پس از به دنیا آمدن فرزند اول چه تغییراتی در رفتارهای والدین ایجاد می شود و آیا با تولد فرزند فاصله بین مادر و پدر ایجاد می شود یا خیر؟ در این صورت باید منتظر چه تغییراتی در نحوه زندگی و رویه آن باشیم
در زندگی هر زوج ممکن است موقعیت هایی ایجاد شود که می تواند تعادلی را که پس از صرف مدت زمانی بوجود آمده به هم زده و باعث بوجود آمدن تنش شود. مطابق با قانون طبیعت، زایش و نیاز به بقا امری طبیعی به نظر می رسد و غریزه مادری از ایتدای خلقت در هر دختری وجود دارد. از آنجاییکه خانواده یک سیستم است و درون داد و برون داد از عناصر مهم آن است، با تولد فرزند ممکن است این تعادل و توازن به هم خورده و تنشی موقتی در سیستم بوجود آید که امری کاملا طبیعی به نظر می رسد.
دکتر میناپورفرخ، روان شناس گفت: به دنیا آمدن کودک بیشتر از همه موقعیت پدر جوان را تهدید می کند. مادر از ابتدای بارداری آماده مسئولیت و نقش مادری شده و این درحالیست که پدر بعد از به دنیا آمدن فرزند، نقش پدری را می پذیرد. شور و شعف و شادی پدر شدن از یک سو و تلقی شدن فرزند بعنوان رقیب عشقی از سویی دیگر، تعارضی در او ایجاد می کند که اورا به سوی حل این تعارض ترقیب می نماید.
مادر جوان از ابتدای بارداری با تشکیل نطفه آماده بارداری شده و نقش مادری را پذیرفته و این در حالی است که پدر تنها پس از تولد با نقش خود رو به رو می شود. شور و شعف پدر شدن از یک طرف و این احساس که فرزند را رقیب عشقی خود تلقی کرده و با ترس از دست دادن موقعیت، دچار تعارضی دوگانه می شود و ممکن است احساس تنهایی و طرد شدگی نماید. از آنجاییکه نوزاد انسان نیاز به مراقبت و رسیدگی تمام وقت مادر دارد به همین دلیل مادر با کاهش انرژی و خستگی مواجه شده و تقریبا تمام وقت مادر در اختیار کودک قرار گرفته و فرصت کمتری را در کنار همسر سپری خواهد کرد. همین امر موجب می شود که پدر جوان نتیجه بگیرد که دیگر مورد توجه و علاقه همسرش نیست و احساس ناامنی در او بوجود می آید که منشا بهم ریختگی روانی، پرخاشگری، اضطراب و عدم تمرکز در محل کار خواهد بود که اگر این خشم برون ریزی شود ممکن است باعث توجه بیش از حد به مسائل کاری و ماندن بیشتر در محل کار یا توجه افراطی به دوستان و دوران مجردی شود که این امر موجب فاصله گرفتن بیشتر او از خانواده و همسر خواهد شد.
در صورتی که این خشم متوجه درون شده و درون ریزی شود ممکن است، سبب افسردگی و انزوای پدر جوان شود. از آنجا که مطابق با هرم نیازهای مزلو، حس تعلق و نیاز به دوست داشتن و دوست داشته شدن یکی از نیاز های ضروری انسان است بنابر احساس محرومیت بوجود خواهد آمد. اما واقعیت این است که تولد نوزاد مانع از عشق بین زن و شوهر نخواهد شد بلکه فرصت کمتری برای ارضاء احتیاجات روانی همسر باقی می گذارد.
لازم به ذکر است که همان پدرانی بیشتر نگران می شوند که گرفتاری های مادر را در انجام مسئولیت هایی که نسبت به نوزاد دارد نادیده می گیرند و انتظار دارند همه چیز مثل گذشته سر جای خودش باشد درحالیکه اگر با یک برنامه ریزی و مدیریت، پدر هم قسمتی از وظایف را بعهده بگیرد شاید مادر فراغت بیشتری در جهت رسیدگی به همسر پیدا کند. پدر هم با مسئولیت های فرزندپروری بیشتر آشنا شده و کمبود وقت مادر را بیشتر درک نماید. پس مساعدت پدر در نگهداری از نوزاد، باعث تقویت رابطه پدر ـ فرزندی شده و فراغت مادر جوان هم بیشتر خواهد شد که این امر موجب ارتقاء عاطفی رابطه زوجین خواهد شد.