برخی رفتارهای شما در مواجه با اطرافیان و جامعه ممکن است از نظر خودتان درست و بی عیب و نقص باشند درصورتی که واقعیت چیز دیگریست و در واقع باید در اصلاح برخی رفتارهایتان بپردازید در این مطلب به برخی از مهمترین رفتارهای منفی و راه حل های رفع آنان اشاره می کنیم!
از رابطههای دوستانه گرفته تا روابط کاریتان همه به بنبست میرسند و این روزها بیشتر از هر زمان دیگری خودتان را تنها احساس میکنید؟ نمیدانید چرا دوستانتان در دورهمیهایی که همیشه برگزار میکنند، شما را دعوت نمیکنند؟ از خانواده همسرتان گرفته تا حتی خواهر و برادرهایتان همیشه از شما فاصله میگیرند؟
تصور نکنید همه آدمهای جهان ناسازگارند و با شما بیهوده دشمن شدهاند. سایکولوژیتودی نوشته است؛ اگر شما هم 5 عادت زیر را دارید، با هر کسی رابطه برقرار کنید خیلی زود کارتان به جدایی و تنها ماندن میکشد. پس تا دیر نشده میزان مسمومیتتان با سمهایی که در ادامه گفتهایم را تخمین بزنید و با پادزهرهای گفته شده، جان روابطتان را نجات دهید.
سم اول: شکایت
پادزهر: جملات مثبت
وقتی کسی بعد از مدتها به خانه شما میآید، اولین جملهای که به او میگویید چیست؟مکالمهتان را با «چه عجب به ما هم سر زدی!» یا «تو که مارو قابل نمیدونی!» شروع میکنید؟ شاید به همین دلیل است مهمانی که امروز به خانه شما آمده، با وجود زحمتی که برای پذیرایی کشیدهاید خیلی زود خداحافظی میکند و با وجود نسبت نزدیکی که با هم دارید، ماهها به شما سر نمیزند.
آدمهایی که قابلیت دیدن نکات منفی در هر موقعیتی را دارند و مکالمههایشان با دیگران را با گله و شکایت شروع میکنند، همیشه تنها میمانند. اگر شما هم وقتی گوشی تلفن را برمیدارید تا حال دوستتان را بپرسید به او میگویید: «دیدم تو که زنگ نمیزنی. . . » نباید انتظار داشته باشید روابطتان با این افراد عمر طولانی داشته باشد.
آدمها برای گرفتن انرژی مثبت، تقویت کردن رابطههای آرامشبخش یا از یاد بردن دلتنگیها و غمهایشان چراغهای رابطه را روشن میکنند و با شما تماس میگیرند اما اگر چیزی که از شما تحویل میگیرند، تنهایی بیشتر، احساس عذاب وجدان و غم است، نباید انتظار داشته باشید دوباره سراغتان بیایند.
سم دوم: متهم کردن
پادزهر: دیدن نقاط مثبت
ما همیشه در روابطمان از طریق بازخوردی که از دیگران میگیریم، خودمان را اصلاح میکنیم و با بازخوردی که از احساسات و افکارمان به آنها میدهیم، شرایط را برای تغییر کردن آدمهای دیگر و بهبود رابطه فراهم میکنیم. قرار نیست وقتی شما یک نقطه تاریک در ارتباطتان با کسی میبینید، از کنار آن سیاهی بگذرید یا خودتان را مجبور به عادت کردن به آن بکنید.
درست است که ما نمیتوانیم آدمها را زیاد تغییر دهیم اما در جریان رابطه، میتوانیم برخی تلخیها را کمتر کنیم و شرایط را باتوجه به نیاز و خواستمان، کمی بهنفع خود تغییر دهیم. پس با توجه به این چند خط، اعتراف میکنیم که شما حق دارید وقتی موضوعی را خلاف انتظار یا خواست خود میبینید، در موردش با فرد مقابلتان صحبت کنید و رابطه را با کمک او به مسیری هدایت کنید که برای هر دوی شما دوستداشتنیتر باشد.
با وجود همه حرفهایی که از انتقاد مثبت و تاثیر معجزهبخشش در رابطه زدیم، میخواهیم یک تبصره مهم را به این اصل کلی اضافه کنیم. تبصرهای که اگرآن را نادیده بگیرید، در روابطتان با خانواده، همکاران و حتی شریک زندگیتان سنگ روی سنگ بند نمیشود. شما حق دارید از کسی که برای برقراری رابطه با او انرژی میگذارید انتقاد کنید اما حق ندارید همیشه جملاتتان را با نقد شروع کنید یا به هر چیز کوچکی که به نظرتان خوش نمیآید، بیدرنگ واکنش انتقادآمیز نشان دهید.
برای اینکه نقد دوستانه شما، رابطهتان با دیگران را خراب نکند، باید چند اصل همیشگی را رعایت کنید.
اصل اول: با نکات مثبت شروع کنید. وقتی قصد دارید نقدی را مطرح کنید، اول ویژگیهای مثبتی که در فرد مقابل و رابطهتان میبینید را به زبان بیاورید تا اعتماد بیشتری ایجاد کنید و گفتوگویی که قصد انجام آن را دارید لذتبخشتر کنید.
اصل دوم: وقتشناس باشید. وقتی همسرتان با دستهای سنگین تازه به خانه آمده، نباید از خاکی بودن کفشهایش انتقاد کنید. به او فرصت دهید و در موقعیت آرامی که هر دوی شما آمادگی ذهنی کافی برای تمرکز روی چنین بحثی را دارید، موضوع را مطرح کنید.
