danishfans

طرفداران و هوادران تیم های فوتبال چه شخصیت هایی دارند و چه خصوصیاتی دارند این افراد چه ویژگی های شخصیتی دارند و چه نوع تعصب و احساساتی نسبت به تیم مورد علاقه شان دارند

تا به حال با خود فکر کرده‌اید که چرا بعضی‌ها به یک تیم فوتبال شدیدا وفادار هستند؟ نتایج تیم محبوبشان هرچه که باشد، باز هر هفته می‌روند و حمایت می‌کنند. می‌رنجند و قلب درد می‌گیرند و باز هم تیمشان را حمایت می‌کنند. این نوع از طرفداری، اعتیاد نیست؟ قطعا کسانی که در باشگاه یا از کنار باشگاه‌ها منافع اقتصادی دارند از داشتن چنین طرفداران وفاداری بسیار خوشحال هستند.

این نوع از طرفداری بیست سال قبل توسط دو روانشناس بریتانیایی تحت عنوان «بیماری وستهام» مطرح و سبب شد این دو جایزه علمی دریافت کنند. این دو روانشناس با دو هزار طرفدار طرفدار فوتبال در انگلیس مصاحبه کردند. حدود 60 درصد اینها از 11سالگی طرفدار یک تیم شده بودند. بیش از نیمی از اینها طرفدار تیمی بودند که پدرشان هم طرفدار همان تیم بوده است. یک‌سوم اینها طرفدار تیم محلی‌شان بودند.

بنگاه‌های تجاری سعی می‌کنند که این وفاداری را به چیزهایی که می‌فروشند هم بچسبانند یعنی خریدن محصول آنها با وفاداری به تیم گره بخورد. مثلا فروش محصولات یک کارخانه بسته‌بندی چای به تبلیغ تلویزیونی، طعم، قیمت، بسته‌بندی‌اش و… وابسته است. ما هر وقت به چای بهتری (ارزان‌تر، خوش‌طعم‌تر و…) بر بخوریم چایمان را عوض می‌کنیم. اما این دو روانشناس بریتانیایی متوجه شدند که وستهام در لیگ به دسته پایین‌تر هم سقوط کرد اما طرفدارانش به باشگاه دیگری تمایل پیدا نکردند. ولی بین یک باشگاه فوتبال و چای و محصولات دیگر چه تفاوتی هست؟ شاید عشق است و شاید این که این طرفدارها با فوتبال حال و احوال متفاوتی دارند.

ولی واقعیت این است که طرفداری از یک باشگاه فوتبال هیچ شباهتی به پرطرفدار بودن هیچ محصولی ندارد چون تابع متغیرهایی که قابل پیش‌بینی هستند، نیست. مثلا هیچ ربطی به نتایج مسابقات ندارد. طرفداری از یک تیم فوتبال عموما نوعی تعصب و نوعی اعتیاد است. اعتیاد به رفتارهایی گفته می‌شود که شش واحد سازنده‌ی اعتیاد (اشتغال کامل ذهن، دمدمی‌مزاجی، ازدیاد مصرف، خماری، تناقض و عود) را داشته باشد.

به نظر من معتاد به یک باشگاه این طوری است:

1- تیم و هرچیزی به تیم مربوط است مهم‌ترین موضوع زندگی‌اش می‌شود.

2- تیم که می‌برد خیلی خوشحال و وقتی می‌بازد بسیار ناراحت است و این خوشحالی و ناراحتی در همه‌ی کارها و برخوردهایش مشهود است.

3- هر روز باید به‌خاطر تیم وقت صرف کند تا حالش بهتر بشود.

4- اگر به هر دلیلی مانع پیگیری تیمشان بشوند علائم خماری مثل بیقراری نشان می‌دهند.

5- با اطرافیان، وظایف و حتی ذهن خودشان در مقابل طرفداری تیم محبوبشان و کارهایی که در این راستا انجام می‌دهند در تناقض هستند.

6- حتی اگر از طرفداری به هر دلیلی دست بکشند باز هم پس از مدتی همان رفتارها را از سر می‌گیرند.

من موردی دیده‌ام که بخاطر طرفداری از یک تیم فوتبال کارش با همسرش به جدایی کشیده است. اتاق خوابشان شبیه دفتر باشگاه بود و تمام مسابقات تیم‌اش را هرجا بود می‌رفت و می‌دید. آنقدر وسط هفته برای تماشای مسابقه رفت تا از کارش اخراج شد. در فصل تعطیلی مسابقات کاملا افسرده بود و دائم ویدئوهای مسابقات تیم‌اش را نگاه می‌کرد. فصل مسابقات که می‌رسید افسردگی‌اش محو می‌شد.

اگرچه مخالفتی با علاقه به یک تیم نیست، اما باید این حقیقت را پذیرفت که اعتیاد از هر نوعی که باشد، بد است. تفاوت علاقه و اعتیاد این است که علاقه زندگی را بارور و اعتیاد زندگی را نابود می‌کند.

* فانورکسی، کلمه‌ای من‌درآوردی است که از نظر لغوی ترکیبی از fan و orexia است.fan انگلیسی و به معنای طرفدار و orexia یونانی و به معنای میل و اشتهاست. تحت‌اللفظی می‌شود آن را «شهوت طرفداری» معنا کرد اما منظور من «اعتیاد به طرفداری از یک تیم فوتبال» است.

**دکتر فرشاد نجفی‌پور، پزشک عمومی، دکترای پزشکی ورزشی و فوق‌دکترای روانشناسی ورزشی، عضو هیات علمی دانشگاه