p170vj1hkc11631heu70r1cd1r9u0_41563.jpg

چه بسا بسیاری از بیماران سرطانی که نیازمند پیوند مغز استخوان هستند چشم به در منتظر یک اهداکننده هستند تا بیاید و زندگی آن ها را نجات دهد پیوند مغز استخوان می تواند آخرین امید یک فرد برای زنده ماندن باشد!

«دختربچه یی 12 ساله هستم که برای پیوند مغز استخوان به تعدادی پلاکت دهنده با گروه خونی O+ نیاز دارم. از هموطنان عزیزم عاجزانه تقاضای کمک دارم. شماره تماس ….».
روی دیوارهای بخش خون بیمارستان شریعتی پر از آگهی هایی از این دست است. آگهی هایی که با هزاران امید از سوی خانواده ی بیماران نیازمند پیوند مغز استخوان نصب می شود. حتی اگر این آگهی ها را نبینید، با ورود به فوریت (اورژانس) خون این بیمارستان شاهد حضور عده ی زیادی از بیمارانی خواهید بود که برای معاینه، شیمی درمانی و در نهایت گذران مرحله های پیوند مغز استخوان در این مکان حضور یافته اند. بیمارانی که بهبود بسیاری از آن ها در گرو پیدا شدن اهداکننده یی سازگار است که تنها با بخشیدن خون خود می تواند شانس زندگی را به آن ها بازگرداند.
*** اهدای سلول های بنیادی = اهدای زندگی
اهدای عضو در کشور ما چندان ناشناخته نیست. در سال های گذشته و به لطف تبلیغ های رسانه یی و همچنین برگزاری جشن های «نَفَس» در راستای تقدیر از اهدا کنندگان عضو و خانواده های آن ها، عده ی زیادی با این فرایند و ارزش های انسانی و اخروی آن آشنا شده اند. ولی به جرات می توان گفت در خصوص تبلیغ ها و آگاهی بخشی در زمینه ی اهدای مغز استخوان در کشور به شدت کم کاری و کوتاهی شده است. این در حالی است که اهدای مغز استخوان برخلاف اهدای سایر اعضای پیوندی مانند کلیه، ریه، قلب، قرنیه و … که در شرایطی دشوار و تنها در صورت مرگ مغزی اهدا کننده انجام می شود، به سادگیِ اهدای خون امکان پذیر خواهد بود.
افزون بر این، اهدای مغز استخوان با وجود این که اکنون، اصلی ترین درمان برای انواع لوسمی (سرطان خون) به شمار می رود، در درمان برخی دیگر از بیماری های خونی همچون تالاسمی، آنمی آپلاستیک (نوعی از کم خونی که در آن مغز استخوان سلول های جدید خونی به اندازه کافی تولید نمی کند )، اختلال نقص دستگاه ایمنی و تومورهای لنفومی مورد استفاده قرار می گیرد. این روش در سال های گذشته، حتی برای درمان سرطان های پستان و تخمدان که منشا خونی ندارند نیز مورد استفاده قرارگرفته است.
در ادامه ی این گزارش تلاش خواهیم کرد نگاهی هرچند کوتاه به چگونگی انجام این پیوند، لزوم حمایت بیشتر از آن و تبلیغ و اطلاع رسانی برای افزایش اهداکنندگان سلول های بنیادی بیندازیم.
*** چگونگی اهدای مغز استخوان
مغز استخوان شامل ماده یی نرم و اسفنجی است که در استخوان قرار دارد. این ماده دارای سلول های نابالغی است که سلول های بنیادی خون مانند گلبول های سفید، قرمز و همچنین پلاکت ها را تشکیل می دهد.
در جریان پیوند مغز استخوان، سلول های گرفته شده از فرد اهدا کننده، پس از انجام دوره ی شیمی درمانی طولانی بر روی فرد بیمار با هدف تخریب مغز استخوان وی، از راه سیاهرگ، به بیمار پیوند زده می شود تا سلول های جدید، جایگزین مغز استخوان تخریب شده ی وی شود. نکته ی جالب اینکه گاه در نتیجه ی این پیوند، گروه خونی بیمار به گروه خونی فرد اهدا کننده تغییر می یابد.
نخستین گام در مرحله های پیوند مغز استخوان تشخیص تیم پزشکی مبنی بر آمادگی بیمار برای دریافت پیوند و پیداکردن اهداکننده یی مناسب است.
