارانگاری. از اینها مهمتر، واکنشهایی است که اطرافیان نوجوان به چهره و اندامشان نشان میدهند. مثلا رفتار مادری که مرتب روبروی آینه میایستد و خود را ورانداز میکند یا در صحبت با دیگران مدام به فکر عملهای زیبایی است، الگوی بدی برای نوجوان است.
با نوجوان صحبت کنید
به نظر میرسد اولین کاری که میتوانیم انجام دهیم، آموزش پذیرش ویژگیهای ذاتی به فرزندمان است. برای این منظور باید اعتمادبهنفس نوجوان را با بیان ویژگیهای مثبتی که دارد، تقویت کنیم. البته لازمهاش این است که خودمان به اندازه کافی اعتمادبهنفس داشته باشیم. برخورد والدین با نوجوان نیز مهم است. وقتی نوجوان میگوید ناراحت است که چه دماغ بزرگی دارد، بهعنوان والدین چه رفتاری با او داریم؟ چقدر حوصله داریم با این مساله علمی برخورد کنیم؟ آیا وقت میگذاریم تا به نوجوان توضیح دهیم همه افراد در این سن خودزشتانگاری دارند و 3-2 سال بعد این تفکر کاملا از بین میرود؟ چقدر عکسهای دوران نوجوانی خودمان را به فرزندمان نشان میدهیم و در مورد احساساتمان در آن زمان صحبت میکنیم؟ بهترین کار قبل از قضاوت و ارائه راهحل، همفکری و همحسی با نوجوان است. فراموش نکنید وقتی نوجوان با یک سوال، با یک گره و ناراحتی به والدین مراجعه میکند، معنیاش این نیست که پاسخ را نمیداند، قصدش این است که اطلاعاتش را با شما تبادل کند یا میخواهد واکنشهای گفتاری و رفتاری شما را در مورد ناراحتیاش بسنجد. آیا رفتار شما با لبخند و روی گشاده و همراه با پذیرش است یا برعکس؟
تقویتکنندههای درونی را جایگزین کنید
هیچکس کامل نیست. همه ما عیبهایی داریم که گاهی باعث میشوند روی آنها تمرکز کنیم و از موفقیت جا بمانیم اما باید یاد بگیریم تقویتکنندههای درونی داشته باشیم. شاید از بیرون مورد توجه نباشیم اما باید خود را قبول داشته باشیم. اگر فرزند شما هوش ریاضی خوبی دارد، خوب پیانو میزند، ارتباطهای اجتماعی قوی دارد و… باید این مسائل را مرتب به او یادآوری کنید تا بیاموزد در زندگی داشتههایش را ببیند و بشمرد و از یادآوری آنها لذت ببرد. نوجوانان به دلیل توجه انتخابی که دارند، دست روی عیوبشان میگذارند. به فرزندتان یاد دهید زیاد به خودش آفرین بگوید: «آفرین به خودم که مرتب و منظم هستم»، «آفرین به خودم که همینطور که هستم، خودم را قبول دارم و با اینکه فلان نقص ظاهری یا عضوی دارم، این فکر عاملی برای جداییام از جامعه نیست» و…
اگر نقص ظاهری فرزندتان آشکار است…
گاهی نوجوان عیبی آشکار دارد. اگر این عیب قابلرفع کردن است، باید آن را برطرف کرد. اگر نیست، باید واقعیت را به او فهماند. اجازه بدهید نوجوان به خاطر عیبی که دارد و فهمیده نمیتوان برای آن کاری کرد، حتی گریه کند. اگر امید واهی به او بدهید، ممکن است به بیراهه برود؛ مثلا باور کند که با خوردن فلان قرص بدون محدودیت سنی روزی 3 سانت به قدش اضافه میشود و… انسان بهصورت طبیعی و خداداد خودش مشکلاتش را انکار میکند و تبلیغات کذایی معمولا از این میل سوءاستفاده میکنند.
نی نی سایت