چه زمانی بهتر است بچه دار شویم و بهترین وقت برای این امر چه موقع است چند وقت پس از ازدواج زمان مناسبی برای بچه دارشدنمان است و چه زمانی جای یک فرزند در خانه حس می شود؟
پدر و مادر شدن یک مرحله فوقالعاده از زندگی و در عین حال بسیار سخت و پر استرس است. به خاطر داشته باشید که بسیاری از این سختیها مقطعی هستند و به زودی اوضاع کمی تغییر میکند و شما احساس راحتی بیشتری خواهید کرد. گاهی اوقات ورود یک کودک جدید به خانواده با تحریک احساسات پدر خانواده همراه است. پدرها برخی مواقع به فرزندانشان حسادت میکنند؛ چرا که این موجود کوچک توانسته است بیشترین وقت مادر را به خودش اختصاص دهد. آنها احساس میکنند مورد کم توجهی قرار گرفتهاند.این شرایط کاملاً طبیعی است، زیرا ساختار خانواده تغییر کرده است. مادرها، پر مشغلهتر میشوند و زیر چشمهایشان سیاهتر میشود؛ چون شبها به اندازه کافی نمیخوابند. از طرفی، چاقتر از گذشته شدهاند و احساس میکنند که دیگر جذابیت سابق را برای همسرشان ندارند. همچنین، رفت و آمد اقوام و نزدیکان بیشتر میشود. آنها میخواهند کوچولوی نورسیده را بیشتر ببینند. قصد ایجاد مزاحمت ندارند، اما معمولاً دیدارهای آنها به زمان شام کشیده میشود و این برای شما که وقت کافی برای استراحت ندارید، سخت و طاقت فرساست.
زمانی را به با هم بودن اختصاص دهید
اگر چه فرزندتان خانواده شما را سه نفره کرده است، باز هم شما دو نفر نیاز دارید وقت بیشتری را در کنار هم باشید. با آنکه این روزها پر مشغلهتر هستید، اما باید این زمان را برای یکدیگر صرف کنید. از اطرافیان خود کمک بگیرید تا ساعاتی فرزندتان را نگهداری کنند و شما در کنار هم یک شام دو نفره بخورید، به سینما بروید و یا کمی پیادهروی کنید. هر روز 20 دقیقه زمان را به حرف زدن با هم اختصاص دهید. آخر هفتهها برای تفریح از خانه بیرون بروید. نوزادتان را سوار کالسکه کنید و به یک پیاده روی خانوادگی بروید. با خلاقیت خودتان راهی برای بیشتر با هم بودن بیابید.
چند نکته برای آنهایی که به تازگی پدر و مادر شدهاند: وقتی که وارد این مرحله از زندگی میشوید، سعی کنید روی چیزهای مهمتر متمرکز شوید؛ به خصوص در چند ماه نخست. هر چه انعطافپذیری بیشتری داشته باشید، احساس راحتی بیشتری خواهید کرد و کنترل بیشتری روی اوضاع خواهید داشت. خود را به احساسات، عواطف و نیازهای همسرتان بیتفاوت نشان ندهید و از آنها آگاه شوید.
سعی کنید حتی برای نیم ساعت این فرصت را به او بدهید که هر کاری دوست دارد، انجام دهد. این روزها خیلی زود سپری میشوند و سختیها نیز کمتر میشوند. بچهدار شدن فقط تحمل دوران بارداری، زایمان و شب بیداریها نیست. پیش از آنکه هر گونه اقدامی که در این باره به عمل آورید، باید آمادگی خود و همسرتان را محک بزنید.
وقتی که نوزاد وارد زندگیتان میشود
قبل از این شما یک خانواده دو نفره بودید، اما حالا پدر و مادر شدهاید. تکتک روزهای زندگیتان تغییر میکند. مسلماً در ماههای نخست، به اندازه کافی فرصت خوابیدن نخواهید داشت. فرزندتان روزها بیشتر میخوابد و شبها که شما میخواهید استراحت کنید، بیدار است. این کمخوابیها شما را حساس و عصبی میکنند و انجام کارهای عادی و روزمره خانه و زندگی، مثل آشپزی و نظافت به نظرتان بسیار سخت و دشوار میآید. انرژی فیزیکیتان کاهش مییابد و به سختی تمرکز میکنید. از طرفی، فرصت کمی دارید تا با همسرتان باشید و یا کارهای شخصیتان را انجام دهید.
