می خواهیم مهمترین دلایل مزاحمت های خیابانی و اقدام بخ آزار و اذیت زنان و دختران را بدانیم علت روانشناختی این کارها کدامند و شخصیت این افراد چگونه است
بر اساس بررسیهای روانشناسی شخصیتهای ضداجتماعی تمایل بیشتری برای ایجاد این قبیل مزاحمتها دارند. از سوی دیگر، در جوامعی که در آنها امکان برونریزی و ابراز راحت تنشها و استرسهای مثبت و منفی وجود ندارد ایجاد مزاحمت نیز میتواند راهی برای تخلیه درونی باشد. بنابراین ویژگیهای شخصیتی و اجتماعی هر دو میتواند در شکلگیری مزاحمتهای خیابانی برای زنان موثر باشد.
فرید براتیسده- روانشناس نوشت: مزاحمت خیابانی به آن شکلی که در کشور ما وجود دارد یک پدیده خاص فرهنگی است که در سالهای اخیر نرخ آن افزایش یافته است. ایجاد مزاحمت برای یک خانم در کوچه و خیابان و توسط مردان میتواند دلایل مختلفی داشته باشد، اما آنچه مسلم است آنکه مشکلات شخصیتی اصلیترین عامل ایجاد این مزاحمتهاست.
بر اساس بررسیهای روانشناسی شخصیتهای ضداجتماعی تمایل بیشتری برای ایجاد این قبیل مزاحمتها دارند. از سوی دیگر، در جوامعی که در آنها امکان برونریزی و ابراز راحت تنشها و استرسهای مثبت و منفی وجود ندارد ایجاد مزاحمت نیز میتواند راهی برای تخلیه درونی باشد. بنابراین ویژگیهای شخصیتی و اجتماعی هر دو میتواند در شکلگیری مزاحمتهای خیابانی برای زنان موثر باشد.
مزاحمت خیابانی به هر دلیلی که ایجاد شده باشد یک آسیب است. این آسیب میتواند اجتماعی و فردی بوده و پیامدهای آن نیز میتواند هم متوجه فرد و هم خانواده او باشد. همانطور که مسئولان عنوان میکنند هزینه اجتماعی این کار باید بیشتر شود. برای افزایش هزینههای برخورد با مزاحم نمیتوان تنها بر تنبیه و برخورد تکیه کرد و این اقدامات همانطور که در گذشته شاهد بودیم چندان نمیتواند مثمرثمر باشد. خود مردم باید در این زمینه احساس مسئولیت کنند و افرادی را که برای خانمها و نوامیس دیگران مزاحمت ایجاد میکنند از راههای مختلف متوجه عمل نادرستشان کنند. منزوی شدن این افراد و طرد اجتماعی میتواند در کاهش این آسیب اجتماعی موثر باشد و افرادی که اینگونه رفتارهایی دارند باید در جمعهای دیگران پذیرفته نشوند. کنترل اجتماعی همهگیر بهترین راهی است که میتواند باعث کاهش این مشکل شود. مشکلی که در سالهای اخیر در کشورمان نیز شاهد آن هستیم خودخواهی و بیاعتنایی برخی افراد نسبت به مشکلات سایران است. برای مثال ممکن است برخی با این استدلال که به ما ربطی ندارد، این واقعیت عریان اجتماعی را کتمان کرده و سعی کنند مسئولیت آن را از سر خود باز کنند، در حالی که این طرز نگرش میتواند باعث گستاختر شدن مزاحمان شود.
برخورد اجتماعی برخلاف برخورد سلبی طیف وسیعی از واکنشها را دربرمیگیرد. لازم نیست برای برخورد اجتماعی با این افراد حتما برخورد شدیدی با آنها انجام شود، همین که برخی آنها را طرد کنند یا با نگاهی شماتتآمیز به آنها نگاه کنند این به خودی خود باعث میشود این افراد متوجه زشتی رفتارشان شوند. اگر مزاحمت در حد کلام است با برخورد اجتماعی به جای انتظامی بهتر میتوان مانع افرایش آن در جامعه شد، در حالی که اگر مزاحمت بیشتر شده و با هتک حیثیت یا تجاوز به یک خانم همراه باشد دیگر در این مورد برخورد اجتماعی نه تنها کافی نیست، بلکه مضر است. درباره مزاحمتهای شدید و تجاوز باید قانون حتما ورود کند و قربانیان تجاوزهای خیابانی باید با شکستن سکوت خود به ادامه این فجایع و تکرار آن برای دیگران خاتمه دهند. مراجعه نکردن و اظهار نکردن تجاوز و تعدی از سوی قربانیان این حادثه شوم تبعات جبرانناپذیری بر اجتماع باقی میگذارد، زیرا فرد متجاوز با این سکوت مجوزی پیدا میکند تا بهتر و بیپرواتر دیگران را نیز قربانی کند. توجه به این نکته ضروری است که فردی که مورد هتک حیثیت قرار میگیرد خودش هیچ تقصیری در این مورد ندارد و هیچگاه نباید این افراد خودشان را بابت اشتباه دیگران مواخذه کنند.
