خشونت جنسی علیه زنان متاسفانه رو به افزایش است جامعه شناسان ضمن هشدار در این زمینه خواستار کمک به این زنان هستند که چه در منزل و چه در بیرون از منزل این مشکل را دارند می خواهیم مشکلات روحی و روانی این زنان را بررسی کنیم
قرار گرفتن بسیاری از مشکلات زیرپوستی و عام جامعه ما در حیطه تابو، امکان صحبت در مورد این چالشهای اجتماعی را در بستر عمومی همچون رسانهها با زحمت روبهرو کرده است.
هیرش سعیدیان- جامعهشناس در روزنامه فرهیختگان نوشت: تمایلات جنسی از قویترین امیال انسانی است که در هر فرد با توجه به محیط فرهنگی میتواند شکلی متفاوت از دیگری پیدا کند.
با قدرتیافتن میل جنسی بهویژه در دوران نوجوانی، در ذهن شخص سوالاتی بهوجود میآید. عدم پاسخگویی سیستماتیک از سوی نظام آموزشی و نبود راهنمای حاذق در اکثر موارد باعث بیپاسخ ماندن این سوالات میشود.
در جوامع سنتی معمولا هرگونه ابراز عقیده در اینباره بهویژه از سوی نوجوانان بهشدت با ملامت روبهرو میشود.
توصیه به مذموم بودن این تمایلات و سرکوب مطلق آن معمولا از طرف اشخاص کمسن و سال پذیرفته میشود. با گذشت سالیان، سرخوردگیهای کهنه شده باعث ایجاد انحرافات رفتاری و روانی در برخی افراد میشود که در موارد حاد برای جامعه خطرآفرین است.
تمایلات ساده به حس بیمارگونه احساس تملک نسبت به جنس مخالف تبدیل میشود و ناتوانی در ابراز علاقه و عشق به جنس مخالف بهنوعی به حس تنفر مزمن تبدیل میشود. جالب اینجاست که خود این افراد عمیقا این تنفر را انکار میکنند.
اذهان رشدنیافته آنها معمولا برای اقناع خود مسائلی همچون انزجار از بیبند و باری و تلاش برای تنبیه مسببین آن (زنان) را دلیل اقدامات زنستیزانه خود عنوان میکند. بیماری کهنه و درمان نشده کمکم تمام شخصیت این افراد را شکل میدهد.
خشونت ازسوی افراد مختلف از این طیف با درجات شخصیتی مختلف بروز متفاوتی دارد. وضعیت وقتی خطرناک میشود که بعضی از این افراد دست به خشونت عملی میزنند.
قبلتر جوانی در یکی از استانهای شرقی بیدلیل و بهیکباره در محوطه یک دانشگاه با چاقو به دانشجویان حمله کرده بود؛ تمامی قربانیان او زن بودند. موارد اینچنینی و اسیدپاشیهای اخیر کم اتفاق نیفتاده است. در آخرین مورد آن که اخیرا در بوکان اتفاق افتاد، برخی مسئولان مصرف قرصهای مخدر نظیر ترامادول را انگیزه متهمین بازداشت شده اعلام کردند.
باید بدانیم که چنین افرادی بههیچ عنوان مختص کشور یا فرهنگ و مذهب خاصی نیستند. سکوت در مورد چنین مشکلات بغرنجی به هیچ عنوان به مصلحت جامعه نیست.
سکوت درخصوص چنین مسائلی که صرفا مربوط به حوزه بهداشت و آموزش عمومی جامعه هستند، اشتباهی بس بزرگتر است.
به نظر میرسد زمان آن فرا رسیده است که در مورد چنین مسائلی بهدور از شایعات و هیاهو در فضای عقلانی بحث و راهکاری منطبق با نیازهای جامعه ارائه شود.