چگونه می توانیم به هدف مورد نظرمان دست یابیم با چه روش هایی این امر امکان پذیر است راه حل های موثر در این زمینه را در این مطلب برایتان آورده ایم با ما همراه باشید
اکثر افراد در خصوص هدف سردرگم هستند و گاهی اشتباهات خاصی را در خصوص معنی و مفهوم آن با آرزو و مسئولیتهای خود در زندگی مرتکب میشوند. برخی تصور میکنند آرزوهای آنها هدف است در حالی که داشتن ویلا یا اتومبیل نمیتواند هدف باشد، زیرا هر آنچه زود به دست میآید، هدف نیست.
دکتر محسن لواسانی-روانشناس و مشاور خانواده نوشت: فکر کردن مانند راه رفتن و نفس کشیدن است نه نیازی داریم و نه میتوانیم کاری درباره آن انجام دهیم، هر دخالتی آن را ناشیانه وساختگی میسازد و خودآگاهانه از آن جلوگیری میشود،اگر شما باهوش هستید پس خوب فکر میکنید واگر باهوش نیستید خیلی خوب نیست زیرا مجبورید به کسی که باهوش است گوش بسپارید، یا فکر کردن مهارتی است مانند راندن اتومبیل، آشپزی یا بافندگی و یا اسکی کردن که برخی آن را برتر از دیگران انجام میدهند، اما هر کسی بخواهد میتواند مهارتی در سطح معقول در آن کسب کند ابتدا آگاهی و دانش خود را به کار میگیریم و سپس اشتیاق و اراده انجام آن نمایان میشود،پس از آن توجه، تمرین و لذت بردن از آن خود به خود فرد را یاری خواهد کرد،گاهی به نظر میرسد بیشتر تمرین کردن است تا لذت بردن.
خطرناکترین و بازدارنده ترین اشتباه در آموزش این باور بوده که افراد باهوش خوب فکر میکنند. در آموزش این باور نهفته است که فکر کردن صرفاً فعالیت هوش است،درست مانند ترافیک که جریان اتومبیلهای در حال حرکت است، این اشتباه به دو دلیل زیر خطرناک است.
نخست آنکه اگرفرد از هوش بالایی برخوردار است، نیازی نیست که کاری درباره فکر کردن انجام دهد و دوم آنکه اگر فرد از هوش پایینی برخورداراست کاری درباره فکر کردن او نمیشود انجام داد.
نتیجه آشکار این است که در فکر کردن مستقیماً کاری برای افزایش مهارت فرد در فکر کردن انجام نخواهد شد.منظور اصلی از اندیشیدن از بین بردن آسیبها و به دست آوردن فرصتها است،ذهن برای قابل درک کردن و رفع سردرگمیها فکر میکند، ذهن برای یافتن الگوهای آشنا در دنیای خارج فعالیت میکند، به محض تشخیص چنین الگویی ذهن به آن رو کرده و آن را دنبال میکند که پس از آن اندیشیدن بیشتری لازم نیست،این بیشباهت به رانندگی نیست به محض رسیدن به جادهای آشنا دیگر نیاز ی به جهتیابی از روی نقشه یا استفاده از قطب نما یا پرسیدن جهات یا حتی خواندن علائم نیست، اندیشیدن به صورتی متداوم،جست و جوی راههایی است که اندیشیدن را غیر لازم میسازد.
البته همه اینها به چگونگی نگرش به تفکر و هوش بستگی دارد. بنابراین فکر کردن مهارتی عملی است که هوش با آن براساس تجربه (برای یک هدف) فعالیت میکند.
اکثر افراد در خصوص هدف سردرگم هستند و گاهی اشتباهات خاصی را در خصوص معنی و مفهوم آن با آرزو و مسئولیتهای خود در زندگی مرتکب میشوند.
برخی تصور میکنند آرزوهای آنها هدف است در حالی که داشتن ویلا یا اتومبیل نمیتواند هدف باشد، زیرا هر آنچه زود به دست میآید، هدف نیست. برخی هم وقتی در خصوص اهدافشان در زندگی صحبت میکنند مسئولیتهای خود را به زبان میآورند، مثلاً وقتی از آنان در خصوص فکر کردن به هدفشان میپرسیم میگویند هدف ما این است که در زندگی فرزندان خیلی خوبی برای جامعه تربیت کنیم، این در حالی است که تربیت فرزندان یک مسئولیت است نه هدف! بنابراین باید در زندگی مهارت عملی، هوش و تجربه را در هم بیامیزیم تا بتوانیم اختلاف بین آرزوها و مسئولیتها و اهداف خود را تشخیص دهیم.
در اینجا تشابهی که من بیشتر میپسندم، مثال اتومبیل و راننده است؛ یک اتومبیل ممکن است موتوری نیرومند، جعبه دندهای آرام و فنربندی عالی داشته باشد.اما مهارت راننده چیز دیگری است.در واقع درست همان نیرومندی موتور ممکن است توقع بیشتری برای مهارت راننده ایجاد کند. در حالی که به هیچ وجه قدرت موتور اتومبیل مهارت راننده را تضمین نمیکند. در این تشابه، مشخصات فنی اتومبیل به هوش ذاتی و مهارت راننده به مهارت عملی که به آن فکر کردن میگوییم ربط داده میشود. غالباً چنین است که اتومبیلهای معمولی تر رانندگان بهتری دارند. مهارت در رانندگی نیز میتواند فرا گرفته شده،تمرین شود و بهبود یابد برای مثال اگر شما تعداد افرادی را به صف کنید و از آنها بخواهید مسابقه اسکیت دهند،شما در نهایت توانایی طبیعی آنها را در بازی مقایسه خواهید کرد. اگر شما اسکیتهای مناسب برای هر یک از آنها طراحی کنید همه آنها بیشتر و سریع تر از گذشته بازی خواهند کرد.آموزش و تربیت هم در جامعه اینگونه تغییر ایجاد میکند. بنابراین بهتر است بیشتر به طراحی ابزار فکر کردن و روشهای آموزش بیندیشیم تا سنجش تواناییهای طبیعی در فکر کردن انسانها و البته هیچ چیز در این دنیا شگفت انگیز تر از آن نیست که دانش آموزانی در جامعه تربیت شوند که از دوران کودکی در پیش دبستانیها و مدارس درست فکر کردن را تمرین کردهاند و آنان را تشویق کنیم تا در بزرگسالی افرادی خلاق و توانمند برا ی جامعه باشند.
روزنامه ایران