چرا برخی از زوجین در زندگی شان شاد نیستند و همواره رضایت خاطر از زندگی مشترک خود ندارند و دائم شکایت می کنند این موارد حتی در تازه عروس و دامادها نیز قابل مشاهده است
زندگی مشترک بر پایه برخی وظایف و مسئولیتها بنا نهاده شده است و عدم توانایی هر یک از افراد در انجام مسئولیتهای خود میتواند زمینهساز بروز مشکلات گوناگون باشد.
امانا… قراییمقدم- جامعهشناس نوشت: یک ضربالمثل قدیمی میگوید: شیرینی تشکیل هر زندگی مشترک را باید بعد از گذشت سه سال از زندگی خورد. این در حالی است که در ایران بنابر آمار بیشتر طلاقها در سالهای اول تا پنجم زندگی رخ میدهد. با توجه به اینکه بسیاری از مردم با این ذهنیت طلاق میگیرند که مشکلات زندگی مشترکشان تمام شود و به آرامش نسبی دست یابند، اما باید دانست که در مواجهه با هرگونه ناملایمات در زندگی طلاق تنها گزینه نیست، زیرا سالهای اول زندگی مشترک به دلیل عدم شناخت کافی زوجها از یکدیگر دوران بحرانی برای اغلب تازه عروسها و تازه دامادها محسوب میشود و با سپری کردن این دوران زندگیشان از ثبات نسبی برخوردار خواهد شد. به طور معمول در سالهای اول زندگی به دلیل اینکه زوجها شناخت کافی از یکدیگر ندارند یا برخی کم و کاستیها از لحاظ مادی در مقایسه با زندگی گذشته آنها به وجود میآید مشکلاتی ایجاد میشود، حال آنکه این کمبودها کاملا طبیعی است. اگر زوجهای جوان بتوانند چند سال اول زندگی را با آرامش و گذشت طی کنند میتوانند زندگی پایدارتر و همراه با آرامشی داشته باشند.
مسائلی که منجر به اختلاف میشود
جوانان باید دست از خواستههای بیحد و اندازه خود بردارند. آنها باید بپذیرند که وارد یک مرحله جدیدی از زندگی شدهاند. در جامعهشناسی به این مرحله از زندگی دوباره اجتماعی شدن میگویند، آن هم به این معنا که وقتی افراد به مرحله جدیدی از زندگی وارد میشوند باید طی مراحل اجتماعی شدن خود را با شرایط و مسئولیتهای موجود هماهنگ کنند. افراد در این مرحله از زندگی باید رفتارهای ویژه زندگی متاهلی از جمله کم و کیف خانهداری، کسب مهارتهای زندگی، مهارتهای همسرداری، چگونگی تامین مایحتاج زندگی و… را بیاموزند. این مهارتها باید از دوران نوجوانی از سوی خانواده و آموزش و پرورش به افراد آموزش داده شود. آموزش هر یک از مهارتها میتواند فرایند جامعهپذیری را در بین جوانان تسریع کند. هر فرد بنابر مراحل مختلف زندگی، همچون ازدواج، تولد فرزند، ازدواج فرزندان و… چندین بار در زندگی روند دوباره اجتماعی شدن را تجربه میکند. در جامعه روستایی و شهرهای کوچک مادران از سنین هفت سالگی دختران را با زندگی، فوت و فن خانهداری و همسرداری آشنا میکنند، اما در کلانشهرها دختران و پسران بدون هیچ وظیفهمداری و مسئولیتپذیری پرورش مییابند و همین امر باعث میشود تا فرد در بزرگسالی با مشکلات عدیدهای مواجه شود. این در حالی است که ارائه مسئولیت به فرزندان از همان سنین کودکی یکی از آداب و رسوم در میان ایرانیان باستان بوده است و بنابر رسوم آن روزگار هر فردی باید وظایف خود را به نحو احسن انجام میداد تا موفق به اخذ دیگر مسئولیتها میشد. اگر در جامعه امروز شاهد افزایش طلاق هستیم به دلیل عدم مسئولیتپذیری است.
