4564

چه عواملی بدن ما را به مبتلاشدند به عارضه ام اس تحریک می کنند از چه روش هایی برای پیشگیری از ام اس باید استفاده کرد متخصصین چه توصیه هایی در این زمینه برای ما دارند

سبک زندگی مناسب تنها راه پیشگیری از تشدید حمله‌های «‌ام‌اس» و از آن مهم‌تر ابتلای به آن است.

برای چندمین‌بار از خودم می‌پرسم: «چرا من؟». بین این‌همه آدم که در خیابان از کنار من رد می‌شوند، زندگی می‌کنند، می‌خندند و گریه می‌کنند «چرا من؟». چه کسی می‌تواند به این پرسش تکراری که مثل پاندول ساعت در ذهنم مداوم تکرار می‌شود، پاسخ دهد. اصلا از کجا این مریضی من را پیدا کرد؟ از کی گرفتم؟ ویروس بود؟ ارثی است؟ چیزی خوردم یا کاری کردم که «‌ام‌اس» سلامت من را نشانه گرفت؟ ناشکری کردم؟ جزای کدام کارم است؟ خیر است یا شر؟ خیلی ناراحت است. «دکتر! ارثی است؟ ممکنه بقیه بچه‌ها هم داشته باشند؟ یا بچه‌هاشون؟» ترس را در چشمان مامان می‌بینم. پشت این پرسش‌ها، ‌هزاران فکر و خیال مادرانه برای آینده، ازدواج و بچه‌دارشدن هست تا سهم و تقصیری که برای انتقال چنین ارثیه‌ای از خودش به من تصور کرده است.

نمی‌دانم کی گفت که ١۵ درصد بیماران بررسی‌شده در خانواده‌شان هم این بیماری را داشتند و این دلشوره را به جانش انداخت که ممکن است این اول قصه باشد و نوه‌های سال‌های دور هم درگیر بیماری باشند. چرا مامان باور نمی‌کند تا چندسال دیگر «ام‌اس» مثل سرماخوردگی درمان می‌شود. الان کی باید به کی دلگرمی و روحیه بدهد! این‌بار دیگر با مامان نمی‌آیم. دکتر لبخند می‌زند و در پاسخ به خواهر نگران من می‌گوید: «دلیل این بیماری مشخص نیست. اما دخترهای خوشگل و جوان را درگیر می‌کند. بیشتر بین ٢٠ تا ۴٠سالگی هم خودش را نشان می‌دهد». به من که سگرمه‌هایم درهم است، نگاه می‌کند و می‌گوید: «البته خواهر شما استثنای این قاعده است که باید بررسی شود». شیرین‌زبانی هم می‌کند، به‌جای اینکه معلوم کند این مرض از کجا آمده و باید چی‌کار کرد. تازه من که هنوز ٢٠ سال هم ندارم! خواهرم اصرار دارد که علت بیماری را بداند اما دکتر هیچ جواب مشخصی نمی‌دهد و می‌گوید: «چیزی‌اش نیست. از من و شما حتما بیشتر عمر می‌کند». رو به من می‌گوید: «برو زندگی عادی‌ات را داشته باش!» لجم گرفته و نمی‌دانم باید چی‌کار کنم.

این‌بار خودم تنها سراغ دکتر می‌روم و دلیل بیماری را می‌پرسم. خیلی دوستانه می‌گوید که آزمایش‌های زیادی شده است و واقعا هنوز مشخص نیست. از حرف‌های دکتر و جست‌وجوهای خودم نتیجه می‌گیرم؛ علت‌های «ام‌اس» در دو دسته کلی قرار می‌گیرند: عوامل درونی و عوامل محیطی. سابقه ژنتیکی یعنی وجود برخی از ژن‌های مستعد ابتلا به بیماری، کمبود ویتامین D، سابقه ابتلا به برخی عفونت‌های ویروسی، مصرف دخانیات و الکل، نوع تغذیه و برخی سموم موجود در هوای آلوده از دلایلی هستند که تابه‌حال مطرح شده‌اند و همین عوامل در تشدید بیماری هم مؤثرند. اما استرس و اضطراب عامل به‌وجودآورنده بیماری نیست بلکه شدت و روند بیماری را متأثر می‌کند. به عبارتی سبک زندگی مناسب تنها راه پیشگیری از تشدید حمله‌های «‌ام‌اس» و از آن مهم‌تر ابتلای به آن است. دکتر راست می‌گفت، باید زندگی کرد. بقیه فقط شلوغ می‌کنند و اضطراب را منتقل می‌کنند. باید هم زندگی کرد و هم لذت برد! داشتن یک بیماری مزمن تلنگری دائمی برای من است که یادم باشد لحظه‌لحظه عمر ارزشمند است. عجله دارم برای زندگی… .

روزنامه شرق