اصل سوم: خوب بشنوید. وقتی کسی را نقد میکنید، به او هم برای توضیح مواضعش فرصت دهید. پس متکلموحده نباشید، به او هم برای بیان انتظاراتش فرصت دهید و حرفهایش را با گوش دل بشنوید.
اصل چهارم: انگشتتان را به سمتش نچرخانید. هیچ وقت هنگام نقد کردن، او را متهم نکنید و شخصیتش را نشانه نگیرید بلکه تنها کارهایی که از نظرتان نادرست بوده را نقد کنید. برای مثال اگر دوستتان این بار سر قرار دیر رسیده، از عبارت کلی «باز هم منو کاشتی!» یا «تو همیشه. . . » استفاده نکنید بلکه تنها بگویید: «کاش با یک تلفن به من اطلاع داده بودی.» لحن دوستانه شما و واژههای مناسب و بدون قضاوتی که انتخاب میکنید، میتواند معجزه کند.
اصل پنجم: کوتاه بیایید. اگر در رابطهتان موضوعهای زیادی برای نقد شدن وجود دارد، برای تغییر دادن یکباره همه آنها تلاش نکنید بلکه ابتدا موضوعاتی که برایتان اهمیت بیشتری دارند و تاثیر بیشتری روی رابطهتان میگذارند را مطرح کنید و یکباره همه نقدهایتان را روی سر فردی که با او روبهرو هستید آوار نکنید. اصلا بد نیست در برخی روزها چشمهایتان را روی موضوعات منفی ببندید و تنها تلاش او برای تغییر کردن در جنبههایی که انتظار دارید را ببینید.
سم سوم: مودی بودن
پادزهر: ثبات احساس و رفتار
آدمهای غیرقابل پیشبینی، گزینههای خوبی برای برقراری رابطههای عمیق و طولانی مدت نیستند. آدمهایی که اطرافیانشان نمیدانند کی خوشحالند و کی غمگین، کی راضی هستند و چه زمانی ناراضی و. . . نمیتوانند رابطههای عمیق و موثری بسازند. آدمها برای اینکه در کنارتان احساس آرامش کرده و در رابطهای که با شما دارند احساس امنیت کنند، به ثبات رفتاری و احساسی شما نیاز دارند.
شرلوک هولمزید؟
سم چهارم: بیاعتمادی
پادزهر: ایجاد احساس امنیت
آدمهای کنترلگری که همیشه در حال جاسوسی دیگران هستند و از ترس اینکه به هر شکل مورد خیانت قرار بگیرند، همه اطرافیانشان را کنترل میکنند و بنای رابطه را بر بیاعتمادی میگذارند، قابل تحمل نیستند. در رابطه با این افراد خبری از احترام متقابل، احساس امنیت و صمیمیت حقیقی نیست. آنها در همه چیز دنبال نقطه رازآلود و منفی که نیاز به پیگیری بیشتر دارد، میگردند. حتی مکالمه دوستانهای که با آنها انجام میشود، میتواند سرآغاز تردیدهای تازه و جستوجوی راههای جدید برای کنترل فرد مقابل باشد.
گذشته از این پلیسبازیها، کسانی که در یک رابطه کنترلهستند و مدام به فرد مقابلشان میگویند که چه کار باید بکند و چه کار نه، گرچه تا مدتی میتوانند کنترل روابطشان را در دست بگیرند اما بعد از گذشت چند وقت، همه را از کنار خود فراری میدهند و تنها میمانند. وقتی قرار است با جمعی 10 نفره به تئاتر بروند، این کنترلگرها هستند که برنامه را انتخاب میکنند و حتی برای مسافرتهای فامیلی هم آنها هستند که به تنهایی برنامه میریزند و همه را موظف به اجرای برنامهها میکنند.
سم پنجم: نه گفتن
پادزهر: بله گفتن تا جایی که ممکن است
پرونده تقاضاهایی که دیگران از شما دارند، همیشه با پاسخ منفی شما بسته میشود؟ اگر شما هیچ دلیلی برای برداشتن قدم در جهت خواستههای دیگران نمیبینید، چه انتظاری از فرد مقابلتان دارید؟ درست است که قرار نیست ما در یک رابطه خودمان را قربانی خواستههای دیگران کنیم اما نباید فراموش کنیم که همدلی، درک متقابل و برداشتن قدمهای موثر برای بهبود شرایط خود و دیگران، یکی از نیازهای غیرقابل انکار یک رابطه موفق است. پس برای حفظ روابطتان، گاهی چارهای جز بلند شدن از صندلی ریاست و دوشادوش همراهانتان تلاش کردن ندارید.
حرف دلتان را نمیزنید؟
قرار نیست آدمها همیشه در رابطه با شما با معما و ابهام طرف بوده و همیشه درحال رمزگشایی حرفها و حرکتهایتان باشند. اگر شما از حضور در یک جمع احساس خوبی ندارید اما بهخاطر دل دیگران سکوت کرده و وانمود میکنید به بهترین مهمانی عمرتان دعوت شدهاید، نباید از دیگران انتظار کشف احساساتتان را داشته باشید.
وقتی کسی از شما در موردی نظر میپرسد و شما نظر موافق میدهید، نباید تصور کنید او «نه» نهفته در حرفهای شما را کشف میکند یا وقتی از شما میپرسند که چیزی میخواهید و میگویید «نه» باید بپذیرید دیگران حرف شما را جدی میگیرند و براساس آن با شما رفتار میکنند.
مجله سیب سبز – الناز مظاهری: