انواع سرطان ها مهمترین قاتلین جامعه امروزی ما هستند و تنها امید زنده ماندن آن ها به دست کشفیات آینده محققین و پزشکان است!
ما کجا هستیم؟
نبرد علیه سرطان، به عنوان یکی از بزرگترین چالشهای فکری و عملی در دنیای مدرن ثابت شده است. یکصد سال پیش، مداخلههای جراحی با حمایت فرمهای اولیه درمانهای رادیاسیون، تنها سلاحهای موجود در اختیار پزشکان بود.
از آن زمان، تعدادی انقلاب کلیدی رخ داده که روند درمان را تغییر دادهاند. اولین انقلاب درمانی، معرفی کموتراپی، در قالب داروهایی بود که در اختیار بیماران قرار گرفتند. این داروها، از قضا از گاز خردلی به دست آمدند که در جنگ جهانی اول به عنوان یک سلاح استفاده میشد.
پزشکانی که از قربانیان این سلاحها، اتوپسی میگرفتند، ذکر کردند که گاز خردل جلوی تقسیم سلولی را میگیرد، بنابراین نسخههایی از آن ارتقا یافت که به متوقف کردن پرولیفراسیون سلولی کمک میکرد. این درمان در دهه 1950، به درمانی رایج تبدیل شد.
? در حال حاضر چه؟
به موازات پیشرفتهایی که در تحقیقات ژنومی در قرن 21 رخ داد، دانشمندان از این دانش برای ابداع و پیشرفت درمانهای جدید بهره جستهاند. پیشرفتهای اخیر شامل درمانهای هدفمند میشود و دانشمندان در کار خود علیه تومورها، اختصاصیتر عمل میکنند، زیرا هدفهای مولکولی مرتبط با سلولهای سرطانی خاص را نشانه میگیرند، در حالی که، اکثر درمانهای کموتراپی استاندارد بر همه انواع تقسیمهای سریع سلولی اثر میگذارند، چه سلول طبیعی باشد و چه سرطانی. بهطور مثال، در حدود یکپنجم بیماران مبتلا به سرطان پستان، دارای سلولهای توموری حاوی مقدار زیادی پروتئین محرک رشد، به نام HER2، روی سطح خود هستند. سرطانهای پستان با این مقدار زیاد پروتئین، اغلب مهاجم هستند. تعدادی از داروها مانند هرسپتین، برای نشانهگیری این پروتئین و بلوکه کردن گسترش سلولهای تومورال وارد بازار شدهاند. این درمانهای هدفمند، در حال حاضر پایه و اساس نبرد علیه سرطان به حساب میآیند.
? مشکلات عمده چه هستند؟
در حال حاضر پیشرفتهای عظیمی رخ داده اما مشکلات نوظهور، بیشتر مالی هستند تا تکنیکال و فنی. نسل جدید داروهای که ابداع شدهاند، بسیار گران بوده و سوالات زیادی را در مورد قیمت و ماحصل آن ایجاد کرده است.
بیایید نگاهی به تکنولوژی نوپای ایمونوتراپی داشته باشیم. سلولهای سرطانی دارای انواعی از تقلبها و دستهای پنهانی هستند که سلولهای T را متقاعد میکنند به آنها حمله نکنند. در دهه 1990، محققان مولکولی را روی سلولهای T یافتند که قسمتی از این دستها بود. این سلول، در حال حاضر، به عنوان «مرگ برنامهریزی شده 1» یا PD1 شناخته میشود و از زمان کشف آن، محققان در تلاشند تا عملکرد آن را دچار اختلال کنند. به تازگی در شیکاگو، از داروهایی پردهبرداری شدند که نتیجه همین تحقیقات هستند.
کارآزماییهای انجام شده در بیماران مبتلا به ملانومای پیشرفته، که میزان مرگ و میر بالایی دارند، نتایج بسیار امیدوار کنندهای را نشان دادهاند اما دانشمندان هشدار میدهند که این داروها میتوانند عوارض جانبی شدیدی در بعضی از بیماران برجای گذارند.
