45564
برای پیشرفت در امور خود از چه روش هاییی باید کمک گرفت و شکوفایی ما در گرو چه نوع طرز فکری است و چه راههای باید را در این زمینه باید بپیماییم تا به هدفمان برسیم راهنمایی های روانشناسی مفیدی در این زمینه در اختیارتان قرار داده ایم با ما در ادامه مطلب همراه باشید

از سال ۲۰۰۲ تا سال ۲۰۱۲ زندگی‌ام را با عشق چاردست‌و‌پای خود، یک سگ ژرمن شپرد چک‌اسلواکیایی به نام کونا تقسیم کردم.

او همه چیز من بود و می‌خواستم بهترین‌ها را به او بدهم! با این وجود کونا تقریبا از همان روز تولدش، با چالش‌های سلامتی مواجه بود که جدی اما قابل درمان بودند.

منظور من از ” قابل درمان”، درمان با هزینه‌های سرسام‌آور است.

فقط در ۱۸ ماه اول تولدش هزینه صورتحساب‌های دامپزشکی او به بیش از ۱۰۰۰۰ دلار رسید- و هرسال این هزینه‌ها سر به فلک می‌کشید.

طی این ۱۰ سال من بسیار خوش‌شانس بودم شغلی داشتم و دستمزدم نیازهای خود من و تمام صورتحساب‌های دامپزشکی کونا را پوشش می‌داد. اما محیط و سیاست‌های محل کار، گاهی از نظر عاطفی و روحی خسته‌کننده می‌شد. با این حال پذیرفتم به کار کردن دراین شغل ادامه دهم تا بهترین مراقبت‌های ممکن را برای کونا فراهم کنم. در طول این مسیر باید راهی برای ساده تر کردن حضورم در محل کار و انجام آن پیدا می‌کردم– توجه کنید می‌گویم ساده‌تر کردن نه لزوما ساده کردن.

خود واقعی من

یکی از دلایلی که حضور یافتن در محل کار و انجام آن را برای من آسان‌تر می‌کرد این بود که قادر بودم بسیاری از ارزش‌ها، مهارت‌های دلخواه، علاقه و اشتیاقات خودم را- که من آن را خود واقعی‌ام می‌نامم- به محیط کار وارد کنم.

برای مثال من یک مدیر پروژه و مهندس فرآیند کسب‌و‌کار بسیار موفق بودم و شغلم به من اجازه می‌داد هر دوی این مهارت‌ها را به کار بگیرم. همچنین، بنا به ضرورت، با وضعیت پزشکی کونا و زیر و بم درمان‌های تجربی، بیمه حیوانات خانگی و مسائل سلامتی خاص هر نژاد بسیار آشنا شدم. در نتیجه همکارانم اغلب از من درخواست می‌کردند درمورد مسائل گوناگون مرتبط به حیوانات خانگی‌شان به آنها توصیه‌هایی کنم. از آن جایی که این موضوع یکی از اشتیاقات من بود، شکرگزار بودم که می‌توانستم آن را به محیط کار هم وارد کنم.

کامیابی بدون “حرفه‌ی رویایی زندگی”؟

آیا شما هم مانند من هستید؟ شاید شما در موقعیتی نباشید که کاری را انجام دهید که دوست دارید و به شما حس هدف‌مند بودن می‌دهد. شاید شرایط کنونی شما- مالی، عاطفی، فیزیکی- به شما اجازه ندهد کاری را دنبال کنید که بیش از هرچیز به آن علاقه‌مند هستید. شاید می‌خواهید بدانید چگونه می‌توانید کامیاب شوید با وجود این که حرفه رویایی زندگیتان را دنبال نمی‌کنید؟ خوشبختانه برای این سوال پاسخی وجود دارد!

مادامی که باید کار کنید تا آن‌چه را که نیاز دارید یا می‌خواهید زندگیتان شامل شود داشته باشید، اگر این کار با خود واقعی و آن‌چه که برای شما اهمیت دارد هماهنگ باشد خوشنود‌تر خواهید بود – یا دست کم تمایل بیشتری برای حضور در محل کار و انجام آن خوهید داشت. اگر برای شناسایی اجزای خود واقعی‌تان که بیش از هر‌ چیز برای شما مهم هستند، زمان بگذارید شانس بسیار بیش‌تری خواهید داشت که با هر‌ آن‌چه شغل‌تان از شما انتظار دارد ارتباطی عاطفی بیابید. این امر به شما امکان کامیابی می‌دهد.

