از جمله دلایل متعدد میتوان به این نکات اشاره داشت:
اعتیاد والدین به موادمخدر: اگر یکی از والدین یا هر دوی آنها اعتیاد داشته باند، تحمل آنها برای اطرافیان مشکل یا غیرممکن میشود. شخصیت افراد معتاد در دوران اعتیاد تغییر مییابد، آنها اعتمادبهنفس خود را از دست میدهند. مردان معتاد به علت محدودیتهای دید و برخی از کنترلهای سختی که بر رفتارهای آنها اعمال میشود، مرتکب خشونت علیه خانواده میشوند. از بین رفتن روابط صمیمی خانوادگی، وضع بد زندگی و بیکاری فرد معتاد نیز سبب بروز خصومت، پرخاشگری و خشونت میشود.
فقر مالی و اقتصادی: یکی از عوامل بسیار موثر بر خشونت والدین بهویژه مردان، اموری نظیر نوع شغل، بیکاری و وضع اقتصادی خانواده است. بیکاری و مشکلات اقتصادی همراه آن، عامل مهمی در بروز مشکلات خانوادگی و خشونت است. تحقیقات نشان میدهند که خانوادههای فقیر و مستمند بیشترین خشونت و فشار را روی کودکان میآورند. با این وجود نمیتوان گفت که تمام خانوادههای بیبضاعت با کودکان خود بدرفتاری میکنند.
ناآگاهی و فقر فرهنگی: متاسفانه برخی از خانوادههای سنتی هنوز به نقش تنبیه برای پرورش کودک معتقدند، تأکید بیش از حد بر نمرات درسی، انتظارات نابجای والدین و معلمان، ایجاد فشار روانی و اضطراب در محیط مدرسه و خانه و… از عوامل خشونت علیه فرزندان محسوب میشوند.
مشکلات روانی والدین: رویکرد روانشناختی، منبع خشونت والدین را در شخصیت یا اختلالات روانی جستوجو میکنند. پژوهشگران حوزه روانشناختی ویژگیهای شخصیتی افراد همسرآزار یا فرزندآزار را شامل خشم و تندخویی، دمدمیمزاج و غیرقابل پیشبینی بودن، بدگمان، مشوش و بیتفاوت ذکر کردهاند.
درواقع این افراد از ناپختگی و عزتنفس پایین برخوردار هستند، توانایی حل مسأله ندارند و درنهایت مهارتهای اجتماعی پایینی دارند. شواهد بسیاری وجود دارد که نشان میدهد والدینی که نسبت به فرزندان خود با خشونت رفتار کردهاند به دلیل عدمتعادل روانی و داشتن سوابق اختلالات روانشناختی دست به چنین اعمالی میزنند.
ناسازگاری و ناآرامی کودک: در بعضی موارد والدین به علت عدمآگاهی از بیماریهای کودکان مثل بیشفعالی، ضعف قوای ذهنی، عقبماندگیهای گوناگون و… درصدد خشونت و بدرفتاری با کودک برمیآیند.
اما چه باید کرد؟
باید مهارت ارتباطی و اجتماعی را به والدین آموزش داد. تقویت پیوندهای قوی و اولیه موجود در روابط خانوادگی، دوستان، همسایگان و خویشاوندان موجب کاهش رفتار خشونتآمیز والدین و افزایش بهداشت روانی در خانوادهها میشود، لذا باید این روابط و پیوندها را ایجاد و تقویت کرد. رسانهها نقش مهمی در این خصوص دارند، باید از طریق رسانههای عمومی بهویژه رسانههای دیداری و شنیداری، انواع خشونت را معرفی کرده و برنامههای آموزشی منسجم و مناسبی برای مقابله با آنها طراحی و اجرا کرد.
باید مراکز ویژهای برای آموزش والدین و جوانان ایجاد کرد تا آنها چگونگی مقابله با استرس و خشم را کسب کنند. این موضوع به آنها کمک میکند تا در رویارویی با مشکلات و موقعیتهای استرسزا بتوانند بهطور موثر عمل کنند.در این راستا دولت و سازمانهای غیردولتی ذیربط، بایستی یک برنامه راهبردی منسجم، متوازن و فراگیر طراحی کرده و با اختصاصدادن منابع کافی برای مناطق فقیرنشین و محرومیتزدایی از آسیبپذیرترین اقشار جامعه را در اولویت قرار دهند.