در صورتی که امکان پیوند «آتولوگ» (پیوند از خود بیمار) فراهم نشود، بیمار باید منتظر پیوند «آلوژن» (پیوند از فردی دیگر) باشد. اهداکننده ی آلوژن می تواند از میان خواهر، برادر یا خویشاوندان سازگار و همچنین اهداکنندگان غیرخویشاوندِ سازگار انتخاب شود. تشخیص اینکه کدام یک از این پیوندها برای بیمار انجام شود، به نوع بیماری و شرایط آن بستگی دارد.
البته هر یک از این پیوندها، مزیت هایی نسبت به یکدیگر دارند. برای نمونه، اود کردن یا بازگشت بیماری، بیشتر در بیماران پیوند آتولوگ بروز می کند. در برابر، یکی از بزرگ ترین برتری های پیوند آتولوگ این است که بیمار پس از پیوند، دچار «جی وی اِچ دی» یا واکنش پیوند علیه میزبان یا عضو پیوندی نمی شود. عارضه ی جی وی اِچ دی که در بیماران پیوند آلوژن بروز می کند، افزون بر این که ممکن است مشکل های دومین بسیاری را برای بیماران ایجاد کند، گاه بدلیل شدت زیاد به مرگ آن ها منجر می شود. البته نوع خفیف این عارضه ممکن است حتی در درمان کامل سلول های سرطانی مفید و به نوعی تضمین کننده ی جلوگیری از بازگشت دوباره ی بیماری و درصد بالای موفقیت پیوند باشد.
*** روش های اهدای مغز استخوان
اهدای سلول های بنیادی به 2 دسته ی اهدای سلول های بنیادی از خون و اهدای سلول های بنیادی از مغز استخوان تقسیم می شود. این فرایندها بسیار ساده و برخلاف تصور بسیاری از افراد، هیچگونه احساس درد و عوارض برای فرد اهدا کننده نخواهد داشت.
در روش نخست، پیش از دریافت سلول های بنیادی مغز استخوان، فرد اهدا کننده برای مدتی کوتاه (نزدیک به 4 یا 5 روز پیش از انجام فرایند اهدای مغز استخوان)، داروهای خاصی را در راستای افزایش سلول های بنیادی و آزادشدن آن ها در خون محیطی مصرف می کند. در این مرحله، در فرایندی میان 4 تا 6 ساعت، سلول های رها شده در خون محیطی، از سیاهرگ به وسیله ی ماشینی که به بدن فرد اهداکننده متصل شده است از وی دریافت و باقیمانده ی آن به خون برگردانده می شود.
در موردهایی که لازم است مغز استخوان بصورت مستقیم از اهداکننده دریافت شود، فرد در حالت بیهوشی عمومی یا بی حسی موضعی قرار می گیرد و سلول های مغز استخوان بدون احساس درد و ناراحتی از استخوان لگن یا در برخی موردها، جناغ سینه ی وی دریافت می شود. هیچ یک از این روش ها خطری برای فرد اهداکننده ندارد. حتی پس از دریافت مستقیم مغز استخوان نیز سلول های برداشته شده در مدت کوتاهی جایگزین می شوند.
همچنین در این 2 روش، می توان از روشی ویژه با عنوان «کرایوپرزرویشن» (Cryopreservation)، سلول های بدست آمده را برای مدت طولانی فریز(منجمد) کرد تا زنده بمانند و در زمان نیاز، از آن ها استفاده شود.
به این ترتیب، سلول های بدست آمده از اهداکنندگان گوناگون در «بانک سلول های بنیادی» ذخیره می شود و در صورت نیاز بیماران به پیوند آلوژن از آن ها استفاده می شود. پرسشی که در اینجا مطرح می شود این است که این بانک تا چه میزان پاسخگوی بیماران نیازمند پیوند آلوژن است؟
*** بانک خونی «محدود» در برابر نیازِ «نامحدود»
متاسفانه امکان پیوند آتولوگ برای درصد کمی از بیماران فراهم می شود و سایر بیماران باید اهداکننده ی سازگاری را از میان اعضای نزدیک یا دور خانواده پیدا کنند. در این موردها نیز شانس بیمار برای یافتن نمونه یی صد درصد هماهنگ بسیار پایین و کمتر از 30 درصد است. در صورتی که بیمار موفق به یافتن اهداکننده ی مناسب از میان خانواده ی نزدیک و خویشاوندان خود نشود، گام نخست مراجعه به بانک اهداکنندگان سلول های بنیادی واقع در بیمارستان دکتر شریعتی تهران که اکنون قطب اصلی درمان سرطان خون و پیوند مغز استخوان است، خواهد بود.