? ما کجا ایستادهایم؟
دمانس، در واقع یک بیماری نیست، بلکه پیامد عوامل و شرایط بسیار مختلفی است. بیماری آلزایمر یکی از رایجترین آنها است، اما دیگر موارد عبارتند از دمانس عروقی و دمانس فرونتوتمپورال. تمامی این موارد، علایم مشترکی را نشان میدهند، مانند از دست دادن حافظه، گیجی و تغییر شخصیت.
در حالی که دمانس لزوما پیامد اجتنابناپذیر افزایش سن به شمار نمیآید، احتمال ابتلا به این شرایط بدون شک با افزایش سن، بیشتر میشود.
بنابراین، همانطور که بیماریهای عفونی در حال ناپدید شدن هستند، و میزان مورتالیتی ناشی از سرطان و بیماریهای قلبی رو به افول گذاشته، افراد بیشتر و بیشتری میتوانند عمر طولانیتری داشته باشند. امروزه تخمین زده میشود، فقط در انگلستان بیش از 850 هزار نفر با دمانس زندگی میکنند.
? در حال حاضر چه؟
تا سال 2025، تعداد موارد مبتلا به دمانس در بریتانیا به بیش از 1 میلیون نفر خواهد رسید و تا سال 2050، تخمین زده میشود، بیش از 2 میلیون نفر مبتلا به دمانس خواهیم داشت. علاوه براین، این وضعیت بهطور خاص در زنان شایعتر است. از 850 هزار فرد دمانسی که در حال حاضر در بریتانیا زندگی میکنند، 500 هزار نفر زن هستند. به عنوان یک نتیجه، زنان بیشتر از 60 سال، 2 برابر بیشتر احتمال دارد که در مقایسه با سرطان پستان، به دمانس مبتلا شوند.
دانشمندان اکنون روی راههایی کار میکنند که با استفاده از تکنولوژیهای سلولهای بنیادی و ژنتیک، جزئیات علل اشکال مختلف دمانس را دریابند و در درازمدت، داروهایی را ابداع کنند که میتواند سرعت از دست رفتن قوای شناختی افراد مبتلا را کاهش دهند و آهستهتر کنند. البته محققان متذکر میشوند که این آرزو، یک هدف طولانیمدت بوده و هشدار میدهند که کارهای بسیاری باید انجام شود تا به آن هدف برسیم.
? مشکلات سر راه چه هستند؟
یک مشکل کلیدی برای کسانی که تلاش میکنند بر دمانس غلبه کنند، فقدان منابع است. در سالهای اخیر، سرمایهگذاریهای عظیمی در زمینه بیماری قلبی و سرطان انجام شده و همین امر منجر به کاهش نرخ مرگ و میر ناشی از آنها شده است. اما این امر در حوزه دمانس رخ نداده و بیشتر منابع به سوی بیماریهای دیگر گرایش داشتهاند.
برای رسیدن به این واقعیت، کافی است نگاهی به آمار سرمایهگذاری در حوزههای مختلف بیاندازید. بهطور مثال، کل هزینهای که در انگلستان، چه در دولتی و چه خیریه، برای دمانس هزینه شده، در سال 2013، معادل 8/73 میلیون پوند بوده است.
در مقابل برای سرطان، هزینهای معادل 503 میلیون پوند پرداخت شده است. این کسری بودجه به معنی کاهش نیروی انسانی است.
در حدود 3600 محقق در زمینه دمانس در انگلستان مشغول به فعالیت هستند، که حدود 19 هزار نفر کمتر از نیروی تحقیقاتی شاغل در حوزه سرطان است، در حالی که دمانس هزینه بیشتری را بر اقتصاد انگلستان تحمیل میکند.
بنابراین، چشمانداز پیدا کردن درمانهای موثر برای کاهش یا نصف کردن هزینههای از دست رفتن نیروی کار مرتبط با دمانس، محدود و ناچیز هستند. در شماره آینده، در مورد دو بیماری دیگر، بیماری قلبی و بیماریهای عفونی بحث خواهد شد.