730239_143

برخی افراد پس از ازدواج متوجه می شوند که فردی که انتخاب کرده اند را دوست ندارند و نمی توانند با او کنار بیایند و قادر به برقراری ارتباط با او و زندگی زیر یک سقف نیستند این افراد چه انتخاب هایی دارند

زنی 34 ساله هستم. با وجود داشتن 2 فرزند 9 و 4 ساله، شوهرم را اصلا دوست ندارم. وقتی قهر می کنم کوچک ترین محبت را از ایشان دریغ می کنم. شوهرم با محبت بود ولی 2 سالی است که محبتش خیلی کم شده است و من طاقتش را ندارم چون همیشه مرا دوست داشت و دوست داشتنش را ابراز می کرد ولی من نمی توانم دوستش داشته باشم. دست خودم نیست برای دختر 4ساله ام نگرانم.

پاسخ کارشناس :

واقعیت این است که بعضی زوجین در طول زندگی مشترک، این احساس را دارند که همسرشان شخص مورد علاقه و ایده آل آن ها نیست و از این موضوع احساس ناراحتی می کنند. این احساسی است که بسیاری از افراد متاهل آن را تجربه کرده اند اما برای برخی افراد، حسی کوتاه مدت و گذرا است و برای برخی دیگر احساسی مداوم و پایدار است که بر زندگی مشترک آن ها سایه افکنده است.

مسئولیت انتخاب تان را بپذیرید

نداشتن علاقه به همسر دلایل گوناگونی دارد از جمله ازدواج اجباری، رفتارهای ناخوشایند همسر، علاقه به فرد دیگر، ایده آل گرایی و مشکلات و تعارضات فردی که ریشه در گذشته افراد دارد. با توجه به این که در سوال خود مطرح کردید شوهرتان فرد با محبتی بوده، به نظر می رسد این مشکل از رفتارهای همسرتان نشات نمی گیرد. واقعیت این است که همسرتان مسئول این موضوع که شما احساس می کنید ازدواج خوبی نداشته اید، نیست و این ازدواج تصمیمی بوده که خود گرفته اید و باید مسئولیت عواقب تصمیم خودتان را بپذیرید.

3 راهی که پیش رو دارید

مخاطب گرامی! در حال حاضر شما 3 راه در پیش رو دارید. اولین گزینه این است که با همین روش – که به همسر خود علاقه ای ندارید – به زندگی ادامه دهید که مهم ترین پیامد این روش آسیب های جبران ناپذیری است که به فرزندان تان وارد خواهد شد. دومین گزینه این است که از همسرتان جدا شوید البته طلاق پدیده ای است که عوارض و دشواری های بسیاری را به همراه دارد و در شرایطی که شما در آن قرار دارید، به هیچ عنوان برای راه حل توصیه نمی شود. گرچه طلاق انتخاب آخر است اما باید زمانی به این انتخاب به صورت جدی اندیشید که قدرت مقابله با عوارض و دشواری های آن در فرد وجود داشته باشد و صد البته راه دیگری برای حل مشکلات وجود نداشته باشد. سومین گزینه که پیشنهاد می شود این است که برای بهبود رابطه تان به مشاور مراجعه  وتلاش کنید تا زندگی تان را دوباره بازسازی کنید.

رفتار همسرتان بازتاب رفتار شماست

در سوال خود مطرح کردید که همسرتان مانند سابق به شما محبت نمی کند، به نظر می رسد رفتار همسرتان بازتاب رفتارهای خودتان است. اگر شما با همسرتان با ناراحتی، تحقیر، سرزنش، عصبانیت و بی توجهی برخورد  کنید این رفتار شما در دراز مدت باعث کناره گیری و خشم وی می شود و در نتیجه کناره گیری و عصبانیت شما بیشتر و همچنین خشم و دلخوری همسرتان افزایش می یابد و این چرخه معیوب ادامه پیدا می کند و به زندگی زناشویی شما آسیب های جبران ناپذیری را وارد می کند.

به همسرتان محبت کنید تا محبت ببینید

همان گونه که شما به توجه و محبت همسرتان نیاز دارید وی نیز نیازمند توجه و علاقه شماست. به ویژگی های مثبت همسر خود توجه کنید و از وی به دلیل وجود این ویژگی ها تمجید کنید. انتظارات خود را با همسرتان در میان بگذارید. یکی از اشتباهات زوجین این است که تصور می کنند « چون همسرم مرا دوست دارد باید بداند که به چه محبتی نیاز دارم، چه انتظاراتی دارم و اگر نیاز خود را بیان کنم بی ارزش می شوم. » واقعیت این است تا زمانی که درباره نیازها و خواسته هایتان صحبت نکنید، هیچ فردی حتی نزدیک ترین افراد به شما (همسرتان) نمی داند که شما چه می خواهید. انتظارات خود را صریح و روشن بیان کنید. دقت کنید این انتظارات باید واقعی و قابل دسترس باشد؛ برای مثال می توانید مشخصا بیان کنید دوست دارید همسرتان با شما چگونه رفتار کند و چگونه به شما محبت و توجه خود را ابراز کند. ضمنا از همسرتان بخواهید که وی نیز در مورد نوع و روش محبتی که از شما خواهان است صحبت کند تا به تدریج زبان مشترکی را در ابراز محبت به یکدیگر بیاموزید و صمیمیت بین خود را افزایش دهید. در پایان این که با همسرتان طوری رفتار کنید که دوست دارید وی با شما آن گونه رفتار کند