دکتر «اسدالله موسوی» فوق تخصص سرطان و از اعضای اصلی تیم پیوند مغز استخوان این بیمارستان در گفت وگویی اختصاصی با گروه پژوهش و تحلیل خبری ایرنا ضمن اشاره به اینکه بانک فعلی پاسخگوی تعداد بالای بیماران نیازمند پیوند نیست، گفت: درصد بسیار کمی از افرادی که دهنده ی خویشاوند ندارند و امکان پیوند از خود نیز برای آن ها وجود ندارد، موفق می شوند نمونه ی تطبیقی خود را در بانک فعلی پیدا کنند. این مساله در مورد سایر بانک های انتقال خون با عنوان «سپاس» نیز وجود دارد.
موسوی همچنین افزود: گاهی برای پیداکردن دهنده ی سازگار غیر خویشاوند، لازم است هزاران داوطلب، اچ ال ای تایپینگ شوند. حتی در این شرایط نیز تنها امکان موفقیت 30 تا 40 درصد است. بنابراین بانک کنونی نیازمند گسترش بیشتری است. هر فرد در سلول های خونی خود دارای پروتئین هایی است که در اصطلاح «اِچ اِل اِی» نامیده می شود. برای انجام پیوند لازم است تا اِچ اِل اِی بیمار و اهداکننده، تطبیق داده شود. موفقیت پیوند آلوژن وابسته به سازگاری هرچه بیشتر اِچ اِل اِی در فرد بیمار و اهداکننده است. تشخیص نوع اِچ اِل اِی بیمار و اهداکننده که در اصطلاح «اِچ اِل اِی تایپینگ» (آزمایش تشخیص سازگاری میان داوطلبِ دهنده و بیمارِ گیرنده)خوانده می شود، از طریق آزمایش خون ویژه یی صورت می گیرد که صرف زمان و در عین حال هزینه ی زیادی را در سطح بزرگ در پی خواهد داشت.
در صورتی که بیمار موفق به پیدا کردن نمونه ی سازگار خود در این بانک و سایر بانک های کشور(رویان، انتقال خون و …) نشود، مجبور است برای ادامه ی روند درمان خود به بانک های جهانی مراجعه کند. اقدامی که دشواری های هماهنگی و همچنین هزینه ی بالای انجام آن (نزدیک به صد میلیون تومان)، فشار زیادی را به بسیاری از بیماران وارد می کند. این در حالی است که هزینه های انجام پیوند مغز استخوان در کشور بسیار کمتر از این میزان است. در نتیجه، افزایش آمار بانک سلول های بنیادی کمک بسیار بزرگی برای بیماران خواهد بود.
همچنین، با درنظرگرفتن ارتباط بانک کنونی با بانک جهانی سلول های بنیادی و ذخیره ی اطلاعات و اِچ اِل اِی همه ی اهداکنندگان سلول های بنیادی، ممکن است در برخی موردها فرد اهدا کننده قادر به نجات جان بیماری خارج از ایران (از طریق سفر به کشوری که بیمار نیازمند در آن حضور دارد یا فرستادن سلول های بنیادی) نیز باشد. بنابراین گسترش هرچه بیشتر این بانک، تاثیر بسزایی در درمان بیماران از راه پیوند مغز استخوان و همچنین کمک به هموطنان بیمار در صرفه جویی هزینه های درمانی خواهد داشت.
این در حالی است که به گفته ی پروفسور «اردشیر قوام زاده» پدر پیوند مغز استخوان ایران، کمبودها و مشکل های بیمارستان شریعتی به عنوان مرکز اصلی درمان سرطان خون و پیوند مغز استخوان، مانعی بزرگ در راستای گسترش آمار این بانک است.
قوام زاده به عنوان فردی که برای نخستین بار پیوند مغز استخوان از راه سلول های بنیادی را وارد ایران کرد، در گفت وگوی اختصاصی با پژوهشگر ایرنا، به مشکل هایی نظیر نبود فضای کافی برای گسترش بخش پیوند مغز استخوان، نبود فضای کافی در راستای ذخیره ی سلول های بنیادی و همچنین نبود امکانات و بودجه ی کافی در راستای فرایند اِچ اِل اِی تایپینگ، اشاره کرد.
به گفته ی قوام زاده، تیم پیوند مغز استخوان کشور با تلاش پی در پی و اقدام های برجسته بار بزرگی را از دوش دولت برداشته است، بنابراین بی توجهی به رفع این مشکل ها از سوی مسوولان امر، تنها به دلسردی پزشکان این حوزه و ضرر بیماران منجر خواهد شد.
