gty_divorce_couple_thg_111111_wmain

 پس از جدایی زوجین به مرور زمان ناراحتی هایشان را فراموش می کنند و  به خاطر می سپارند و کم کم تلخی های گذشته را فراموش می کنند ،گاهی اوقات برخی از جداشدن  پشیمان می شوند و به زندگی قبلی شان باز می گردند

مطالعه زندگی گذشته و پیدا کردن ایرادهای آن و نوشتن‌آنها روی کاغذ کمک بسیاری به کمرنگ شدن تلخی‌ها می‌کند. پیشنهادی که ما همیشه برای این زوج‌ها داریم این است که روی کاغذ بارها بنویسند «من حق زندگی کردن دارم و دوباره زندگی را می‌سازم.» لازم نیست تلخی‌ها و مشکلاتی را که با آن مواجه بودیم برای دیگران بازگو کنیم زیرا خودسرزنشی را در پی خواهد داشت. اگر زوج‌ها پس از جدایی هنوز هم کینه‌ای به دل داشتند بهتر این است که حرفهای دل را که با چاشنی ناسزا همراه است بارها روی کاغذ نوشته و آن را پاره کنند.

دکتر محسن لواسانی-مشاور خانواده و روانشناس نوشت: تصور غلطی که توقعی را در میان بسیاری از خانواده‌ها ایجاد کرده این است که ازدواج می‌کنند تا خوشبخت شوند. این تصور در حالی است که آنها توان خوشبخت کردن خود را ندارند. با وجود این می‌خواهند فرد دیگری را خوشبخت کنند. همه این‌ها نشان از ضعف آموزشی است که از دوران کودکی یا نوجوانی در فرد شکل می‌گیرد.

زندگی‌هایی که بر پایه این تصورات نادرست شکل می‌گیرد، صحبت‌های بین زوجین با موضع‌گیری همراه می‌شود و آنها با ذهنیت برد و باخت بایکدیگر بحث و جدل می‌کنند. مشکلات در این زندگی به نوع تفکرات و اندیشه‌ها باز می‌گردد؛ اندیشه‌هایی که از ابتدا به اشتباه پایه‌گذاری شده و هیچ گاه نحوه برخورد منطقی با مشکلات به آنها آموزش داده نشده است.این افراد وقتی به موانع مهمی در زندگی برخورد می‌کنند، توقع دارند براحتی از این موانع عبور کنند در حالی که مهارت زندگی و عبور از مشکلات را نیاموخته‌اند. همه این عوامل دست به دست هم می‌دهد تا یک زوج به انتهای خط که همان جدایی است، برسند و طلاق را تنها راه رهایی از این مشکلات بدانند. زوج‌هایی که به انتهای خط می‌رسند همیشه با مسائل و مشکلاتی در روزهای آخر قبل از جدایی مواجه می‌شوند تلخی‌هایی که به اطرافیان بخصوص خانواده یا فرزندان سرایت می‌کند. زوج‌هایی که در‌آستانه جدایی قرار دارند، باید به طلاق به عنوان یک فرصت نگاه کنند و به دنبال این باشند که زندگی را دوباره بسازند. جدایی هیچگاه پایان همه چیز نیست و باید آن را ابتدای راهی دانست که دوباره قابل ساختن است. سه هفته اول بعد از جدایی شرایط بحرانی بر زن و مرد حکمفرما می‌شود و یک نوع مقاومت ذهنی در‌آنها به وجود می‌آید. احساس ناامیدی باعث آزار روحی شان می‌شود. پیشنهادی که باید در این زمان به آنها داد این است که برای این روزها برنامه‌ریزی مناسب داشته باشند و به طور مثال به مسافرت بروند و سعی کنند در این مدت به اشتباهاتی که داشتند فکر کنند و آن را چراغی برای آینده خود بدانند. انسان متعادل کسی است که نقاط ضعف و قوت خود را بشناسد. در ماههای ابتدایی پس از جدایی احساس پشیمانی سراغ بسیاری از زوج‌ها می‌آید و باید برای این روزها برنامه‌ریزی داشته باشند.

مطالعه زندگی گذشته و پیدا کردن ایرادهای آن و نوشتن‌آنها روی کاغذ کمک بسیاری به کمرنگ شدن تلخی‌ها می‌کند. پیشنهادی که ما همیشه برای این زوج‌ها داریم این است که روی کاغذ بارها بنویسند «من حق زندگی کردن دارم و دوباره زندگی را می‌سازم.» لازم نیست تلخی‌ها و مشکلاتی را که با آن مواجه بودیم برای دیگران بازگو کنیم زیرا خودسرزنشی را در پی خواهد داشت. اگر زوج‌ها پس از جدایی هنوز هم کینه‌ای به دل داشتند بهتر این است که حرفهای دل را که با چاشنی ناسزا همراه است بارها روی کاغذ نوشته و آن را پاره کنند.

زوج‌هایی که احساس می‌کنند به انتهای خط رسیده‌اند باید توجه داشته باشند کسی بجز مشاور خانواده یا یک روانشناس نمی‌تواند به آنها کمک مؤثری داشته باشد. توصیه ما همیشه این است که هیچگاه اطلاعات زندگی شان را برای دیگران بازگو نکنند زیرا وقتی زوج‌هایی که دچار مشکل می‌شوند قدرت حل این مشکلات را ندارند مسائل را با افراد غیر متخصص مطرح می‌کنند و راهنمایی‌های غیر کارشناسی آنها آتش این اختلافات را شعله ور می‌کند. باید نزاع‌های ویرانگر را به نزاع‌های سازنده تبدیل کرد. زوج‌هایی که پس از سال‌ها زندگی با وجود داشتن فرزند به جدایی می‌رسند باید توجه داشته باشند فرزندشان از آنها خواهد پرسید به چه دلیل از پدر یا مادر او جدا شده و به زندگی مشترک ادامه نداده است. در این مواقع اگر حتی حق با شما بود نباید ذهنیت منفی از طرف مقابل در ذهن کودک درست کنید.

روزنامه ایران