746503_174

برخی افراد با تغییر فصل دچار انواع مشکلات روحی و اختلالات در خلق و خویشان می شوند آن ها ممکن است بداخلاق،زودرنج،افسرده و مضطرب شوند و حتی میل جنسی شان نیز تغییر کند

اختلال خُلقی فصلی یا (SAD  (Sasonal Affective Disorders در بریتانیا در بیش از دو میلیون نفر تشخیص داده شده است که اکثر آنها زن هستند. اگر صبح تابستانی آفتابی باشد، سرشار از انرژی از خواب بلند می شوم، می دوم، تا جایی که بتوانم وقتم را در هوای آزاد می گذرانم و سالادهای سبک و سالم می خورم. عاشق تابستانم.

اگر صبح بارانی و گرفته زمستانی باشد، دلم می خواهد چمباتمه بزنم و تا وقتی که خورشید دوباره دربیابد به خواب زمستانی فرو بروم. غذاهای چرب و سنگین می خورم، صبح ها الم شنگه های کوچک به پا می کنم، تا حد ممکن از خانه بیرون نمی روم، و عصرها کسل می شوم. از زمستان متنفرم. بعضی ها در طول کریسمس بداخلاق می شوند، اما من اکثر این فصل را شبیه هیولاها هستم.

حالا که ساعت ها را عوض کرده اند، فصلی که دارم از آن می گویم به معنای واقعی کلمه سر رسیده است. سوز و سرما از راه رسیده و هنوز چیزی نشده تبلیغات شاد عید شروع شده اند، و بسیاری از ما در تاریکی مطلق می رویم سر کار. تعجبی ندارد که حالم گرفته است.

اختلال خُلقی فصلی در مورد من تشخیص داده نشده است. اما نزدیک به دو میلیون نفر در بریتانیا به آن مبتلا هستند. وضعیت آنها خیلی بدتر از بی حالی زمستانی من است. به گفته دکتر رابرت لویتان از دانشگاه تورنتو، 80 درصد از مبتلایان به اختلال خلقی فصلی زنان 18 تا 45 ساله هستند.
این اختلال می تواند به شدت بر زندگی تاثیر بگذارد. افراد مبتلا به آن در نیمی از سال حس می کنند مریض و درمانده اند. از این گذشته، باید با این مسئله نیز کنار بیایند که همه افراد آن را به عنوان بیماری واقعی قبول ندارند.

دکتر مارک وینوود می گوید: «بسیاری از افراد اختلال خلقی فصلی را به عنوان شکلی واقعی از افسردگی قبول ندارند، اما علائم و احساس هایی که افراد مبتلا به آن تجربه می کنند کاملا واقعی هستند و به اندازه انواع دیگر افسردگی شدیدند.»

به نظر می رسد محتمل ترین علت اختلال خلقی فصلی کاهش زمان قرار گرفتن در معرض نور خورشید در روزهای کوتاه تر سال باشد. کمبود آفتاب روی عملکرد سروتونین بر مغز، و در نتیجه بر خُلق و خواب و اشتها تاثیر می گذارد. بعضی از زنان در مقایسه با دیگران به آفتاب بیشتری نیاز دارند. این اختلال می تواند آدم را بی جان، بی حوصله و خواب آلود کند. اما چرا زنان بیشتر از مردان به اختلالات خلقی فصلی مبتلا می شوند؟

هلن هنسون، رئیس انجمن اختلال خلقی فصلی، می گوید: «علت های بسیاری مطرح شده است. از نقش هورمون ها گرفته تا این فرضیه که SAD در دوران ماقبل تاریخ به گونه ای رفتاری انطباقی بوده است برای حفاظت از زنان و بچه ها. از طرف دیگر، مردان از اینکه در زمینه مشکلات مربوط به سلامت روان کمک بگیرند بیشتر سر باز می زنند یا ترجیح می دهند خودسرانه دارو مصرف کنند.»

دکتر هلن وبرلی، پزشک عمومی داروخانه آنلاین آکسفورد، می گوید: «من این اختلال را بیشتر در زنان مشاهده می کنم. زنان وقتی احساس می کنند تحت فشار هستند به احتمال بیشتری تقاضای کمک می کنند.» معمولا بیمارانش به او می گویند که امکان ندارد این اتفاق برای آنها افتاده باشد. هرچه که باشد، آنها باید قوی و محکم باشند، و کسی باشند که همه اعضای خانواده به آنها تکیه کنند. به گفته او: «کسانی که از همه قوی تر هستند معمولا بیش از همه نیز صدمه می بینند. برای همین بسیار مهم است که به دنبال علائم هشداردهنده باشیم و به صدای بدنمان گوش بدهیم.»

«اگر احساس می کنید لب مرز هستید، احتمالا حالتان خیلی بدتر از آن است که فکر می کنید. ممکن است شروع زمستان به تنهایی شما را به آن طرف مرز هُل بدهد.»

«زنان امروزی زندگی های بسیار پرمشغله ای دارند. آنها همزمان به کار، تربیت بچه ها، خانه داری، مراقبت از بستگان سالمند و اداره خانه می پردازند. اینکه زنان آشکارا مسئولیت تمام خانواده را بر دوش می کشند به این معناست که معمولا در بهترین حالت ذخیره سوختشان در حال ته کشیدن است.»

«این اختلال روی زنان و مردان تاثیر مشابهی دارد. اما، در حالی که مردان متوجه می شوند بازدهشان در محل کار پایین آمده است، زنان احساس می کنند عملکردشان در تمام جنبه های زندگی ضعیف شده است، و ممکن است احساس گناه همراه با این مسئله بسیار باشد.»

دکتر نورمن روزنتال در سال 1981 «درمان با جعبه نور و SAD» را به موسسه ملی سلامت معرفی کرد و در آنجا با تمسخر همکارانش مواجه شد. او عکس العمل آنها را نادیده گرفت و به مطالعه تاثیر کاهش آفتاب بر رفتار افراد ادامه داد. در سال 1994، اختلال خُلقی فصلی در راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی (DSM) به رسمیت شناخته شد.

به لطف اوست که روزانه تعداد بیشتری از افراد، به خصوص زنان، برای حس و حال زمستانی شان درصدد کمک گرفتن بر می آیند و در خفا رنج نمی کشند. «من از زمستان بیزارم، اما سعی می کنم به جنبه مثبت قضیه نگاه کنم و در خیالم آتش سوزان کافه ها و غذاهای گرم و دلچسب را تجسم می کنم. می دانم که اوضاع آن قدرها هم بد نیست.» این بیزاری بعضی زن ها را مریض می کند و تغییر کردن ساعت ها برایشان نشان دهنده شروع یک جنگ فصلی بسیار جدی است.

علائم

–    خمودگی, فقدان انرژی, ناتوانی در انجام کارهای روزمره عادی

–    خواب آلودگی در طول روز و بی خوابی هنگام شب

–    از دست دادن میل جنسی

–    اضطراب، ناتوانی در کنار آمدن با مسائل

–    مشکلات ارتباطی، زوردرنجی، تمایل نداشتن به دیدن دیگران

–    افسردگی، احساس ملال و دلمردگی بدون دلیل آشکار

–    میل شدید به مصرف کربوهیدرات و خوراکی های شیرین

ماهنامه زنان امروز – ترجمه صنم بهاور