همانطوریکه میدانیم مهمترین کار یک معلم این است که به بچه ها یاری برساند تا گرهی از سختیها بگشاید کار معلم این است که روشهای نوینی را به کودک یاد بدهد و سعی کند روشهایی که بد است به بچه نشان بدهد که آن کارهای بد را تکرار نکنند اما خیلی از معلمها اینگونه نیستند و یا اینکه وقت زیادی ندارند
اینها تنها دو تا از دلایلی است که باعث می شود سعی کنید مربی زندگی خودتان باشید. دوستان زیاد نگران نباشید, ما به شما کمک خواهیم کرد. این مقاله را دنبال کنید.
حالا چطور مربی زندگی خودمان بشویم؟ با این 4 قدم ساده
قدم 1: صادقانه بنشینید و زمان صرف کنید و نقاط ضعف و قوت خودتان را شناسایی کنید
در چه کاری خوب هستید؟ در چه مواردی دوست دارید بهتر بشوید؟ چه چیزهایی را می خواهید در مورد خودتان تغییر بدهید؟, باید نواحی زندگی تان که در آن مشکل دارید را پیدا کنید و با طرح استراتژی هایی آن نواحی را اصلاح کنید. بنابراین صادقانه و واقع بینانه به سوالات زیر پاسخ بدهید: خانواده و دوستانتان 3 نقطه قوت تان را چه چیزهایی می بینند؟ در مورد 3 نقطه ضعف تان چه چیزی می گویند؟ روابط تان با دیگران چطور است؟ بزرگترین ترس زندگی تان چیست؟ بعدا از این اطلاعات استفاده می کنید.
قدم 2: اهدافتان را تعیین کنید.
بسیار خوب, حالا که خوب فهمیدید در چه کاری خوب و در چه کاری بد هستید. پس با این اطلاعات چکار می خواهید بکنید؟ پاسخ این است که اهدافی را تعیین می کنید که هم نقاط ضعف و هم نقاط قوت تان را بهتر کند. شما می خواهید برتری تان را در مسائلی که در آن خوب هستید حفظ کنید, در حالیکه همزمان بروی زمینه های رشدتان هم کار می کنید.
اینجا چگونگی انجام اینکار ذکر شده است. به این سوالات پاسخ بدهید (مطمئن شوید که آنها را می نویسید):
- چه کاری دوست دارید انجام بدهید؟
- چه چیزهایی هستند که در موردشان شور و هیجان بیشتری دارید؟
- چیزهایی که از انجام دادنش نفرت دارید چیست؟
این پرسش ها به شما کمک می کنند تا استعداد هایتان را کشف کنید و توسعه بدهید. وقتی به این پرسش ها پاسخ دادید, از آنها برای تعیین اهدافتان کمک بگیرید. تحقیقات نشان می دهد اهداف راحتر بدست می آیند اگر خاص باشند و دور از دسترس نباشند. پس لبخند بزنید. بیایید فرض کنیم هدفتان کاهش وزن است. کلا چند کیلو می خواهید وزنتان را کم کنید؟ اگر 10 کیلو است, هدف واقع بینانه ماهانه چقدر است؟ انتظار نداشته باشید ماهی 5 کیلو وزن کم کنید. نیم الی یک کیلو معقولانه بنظر می رسد. آنرا بنویسید:
- امسال: من 10 کیلو وزن کم می کنم
- این ماه: من 1 کیلو وزن کم می کنم
- این هفته: من 250 گرم وزن کم می کنم
دقت کنید چطور این اهداف در یک قاب خاص جای گرفته اند. نگویید, “من می خواهم…”. بگویید “من…می کنم”. اینها تمایزات شناختی ذهن تان هستند.
قدم 3: فرآیند پیش روی تان را ثبت کنید.
پس حالا که اهدافتان را تعیین کردید. مرحله بعدی این است که یادداشت هایی در این مورد نگه دارید. اهدافتان را بنویسید, و قدم هایی که هر روز برای رسیدن به اهدافتان بر می دارید ثبت کنید. متعهد شوید که تغییری هر چند کوچک هر هفته داشته باشید و دستاوردهایتان را حفظ کنید. برای مثال, یک هفته می توانید نوشابه را از برنامه غذایی تان حذف کنید. هفته بعد می توانید تمامی نوشیدنی های شیرین را از برنامه غذایی تان حذف کنید. بین 1 الی 6 ماه طول می کشد تا یک چارچوب رفتاری جدید را در خودتان ایجاد کنید, این راه را ادامه بدهید تا آن عادت تبدیل به کاری عادی برایتان بشود.
قدم 4: نتایج تان را ارزیابی و رویکردتان را بازبینی کنید.
گام نهایی این است که هر کاری که هر ماه انجام می دهید ارزیابی و بررسی کنید. از خودتان بپرسید: چه روش های جواب می دهد؟ کدامیک جواب نمی دهد؟ کدام روش های متفاوت دیگر است که بتوانم امتحانشان کنم؟ اگر مشکلی در پیشرفت و دستیابی به اهداف ماهانه تان دارید, از ابزار آنلاینی مثل Stickk استفاده بکنید, وب سایت جالبی که اجازه می دهد تعهداتی درستی برای خودتان وضع کنید و نسبت به انجام دادنشان پاسخگو و متعهد باشید.
در نهایت, اگر تنها یک چیز باشد که باید برای اینکه مربی خوبی باشید درک کنید, این نکته است که: ذهنیت خودتان است که موفقیت و شکست تان را تعیین می کند. افکار منفی تان را ساکت کنید و همه چیز را در یک قاب مثبت قرار بدهید (برای مثال, “من هستم”, “من … می کنم,” یا “من می توانم”). کاملا متعهد باشید, با این اوصاف موفق خواهید شد. واهمه ای بخاطر کمک خواستن از دیگران نداشته باشید, بویژه گروهی از دوستانتان که این اهداف را داشته اند و انجام داده اند.
منبع-http://genie.ir