کشف خود واقعی شما

اگرچه بیشتر ما شخصیت منحصر به‌فرد خود را تحسین می‌کنیم، اما تعداد کمی از ما توانسته‌اند از تشخیص و تحسین سطحی استعدادها، مهارت‌ها و قابلیت‌هایی که هر کدام از ما داریم، فرا‌تر رفته‌اند. بعلاوه معمولا افراد بیشتر به مهارت‌هایی افتخار می‌کنند که نیاز به زمان و تلاش بسیاری برای توسعه پیدا کردن دارند. اما آنها اغلب چیزهای را که در انجام آن بهترین هستند بدیهی می‌انگارند، زیرا آن قابلیت را بسیار طبیعی و آسان به‌دست می‌آورند. نیکلاس لور در کتاب خود، مسیر‌یاب ، نوشته است:

” غالب افرادی که بیش از همه تحسین می‌کنیم با تبدیل شدن به فرد دیگری به آن سطح موفقیت نرسیده‌اند بلکه ذات خود را با آغوش باز پذیرفته و از شخصیت خود به عنوان ابزاری برای خود‌شکوفایی استفاده کرده‌اند.”

شما هم می‌توانید با پاسخ به پنج سوال زیر بیاموزید که ابزاری برای ‌شکوفایی خود باشید:

۱- ارزش‌های من چه چیزهایی هستند؟

۲- علایق و اشتیاقات من چه چیزهایی هستند؟

۳- چه چیزی برای من به صورت طبیعی اتفاق می‌افتد؟

۴- مهارت‌های محبوب من چه چیزهایی هستند؟

۵- اولویت‌های شخصیتی من چه چیزهایی هستند؟

ارزش‌ها

یک ارزش اصل، استاندارد، یا کیفتی است که به صورت ذاتی ارزنده یا مطلوب باشد. ارزش‌ها چیزهایی هستند که به شما انگیزه داده و شما را خوشنود می‌سازند. آنها همان چیزهایی هستند که شما را در هر روز، هر کار، هر برخورد با مخلوقات دیگر هدایت می‌کنند. آنها به کار و زندگی شما معنا می‌بخشد. حقیقی‌ترین ارزش‌های شما همان‌هایی هستند که بر اساس آنها رفتار می‌کنید یا تمایل دارید به آنها متعهد شوید که بر اساسشان عمل کنید. مانند:

موفقیت

استقلال

تعادل

تعلق به یک گروه

خلاقیت

نیکوکاری

ایمان

خانواده

دوستی

امنیت مالی

سلامتی

کمال

رهبری

اشتیاق‌ها و علایق

این‌ها چیز‌هایی هستند که نسبت به آنها حسی قوی دارید یا احساسی را که هنگام پرداختن به آنها به شما دست می‌دهد دوست دارید. اشتیاق‌ها شما می‌تواند شامل علایقی باشد که قبلا هرگز انجام نداده‌اید یا فعالیت‌ها و سرگرمی‌هایی که همیشه مجذوبشان بوده‌اید اما آنها را امتحان نکرده‌اید. از خودتان سوال کنید” اگر می‌توانستم هر روز تمام مدت درمورد چیزی با کسی حرف بزنم، آن موضوع مورد علاقه من چه می‌بود؟

گلف

آشپزی

کارآفرینی

رفتار حیوانات

باغبانی

مطالعه

نوشتن

نقاشی

دوخت‌و‌دوز

سرمایه‌گذاری

درمان هومئوپاتی

توانایی‌های ذاتی

هر کسی با تعدادی استعداد‌ منحصر به‌فرد متولد ‌می‌شود که به اندازه اثر‌ انگشت یا شکل دانه‌های برف، خاص هستند. این توانایی‌های ذاتی به هر فرد استعداد خاصی می‌دهد که بعضی کار‌ها را به راحتی و با رضایت انجام دهند.این توانایی‌های ذاتی در‌طول عمرتان بدون تغییر با ‌شما باقی ‌می‌مانند. برای مثال:

سازماندهی کردن

انگیزه بخشیدن

برنامه‌ریزی کردن

رهبری کردن

تدریس

نوشتن

مهارت‌های محبوب

مهارت به معنی توانایی برای خبره شدن در یک زمینه خاص است. یک مهارت محبوب مهارتی است که نه تنها آن را دارا می‌باشید بلکه به آن علاقه‌مند هستید و مایلید آن را به کار بگیرید. مهارت‌ها می‌توانند شخصی یا حرفه‌ای باشند. مانند:

برنامه‌ریزی

نظارت کردن

مربی‌گری

تحلیل کردن

رهبری/نظارت کردن

تعلیم دادن

تفسیر کردن

تسهیل امور

اولویت‌های شخصی

این‌ها ویژگی‌هایی هستند که معمولا از آزمون‌هایی مانند میرز بریگز به‌دست می‌آید و شامل کلماتی مانند موارد زیر می‌شود:

درون‌گرا

‌ اجتماعی

ساختار‌مند

خود‌انگیز

ایده‌آل‌گرا

واقع‌گرا

با‌ اعتمادبه‌نفس

رضایت‌مند

عاطفی

کنترل‌کننده

حقیقت‌گرا

ممکن است شما با استفاده از تست‌های روانشناسی برای تعیین سازگاری‌های کاری موافق نباشید. اما در نظر داشته باشید: اگر شما خود را به عنوان فردی درون‌گرا توصیف می‌کنید احتمالا دور‌کاری برای شما راحت‌تر از کار کردن در محیط دفتری باشد که همه در آن صمیمی هستند و انتظار می‌رود که کارها با‌ یکدیگر و به صورت اجتماعی انجام شود. مثال دیگر این است که اگر شما خودتان را فردی خود‌انگیز تعریف می‌کنید ممکن است کار کردن از ۹ صبح تا ۵ عصر در شغلی که ورود و خروج شما در آن کنترل می‌شود به نظر بیش از حد محدود‌کننده باشد.

خود واقعی تان را سر کار بیاورید

به محض آن که تصویر واضحی از خود واقعیتان به‌دست بیاورید، باید تعیین کنید چه عناصری برای شما بیشترین اهمیت را دارند. این‌ها همان‌هایی هستند که باید به محیط کار بیاورید. مهم‌ترین اجزای خود واقعی‌تان به شما کمک می‌کنند تصمیمات و انتخاب‌های مناسبی داشته باشید، بدین ترتیب هنگام حضور در محیط کار و انجام آن، صرف نظر از آن‌چه که این شغل به همراه دارد، بر‌سر آن‌چه که واقعا مهم است کوتاه نمی‌آیید

در بطن این تمرین سوالات زیر قرار دارند:

چقدر باید به شغلم اشتیاق داشته باشم؟

آیا انجام فعالیت‌های جالب برای پرداخت صورتحساب‌ها کافی است یا حتما باید علاقه‌ای شخصی نیز به آن‌ موضوع داشته باشم؟

آیا تمایل دارم برای تامین نیاز‌ها و خواسته‌ها خود پرداختن به کار دیگری را در نظر بگیرم؟

آیا چیزهایی هست که فکر کنم بسیار با اهمیت، قابل توجه یا با‌معنی هستند اما از این که محور کار من نیستند راضی هستم؟

باربارا شر در کتاب خود، می‌توانستم هرکاری انجام دهم تنها اگر می‌دانستم چه می‌خواهم ، می‌گوید:

شما باید بیاموزید که به خرد غرایز ذاتی خود احترام بگذ‌ارید زیرا هنگامی‌که قصد دارید آن‌چه را که می‌خواهید به زندگیتان بیفزایید، این غرایز بسیار عالی عمل می‌کنند.

آیا شما به خرد غرایز ذاتی خود احترام می‌گذارید؟ داشتن هدف و حس استقلال برای موفقیت و تاثیرگذاری بسیار ضروری است. کسانی که از آن‌که هستند و آن‌چه که برایشان مهم است تصویر واضحی ندارند در هنگام مواجه با تغییرات یا چالش‌ها زمینه‌ای برای مقاومت ندارند. صرف نظر از این که اکنون به چه نوع کاری مشغول هستید یا در آینده چه کاری ممکن است انجام دهید، صرف نظر از این‌که آیا هدف خود را در زندگی یافته‌اید، یا هنوز به دنبال آن هستید، یا این‌که تنها می‌خواهید کار کنید که به سگ‌ها غذا دهید، اختصاص زمان برای کشف خود واقعی‌تان شما را قادر می‌سازد نه تنها با محیط کار کنار بیایید بلکه در آن رشد کنید.