ناکام ماندن و به هدف و مقصود نرسیدن می تواند عامل مهمی برای پرخاشگرشدن و رفتارهای عصبی در فرد شود!
امروزه شاهدیم خشم یکی از مشکلات مبتلابه بسیاری از خانوادههاست و بسیاری از اتفاقات، فجایع و حتی قتلها محصول خشمهای کنترل نشده است، از اینرو باید نهایت تلاش خود در کنترل خشم را بهکار بگیریم.
علیرغم اینکه وجود خشم در زندگی تا حدودی ضروری و لازم است و این خشم باعث آمادگی برای دفاع از خود در برابر خطرات و تهدیدهاست اما نباید اجازه دهیم خشم بر ما مسلط شود و این خشم ما را وادار به کار و عملی کند که چهبسا غیر قابل جبران باشد.
باید به این نکته توجه داشته باشیم که هر کسی در زندگیاش خشم را تجربه میکند و یا تجربه میکند، چون انسان بودن او چنین اقتضا میکند اما مهم این است که چگونه خشم را کنترل کنیم و پس از این خشم چه اتفاقاتی برایمان خواهد افتاد.
خشم نوعی پرخاشگری منفی است، کمااینکه گاهی خشم میتواند در خدمت سلامت انسان باشد و برای دفاع از خود از آن استفاده کند، خشم بدن انسان را آماده واکنش میکند.
لزوم پرهیز خانوادهها از خشم و غضب
«عربان»، از روانشناسان لرستانی در رابطه با خشم، گفت: خشم در خانواده یک رفتار ناپسند است و زوجین باید از آن پرهیز کنند.
وی با بیان اینکه خشم یک حالت هیجانی است اما آنچه در این زمینه مهم است این است که عصبانیت و خشونت را چگونه میتوان کنترل کرد، خاطرنشان کرد: کنترل خشم بستگی به شرایط محیط، شرایط خانوادگی دارد الگوهای خانوادگی در این میان بسیار حائز اهمیت است اگر فرزندان مشاهده کنند والدین آنها خشم و غضب خود را کنترل میکنند آنها نیز از والدین الگو میگیرند و در مواقع بحرانی خشم میتوانند بر خشم خود کنترل داشته باشند.
ناکامی مهمترین عامل در ایجاد خشم است
این روانشناس ناکامی را یکی از علل پرخاشگری و خشم دانست و گفت: والدین باید مدیریت استرس و تصمیمگیری درست در شرایط سخت را فرا بگیرند، چون آنها در زمینه کنترل خشم الگویی برای فرزندانشان محسوب میشوند.
وی با تأکید بر اینکه زندگی ما باید یک زندگی آگاهانه باشد، گفت: بسیاری از قتلهای غیرعمد ناشی از همین پرخاشگری و کنترل نکردن خشم است، از اینرو لازم است هر یک از ما با نقاط ضعف و قوت خود آشنا و مهارتهای زندگی را بهخوبی فرا بگیریم.
سپهوند، یکی دیگر از روانشناسان در رابطه با علل پرخاشگری در کودکان، با تأکید بر اینکه پرخاشگری کودکان بهخاطر ناکامی او از بهدست آوردن آنچه که مورد علاقهاش است، ایجاد میشود، اظهار کرد: کودک تا زمانیکه احساس ناکامی نمیکند، آرام است.
وی با شاره به نقش والدین در تربیت فرزندان ادامه داد: توجه به نیازهای عاطفی، روحی و جسمی و امنیت کودک از سوی والدین ضروری است.
این روانشناس خاطرنشان کرد: چنانچه والدین وقت و زمان کافی برای تربیت فرزند خود ندارند نباید بچهدار شوند، چنانچه نیازهای کودکی برآورده شود دیگر کودک پرخاش نمیکند.
این مدرس دانشگاه گفت: والدین زیادی هستند که به علل مختلف از جمله عدم اطلاع از مهارت فرزندپروری، نداشتن احساس مسئولیت در خصوص آینده فرزندان، نداشتن صبر و حوصله، برخوردهای هیجانی و احساسی و … بهراحتی به درخواستهای غیرمنطقی کودک خود عمل میکنند.
سپهوند در پاسخ به این پرسش که در مقابل کودکی که میخواهد هر چیزی را به زور و با جیغ و فریاد بهدست آورد، باید چه رفتاری داشت؟ اظهار کرد: نباید به جیغهای آنها اعتنا کرد.
وی گفت: وقتی یک کودک با جیغزدن یا پرخاشگری به خواستههای خود میرسد چون از این رفتار خود امتیاز و پاداش میگیرد و برایش لذتبخش است، بنابراین میآموزد که این رفتار را تکرار کند. اگر پدر و مادر به جیغزدن فرزندان خود توجه کنند، این رفتار را در او تقویت میکنند.
این روانشناس تصریح کرد: در چنین وضعیتی باید از تکنیک نادیده گرفتن، استفاده کرد. یعنی وقتی یک کودک تلاش میکند فراتر از قوانین و مقرراتی که برایش وضع شده، امتیازی بگیرد ما باید از تکنیک نادیده گرفتن استفاده کنیم. یعنی در کنار او هستیم اما نه به او نگاه میکنیم نه با او حرف میزنیم، فقط خودمان را مشغول میکنیم بدون اینکه با او ارتباط برقرار کنیم. این طوری کودک متوجه میشود بدون ارتباط با پدر و مادر، هیچ لذتی برایش وجود نخواهد داشت. اگر این کار را ادامه دهیم رفتار ناپسندش را ترک میکند.
این مدرس دانشگاه خاطرنشان کرد: از طرفی در صورتی که جیغ زدن تقویت شود، ممکن است به جروبحث هم برسد. بچههایی که معمولاً از طریق جیغ زدن به خواستههای خود میرسند در سنین بالاتر با پدر و مادر خود جروبحث می کنند و زمینه برای پرخاشگری و زورگویی کودک تقویت میشود.
ایسنا