وقتی خانواده ها در زندگی مشترک فرزندانشان دخالت می کنند ، سعی می کنند مشکلات آن ها را حل کنندآن ها قصد راهنمایی دارند اما ممکن است نتیجه منفی و عکس چیزی که انتظار دارند برای فرزندانشان اتفاق بیفتد توصیه مشاورین خانواده در این زمینه چیست؟
یک روانشناس با بیان اینکه تاثیر دخالت خانوادهها بر زندگی مشترک زوجین را میتوان از دو بعد مورد بررسی قرار داد، گفت: «اظهارنظرهای والدین درخصوص زندگی مشترک فرزندانشان، عمدتا میتواند به شکل دخالت یا راهنماییهایی مثبت برای حل مشکلات باشد.»
دکتر حسین ابراهیمیمقدم، روانشناس و مشاور خانواده و عضو هیات علمی دانشگاه علوم پزشکی آزاد با بیان این موضوع گفت: «در اکثر موارد اظهارنظرهای والدین در زندگی مشترک فرزندان که در قالب دخالت است، جانبداری و طرفداری آنها از یکی از طرفین و نادیده گرفتن حقوق دیگری است و در چنین شرایطی به کرات مراجعهکنندگان از این مساله گلهمندند که خانوادهها عادلانه قضاوت نمیکنند.»
وی در ادامه افزود: «به عنوان مثال به کرات دیده میشود که عروس، از خانواده شوهر این گلهمندی را دارد که والدین همسرش جانب حق را نمیگیرند و اگر این اتفاقها برای دختر خودشان میافتاد، به عنوان یک فاجعه محسوب میشد درحالی که چون مربوط به من است، به راحتی نسبت به این مساله چشمپوشی کرده و میگویند مساله مهمی نیست.»
این مشاور خانواده همچنین گفت: «درصورتی که دخالت خانوادهها بهگونهای باشد که منجر به قضاوت بیجا در زندگی فرزندانشان شود و جانب انصاف را رعایت نکنند و تصورشان بر این باشد که فقط حق با فرزند آنهاست، این نگرش و اظهارنظرها به تدریج زمینه را برای نابودی زندگی مشترک فراهم خواهد کرد. بنابراین بهتر است زوجهایی که دچار اختلاف میشوند اگر میدانند با در جریان قراردادن خانوادهها، به جای حل مشکل اختلافها بیشتر میشود، حتما نزد یک مشاور بیطرف بروند تا با رعایت جانب انصاف برای آنها تصمیم گرفته شود.»
ابراهیمیمقدم به آن روی سکه دخالت خانوادهها هم اشاره کرد و گفت: «در مواردی هم دخالتهای والدین جنبه مثبت دارد و معمولا اظهارنظرهایی است که منجر به بهبود زندگی زوجین میشود که البته این امر به موارد متعددی چون سطح بلوغ، پختگی خانوادهها و همچنین سطح آگاهی و هوشیاری فرزندان بازمیگردد. چه بسا اغلب مراجعهکنندگان هم این اظهارنظر را دارند که اگر از سمت خانوادههایشان این راهنماییها را دریافت نمیکردند، مشخص نبود چه بلایی سر زندگیشان میآمد.»
عضو هیات علمی دانشگاه علوم پزشکی آزاد در نهایت خاطرنشان کرد: «چنین خانوادهها با عشق و علاقهای که نسبت به فرزندان خود دارند و در عین حال با تجربه فراوانی که از زندگی خودشان کسب کردهاند، سعی میکنند راهنماییها و راهکارهایی را به جوانترها ارائه بدهند که باعث بهتر شدن شرایط زندگی آنها شود. با توجه به اینکه این فرزندان در خانوادهای سالم رشد و پرورش یافتهاند و شاهد تجربه و درایت مثبت والدین خود بودهاند، این توقع را ندارند که همیشه مورد طرفداری پدر و مادر قرار بگیرند. از سوی دیگر، بررسیها نشان میدهد در بسیاری از مواقع والدین فهیم با توجه به این اصل که انعطافپذیری، یکی از ویژگیهای مهم برای ایجاد سازگاری بیشتر در جهت حفظ و پیشبرد سلامت روانی است، با چشمپوشی و نرمش نسبت به برخی رفتارها، از ایجاد تنشهای بیدلیل پیشگیری کرده و گامی محکم و اساسی در راستای تحکیم بنیان خانوادگی فرزند خود برداشتهاند و حتی در مواردی به شکل صوری، طرفداری و جانبداری کسی را کردهاند که مرتکب اشتباه شده و خود این قضیه منجر به احساس شرم و تواضع در این فرد میشود. بنابراین همانطور که ذکر شد همیشه دخالتهای والدین جنبه منفی نداشته و بعضا میتواند تاثیرات مثبتی به دنبال داشته باشد.»