پدر و مادر شدن یک مرحله فوقالعاده از زندگی و در عین حال بسیار سخت و پر استرس است. به خاطر داشته باشید که بسیاری از این سختیها مقطعی هستند و به زودی اوضاع کمی تغییر میکند و شما احساس راحتی بیشتری خواهید کرد. گاهی اوقات ورود یک کودک جدید به خانواده با تحریک احساسات پدر خانواده همراه است. پدرها برخی مواقع به فرزندانشان حسادت میکنند؛ چرا که این موجود کوچک توانسته است بیشترین وقت مادر را به خودش اختصاص دهد. آنها احساس میکنند مورد کم توجهی قرار گرفتهاند.
این شرایط کاملاً طبیعی است، زیرا ساختار خانواده تغییر کرده است. مادرها، پر مشغلهتر میشوند و زیر چشمهایشان سیاهتر میشود؛ چون شبها به اندازه کافی نمیخوابند. از طرفی، چاقتر از گذشته شدهاند و احساس میکنند که دیگر جذابیت سابق را برای همسرشان ندارند. همچنین، رفت و آمد اقوام و نزدیکان بیشتر میشود. آنها میخواهند کوچولوی نورسیده را بیشتر ببینند. قصد ایجاد مزاحمت ندارند، اما معمولاً دیدارهای آنها به زمان شام کشیده میشود و این برای شما که وقت کافی برای استراحت ندارید، سخت و طاقت فرساست. با وجود تمام توصیهها و راهکارها برای مراقبت از نوزاد، ممکن است شما و همسرتان فکر کنید که باید شیوهای متفاوت را در پیش بگیرید.
نیاز به حرف زدن و ارتباط برقرار کردن
ارتباط برقرار کردن بهترین راه برای جلوگیری از خشم و بحث و جدل است. ورود نوزاد به زندگی باعث میشود که والدین فراموش کنند راجع به مشکلاتشان با هم حرف بزنند. ناراحتیهای کوچک حل نشده میمانند و تبدیل به کدورتهای بزرگ میشوند. اگر موضوعی شما را آزار میدهد، آنرا با همسرتان در میان بگذارید؛ اما اینکار را به روش صحیح انجام دهید. شروع بحث در مورد شستن دو تا بشقاب کثیف داخل سینک ظرفشویی در حالی که نوزادتان نیز آن طرفتر در حال گریه کردن است، هیچ مشکلی را حل نخواهد کرد.
شما باید برای حرف زدن برنامهریزی کنید و وقتی را به اینکار اختصاص دهید. با یکدیگر صادق باشید. به نگرانیها و ناراحتیهای همسرتان نیز اهمیت دهید و دائماً او را مورد انتقاد قرار ندهید. این را هم در نظر داشته باشید که کم خوابی شما را حساس کرده است. وقتی که اختلافات و عدم توافقها به اوج میرسند، باید هر چه زودتر زمانی را برای حرف زدن تعیین و به این اختلافات رسیدگی کنید. اگر نتوانستید خونسردی خود را حفظ کنید، بهتر است فقط روی موضوعی که آزردهتان کرده متمرکز شوید و چیزهای دیگر را پیش نکشید.
به همسرتان به طور شفاف توضیح بدهید که چه چیزی شما را ناراحت کرده است. اگر انتظار دارید که او با حدس زدن پی به ایراد کارش ببرد، مطمئن باشید که در حل مشکلاتتان موفق نخواهید شد. مسلماً تاثیر حرفتان بستگی به لحن گفتار و کلماتی که استفاده میکنید، دارد. وقتی به او میگویید: «همیشه دیر به خانه میآیی»، باعث تحریک او میشوید؛ ولی وقتی به او میگویید: «دیشب که دیر وقت به خانه آمدی شام سرد شده بود، ممنون میشوم که در چنین مواقعی به من زنگ بزنی و بگویی که دیر میآیی» این جمله شما روی عمل او تاکید دارد، نه خودش و رفتار شما کمتر حالت تهاجمی به خود میگیرد.