مسئولیتپذیری حلقه گمشده خوشبختی
اگر از سنین کودکی به فرد مسئولیت داده شود به نسبت در بزرگسالی میتواند در ایفای مسئولیتهای خود موفق باشد. زندگی مشترک بر پایه برخی وظایف و مسئولیتها بنا نهاده شده است و عدم توانایی هر یک از افراد در انجام مسئولیتهای خود میتواند زمینهساز بروز مشکلات گوناگون باشد. امروزه در اغلب کشورهای پیشرفته دنیا والدین فرزندانشان را از همان سنین کودکی با مسئولیت پرورش میدهند و همین امر باعث میشود تا افراد نسبت به زندگی ذهن کنشگری داشته باشند و به این ترتیب بتوانند به مدیریت شرایط خود بپردازند. چهار سال اول زندگی مشترک یک دوران شخصیتسازی مجدد است. در این دوران اگر دختران و پسران جامعه توقعات خود را در زندگی تنزل داده و خود را با شرایط زندگی جدید با تمام کم و کاستیها وفق دهند دیگر زمینههای بروز نارساییها، مشکلات و دعواها در بین آنها کاهش پیدا میکند. امروزه به دلیل اینکه نسل جوان پرتوقع تربیت شدهاند به نسبت آستانه تحملشان نیز کاهش پیدا کرده است و همین ویژگی را میتوان زمینه بروز بسیاری از اختلافات برشمرد. نهادهای خانواده و آموزش و پرورش به عنوان تاثیرگذارترین نهادها در پرورش شخصیت کودکان باید برنامههای دقیق و جامعتری برای بروز حس مسئولیتپذیری در بین کودکان داشته باشند، در غیر اینصورت جوانان بدون هیچ مسئولیتی پرورش مییابند و این کمبود در تربیت فرزندان آنها را در بزرگسالی با مشکلات عدیدهای مواجه میکند. از دیگر عوامل زمینهساز طلاق در سالهای اول زندگی میتوان به دو ساختی شدن فکر و اندیشه دختران و پسران جامعه اشاره کرد. هماکنون برداشتها و سبک زندگی دختران و پسران جامعه متفاوت است؛ دختران امروزی با افکار مدرن مسائل را مورد بررسی قرار میدهند اما پسران هنوز گذشتهنگر و سنتی هستند. در چنین شرایطی زوجها با تحمل این دوران پرتلاطم میتوانند با آرامش در کنار هم زندگی کنند، در غیر اینصورت زندگی به سمت طلاق عاطفی و در ادامه طلاق قطعی پیش خواهد رفت.
گذشت و ایثار فراموش نشود
در زندگی زناشویی چنانچه گذشت نباشد زندگی به سختی میگذرد. بنابراین زن و شوهر باید در مقابل یکدیگر گذشت داشته باشند و وضعی پیش نیاورند که با لجاجت، زندگی را بر خود تلخ کنند. زن و شوهری که در موارد اختلاف، از خود گذشت نشان میدهند و خطاهای یکدیگر را تحمل میکنند، در راستای سعادت و زندگی شاد و شیرین زناشویی پیش میروند. چنانچه روابط بین همسران صمیمانه باشد، هیچکدام از آنها انتظار ندارد در ازای از خودگذشتگی، چیزی دریافت کند. این امر نشانه عشق و صمیمیت زیاد بین آنهاست. فقط زوجهای ناموفق در اندیشه جبران خوبیهای خود هستند. برای مثال من همیشه در خطاب به دانشجویان دختر تاکید میکنم با کمی گذشت و تحمل در سالهای نخست زندگی میتوانند سالیان سال بدون دغدغه با همسرشان زندگی کنند. جوانان باید در زندگی مشترک آستانه تحمل خود را افزایش دهند. در زندگی مشترک دو فرد از دو خانواده با دو فرهنگ و شیوه تربیتی متفاوت در کنار هم قرار گرفتهاند و به نسبت چند سالی طول میکشد تا افراد موفق به شناخت یکدیگر شوند. پس در چنین شرایطی نباید زمینه بروز ناملایمات یا تشدید ناهنجاریها را به وجود آورد، بلکه با کمی گذشت و شناخت بیشتر میتوان افسار زندگی را به دست گرفت.
روزنامه آرمان