3526

آیا مجردها افسرد ه تر از افراد متاهل هستند آیا از لحاظ روحی دچار استرس و اضطراب بیشتری هستند این عارضه در دختران بیشتر است یا در پسران و چگونه می توان آن را برطرف کرد

دختران روستایی انگار میان خیل مشکلات جامعه گم می‌شوند و با وجود افسردگی، عدم تحصیل و اشتغال، مهاجرت مردان و تجرد ناخواسته، باز هم کمتر به چشم می‌آیند؛ دخترانی که از سوی دیگر می‌توانند نیرویی جوان برای توسعه کشور باشند اما در کنج خانه‌ها پنهان شده‌اند و از سوی دیگر فقر، مردان و پسران روستایشان را به شهر کشانده تا کاری نصیبشان شود و لقمه نانی. شامگاه پنجشنبه وقتی معاون رییس‌جمهور ایران در امور زنان و خانواده در جمع زنان نخبه آذربایجان‌غربی درباره نبود فرصت شغلی، افسردگی و اعتیاد به عنوان مشکلات زنان و دختران یاد می‌کرد، نقبی به معضلات دختران روستایی زد و گفت: مشکلات دختران روستایی دوچندان است. روستاها به علت مهاجرت و گسترش شهرنشینی خالی از مرد و پسر شده است. شهیندخت مولاوردی «بازماندگی از ازدواج» را پدیده نوظهوری روستاها خواند که دختران را نشانه رفته است؛ پدیده‌ای که از نگاه کارشناسان، خود مصائب بسیار دیگر به دنبال دارد؛ سالخوردگی، برهم خوردن تعادل جنسیتی، ترکیب سنی، نیروی کار و …

بر هم خوردن توازن جنسیتی
نسبت تجرد در مناطق شهری 37 و در مناطق روستایی 35 است. بعد از اینکه در سرشماری سال 1385 چنین آماری اعلام شد، کارشناسان نسبت به کاهش نسبت جنسیتی هشدار دادند: «تعداد مردان و زنان در روستاها توازن ندارد و این به کاهش آمار ازدواج دختران روستا می‌انجامد.» بر این اساس، عدم توازن جنسیتی در روستاهای کشور، تجرد دختران 20 تا 24 ساله را افزایش داد .
محمد قاسمی‌سیانی، پژوهشگر پژوهشگاه علوم انسانی در تحقیقی که روی مصائب مهاجرت روستاییان داشته آورده: «مهاجرت جوانان از روستا به شهر، باعث بر هم خوردن ساختار جمعیتی در شهرها و روستاها شده و ترکیب سنی و جنسی جمعیت را از تعادل خارج کرده است. از سویی سالخورده‌سازی روستاها باعث شده امکان ازدواج دختران در روستا از بین برود.»
پیش از این یک جامعه‌شناس روستایی در این باره اظهار نگرانی کرده و به خبرگزاری‌ها گفته بود: جامعه ما گذارِ افزایش تحصیلات، افزایش شهرنشینی، افزایش خانوارهای هسته‌ای، کاهش باروری و افزایش اشتغال در بخش‌های صنعتی را طی کرده و حال وارد دومین مرحله گذار اجتماعی و فرهنگی شده است.براساس توضیح محسن ابراهیم‌پور در حالی که در شهر تهران در برابر هر 100 زن یا دختر، 120 مرد یا پسر سکونت دارند، این آمار در روستاها متفاوت است؛ هر 100 دختر یا زن، مقابل 90 پسر یا مرد. این عامل خود سن ازدواج دختران روستایی را افزایش داده و فرصت ازدواج را از آنان می‌گیرد.

طرد اجتماعی دختران
طرد اجتماعی دختران مجرد روستایی، موضوع مقاله پژوهشی است که استادیار گروه برنامه‌ریزی اجتماعی دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران سال گذشته به آن پرداخت. زهرا فرضی‌زاده در پژوهشش فرآیند موجد طرد اجتماعی دختران روستایی در اجتماع محلی، وضعیت کنونی‌شان و پیامدهای طرد اجتماعی آنها را در روستای چکوچه‌پشت و نواحی کوهستانی گَن‌گَله‌واه و دوران در شهرستان رضوانشهر بررسی کرده. او این مساله را عنوان کرده که گروه جمعیتی متشکل از دختران مجرد در برخی نواحی روستایی کشور پدید آمده است که به دلیل عدم ازدواج، در معرض طرد اجتماعی قرار گرفته‌اند. بر این اساس نگاه‌ها و حرف‌های طعنه‌آمیز، تحقیرآمیز و ترحم‌ سایرین، گسترش شایعات، تبعیض، وابستگی، شرمساری، سرزنش، احساس تنهایی، ترس، انتظار، رنج، بیماری جسمی، افسردگی و نگرانی درباره آینده به عنوان برخی از مسایل دختران مجرد روستا عنوان شده است؛ مشکلاتی که پیامدهایی چون انزوا، ضعف روابط اجتماعی با افرادی خارج از دایره خانواده و خویشاوندان، عدم حضور در اجتماع به منظور شرکت در مراسم، نبود شغل و امکان کارآفرینی، یادگیری مهارت و گذران اوقات فراغت را به دنبال دارد.