وی با اشاره به اینکه انتظارهای مطرح شده برای گسترش این مرکز و همچنین بانک سلول های بنیادی خواسته ی زیادی نیست، افزود: ساختمان کنونی بیمارستان شریعتی که در اختیار این بخش قرار گرفته است، از استانداردهای کافی معماری و سایر موردها برخوردار نیست، افزون بر این فاز دوم این ساختمان که مدت زمان زیادی از شروع ساخت آن می گذرد، به دلیل بی توجهی مسوولان هنوز به مرحله ی تمام شدن نرسیده است.
دکتر اسدالله موسوی نیز در بخشی از گفت وگوی خود مشکل های موجود را مانعی در راستای تبلیغ و فراخوان عمومی برای تشویق مردم به اهدای سلول های بنیادی عنوان کرد.
وی با اشاره به اینکه پیداکردن اهداکننده یی سازگار از میان هموطنان و در بانک های کشور، هزینه ی بسیار کمی را به بیمار تحمیل می کند، از لزوم فراهم آوردن زمینه های فرهنگی و اجتماعی و تشویق هرچه بیشتر مردم به داوطلب شدن برای اهدای مغز استخوان سخن گفت.
وی در ادامه افزود: اما حقیقت این است که به دلیل کمبود و نبودن امکانات، تاکنون موفق به انجام آزمایش های لازم و تکمیلی برای همه ی داوطلبان اهداکننده ی مغز استخوان نشده ایم. اکنون ظرفیت اِچ اِل اِی تایپینگ ما با تعداد مراجعه کنندگان همخوانی ندارد. بنابراین لازم است در کنار تشویق و فراهم آوردن بسترهای لازم فرهنگی و اجتماعی، امکانات لازم برای دریافت نمونه های کافی نیز گسترش پیدا کند.
***سخن پایانی
شاید سرطان خون و دیگر نوع های سرطان در کشور، آنگونه که برخی مطرح می کنند، سوار بر موج سونامی نباشد و در مقایسه با بسیاری از کشورهای صنعتی و پیشرفته ی دنیا، آمار کمتری در ایران داشته باشد اما میزان بالای مراجعه به مرکزهایی نظیر شریعتی، امام خمینی، بیمارستان بهمن و … که جزو مهم ترین قطب های درمان سرطان در کشور به شمار می روند و همچنین مشاهده ی خیل بیمارانی که هر روز برای درمان به این مرکزها مراجعه می کنند، نشان از بالا بودن تعداد مبتلایان به این بیماری در کشور دارد.
در شرایطی که دانش، کوشش و همچنین نیروی متخصص کافی برای کیفیت بخشی هرچه بیشتر به درمان سرطان خون وجود دارد و مردم نیز در پاسخ به فراخوان های بانک سلول های بنیادی مغز استخوان بارها ثابت کرده اند که از هیچ کمکی به هموطنان نیازمند خود دریغ نخواهند کرد، آیا این انتظار زیادی است که دولت با حمایت هرچه بیشتر از مرکزهایی نظیر پیوند مغز استخوان بیمارستان شریعتی و اختصاص بودجه و امکانات کافی در راستای رشد بیشتر این مرکز، روند درمان را برای بیماران تسهیل کند؟
افزون بر این، انجام پیوند مغز استخوان در ایران و موفقیت های به دست آمده از آن، نام ایران را در میان کشورهای دارای این دانش مطرح کرده است، حتی برخی بیماران خارجی، درمان در ایران را به جای درمان کشورهای آمریکایی و اروپایی انتخاب می کنند. با درنظرگرفتن این شرایط، آیا شایسته نیست مرکزی تخصصی و مستقل با همه ی امکانات مورد نیاز و دعوت از نیروهای کارآمد این حوزه، به پیوند مغز استخوان اختصاص داده شود؟
در این میان، نباید از این نکته نیز چشم پوشید که سرطان بیماری یی است که نه تنها جسم، بلکه بسیاری دیگر از جنبه های زندگی بیمار و نزدیکان وی را مورد تاثیر قرارمی دهد. این بیماری بدلیل دارا بودن پیامدهای اجتماعی و اقتصادی فراوان، نیازمند توجه هرچه بیشتر مسوولان و کوشش آن ها برای برطرف کردن مشکل های بیماران و خانواده ها در خصوص بیمه، اسکان موقت خانواده بیماران شهرستانی و روستایی، مشاوره های روانی و اقتصادی، آگاهی بخشی کامل در خصوص روند بیماری و هزینه های آن و دادن تسهیلات به خانواده هایی که در نتیجه ی ابتلای سرپرست خانوار به سرطان دچار مشکل های مالی شده اند، است.
*از:عطیه میرقراچولو (گروه پژوهش و تحلیل خبری)