اگر زنی که قربانی این خشونت اجتماعی میشود سکوت نکند و پای مجامع قضائی را به این مساله باز کند جلوی تجاوز و حتی قتل سریالی افراد دیگر گرفته میشود، زیرا بر اساس بررسیها این افراد به صورت زنجیرهای عمل میکنند و قربانیانشان به یک جا و یک مورد ختم نمیشود. حفظ آبرو برای این خانمها مساله مهمی است و این طبیعی است که این افراد نخواهند دیگران متوجه شوند چنین اتفاقی برایشان رخ داده است. از طرف دیگر، این افراد باید بدانند با سکوتشان باعث میشوند مجرمان جریتر شده و فرصت و تمایل بیشتری برای ادامه این جرایم پیدا کنند. درباره مزاحمتهای شدید خیابانی توجه به دو مساله مهم است. مساله اول درباره قربانیان تجاوزهاست که نباید سکوت کنند، زیرا مجامع قضائی و انتظامی خودشان به بهترین نحو به شکلی که آبروی این افراد در اجتماع کامل حفظ شده و این مساله سرپوشیده مطرح شود بدان رسیدگی میکنند، در حالی که شاید عدهای از این خانمها از ترس قضاوت نادرست خانواده خودشان و ناراحتی همسرشان از ابراز این مساله خودداری کنند. بنابراین در درجه دوم باید درباره این مساله هم فرهنگسازی شود. مردم ما باید بدانند کسی که مورد تجاوز قرار گرفته هیچ تقصیری در این مورد نداشته است. ما همیشه عادت داریم فرد قربانی را مسئول قربانی شدنش بدانیم و برای مثال وقتی برای کسی چنین مشکلی ایجاد میشود به او میگوییم تقصیر خودت است، میخواستی فلان ساعت فلان آنجا نباشی! ایجاد احساس گناه و عذاب وجدان مضاعف برای کسی که خودش قربانی شده است به لحاظ اخلاقی و انسانی کاری نادرست است و به عبارت دیگر، نباید قربانی را مجددا قربانی کنیم. در حالی که جدای از بحث انسانی و اخلاقی این مساله این اجتماع و دولت است که وظیفه دارد حاشیه امنی برای تردد و حضور امن خانمها در اجتماع ایجاد کند و اگر این اتفاق نیفتاده این قربانیان نیستند که در این زمینه مقصر هستند و نباید کسی آنها را به این بهانه مواخذه کند. این اتفاق برای هرکسی ممکن است رخ بدهد و برای کسی که دنبال پیاده کردن مقاصد شوم و پلیدی از این دست است همه مثل هم هستند.
ما باید یاد بگیریم به قربانیان تجاوز به دید افرادی که لازم است مورد حمایت و دلجویی قرار بگیرند نگاه کنیم و نباید زمینه آزار مجدد آنها را فراهم کنیم. گرفتن انگشت اتهام به سمت قربانی یعنی باز کردن مسئولیت آن از سر متجاوز و امتیاز دادن به مجرم و این کار باعث افزایش خشونت و جرم در جامعه میشود. حوادثی که در سالهای اخیر در زمینه مزاحمت و تجاوز به خانمها رخ داد و برای مثال شاهد بودیم در خمینی شهر اصفهان تعدادی از دختران جوان حاضر در مهمانی مورد تجاوز دسته جمعی قرار گرفتند این قبیل اظهارات نادرست را دامن زد که برای مثال درباره این افراد شاهد این بودیم که برخی میگفتند خود این افراد هم چندان درستکار نبودند! من همان موقع نسبت به این قبیل اظهارات واکنش نشان دادم و اعلام کردم قربانی کردن مجدد قربانی کاری غیراخلاقی است.
روزنامه آرمان