تحصیل؛ تنها راه پیش‌روی دختران
مولاوردی در گفته‌های خود به این مساله اشاره کرد که دختران روستایی اغلب تحصیلکرده هستند. آن‌طور که او گفته، دختران بازمانده از تحصیل شناسایی شده‌اند و حالا پیگیر تحصیل آنها از طریق دستگاه‌های مرتبط هستند. به گفته او در حالی که دختران آمادگی اشتغال در جامعه را دارند و فرصت شغلی مهیا نیست، تنها راه پیش روی دختران، ادامه تحصیل است. مولاوردی اضافه کرده که با توجه به سرمایه‌گذاری‌های انجام‌شده در زمینه آموزش و تحصیل دختران، هم‌اکنون بسیاری از دختران تحصیلکرده کشور آماده اشتغال و کار در جامعه هستند اما به نظر می‌رسد به علت نبود فرصت‌های اشتغال دختران روستایی از این قافله جا مانده‌اند. افسردگی گریبان این دختران روستایی را گرفته و بیکاری، عامل دیگری است که معاون رییس‌جمهور هم به آنها اشاره کرده است؛ عامل دیگری که موجب گرایش دختران به سوی اعتیاد شده است.

اشتغال؛ زخم کهنه روستا
مولاوردی همچنین در خصوص ضرورت مشارکت زنان در جامعه و بهره‌مندی از توانمندی‌های زنان به دو رویکرد در جامعه اشاره کرد: دیدگاهی که حضور زنان در تصمیم‌گیری‌ها و مسیر قدرت را رد می‌کند و نقش اصلی را برای زنان، مادری و همسری می‌داند که کسی مخالف آن نیست و دیگری رویکردی است که پیشرفت و توسعه کشور را منوط به حضور بانوان می‌داند و خود نظام اسلامی هم بر این باور صحه گذاشته است و در پی آن بسیاری از زنان ما توانمند شده‌اند.
دبیرکل سازمان ملل متحد پیش از این گفته بود «زنان روستایی می‌توانند به کاهش گرسنگی و تقویت توان جامعه‌ ‏خود برای رویارویی با اثرات تغییرات آب‌وهوایی، فرسایش خاک و مهاجرت کمک کنند که به نفع ‏همه است.» این درست همان عاملی است که در صورت توجه مسوولان بسیاری از مشکلات حال حاضر روستاها را حل می‌کند؛ توانمندسازی قابلیت‌های این قشر در زمینه اشتغال، ایجاد فرصت‌های اشتغالزایی برای زنان و استفاده از قابلیت گردشگری در روستاها به عنوان فرصت شغلی می‌تواند از مهاجرت روستاییان به شهر جلوگیری کند.

فقر، مردان را کوچانده
نبود کار و سرمایه، مردان و پسران روستا را از ولایتشان به سمت شهر کوچانده است. چه بسیار مردان و پسرانی که برای یافتن شغل روانه شهر می‌شوند اما آنچه نصیبشان می‌شود، شغل‌های کاذب است و بسیاری‌شان سرانجام همان جا ازدواج می‌کنند. در این میان روستاها از مردان خالی می‌شود و دختران، در تجرد پا به سن می‌گذارند. جمعیت روستایی که زمانی در ازدواج و فرزندآوری سهم بالایی داشت، حالا مسیر عکس را پیش گرفته است.
با این وجود که در سال‌های اخیر امکانات رفاهی نسبی از جمله آب، برق، گاز و… به بسیاری از روستاها راه یافته، اما به نظر می‌آید هنوز خیل مشکلات دیگر، سبب‌ساز مهاجرت بی‌رویه روستاییان به شهر است و لزوم شناخت نیازهای این قشر جامعه را روشن می‌کند. از سوی دیگر اشتغالزایی که در بسیاری از روستاها به باد فراموشی سپرده شده، باید در برنامه‌های مسوولان گنجانده شود پیش از آنکه همه روستاها از آبادی ساقط و خالی از سکنه شوند.