اگر می خواهید با فردی ازدواج کنید که صاحب فرزند است بهتر است به برخی نکات در زندگی او توجه کنید و قبل از شروع زندگی مشترک به ان ها بیاندیشید و ببینید با این شرایط می توانید کنار بیایید یا خیر؟
شاید شما نخستین یا چندمینباری است که قصد ازدواج دارید و فرزندی نیز ندارید. در این بین گزینه انتخابی شما که توانسته معیارهایتان را برآورده کند، فرزند یا فرزندانی از زندگی قبلی خود دارد! در مباحث روانشناسی، به این خانوادهها اصطلاحا «خانواده مخلوط» گفته میشود که تحقیقات حاکی از وجود چالشهای فراوان در این خانوادههاست! در این موقعیت چگونه میتوان بهدرستی تصمیم گرفت؟ بهتر است بیش از اینکه بهدنبال راهکار باشید، شرایط و موقعیت را خوب بسنجید که آیا میتوانید از پس مشکلات آن بربیاید یا نه؟
احساس خود را نسبت به بچه مشخص کنید
نخست لازم است احساس و نگرش خودتان را نسبت به بچه درنظر بگیرید، در این فرآیند با ۴ نوع احساس روبهرو هستیم:
١- احساس شما به صورت کلی نسبت به بچهها؛ ٢- احساس شما نسبت به فرزند داشتن؛ ٣- احساس شما نسبت به سرپرستی فرزند شخص دیگر ۴- احساس شما نسبت به فرزند شخصی که برای ازدواج انتخاب کردهاید.
کار سختی است و شاید با احساسات متناقضی روبهرو شوید؛ مثلا اگر نسبت به بچه بهطورکلی و فرزندار شدن احساس خوبی دارید، اما نگرش مثبتی به سرپرستی فرزند شخص دیگر ندارید. اما درکل برای ازدواج با فردی دارای فرزند، باید نسبت به هر ۴ نوع احساس خود، نگرشی مثبت داشته باشید تا در آینده بتوانید بهدرستی زندگی مشترک خود را مدیریت کنید وگرنه ممکن است دچار اختلافات شدیدی با همسرتان که دارای فرزند است، شوید.
احساس بچه نسبت به خود را مشخص کنید
زمانی که میخواهید با فردی دارای فرزند ازدواج کنید، این بسیار مهم است که بدانید آن فرزند نسبت به شما بهعنوان جایگاه همسر والدش و ناپدری یا نامادری چه احساسی دارد. یعنی اگرچه شاید در حین زندگی مشترک با والد فرزند، به مرور ارتباط بهتری برقرار کنید، اما فرآیند بسیار سختی را باید طی کنید؛ زیرا آن فرزند شما را به رسمیت نخواهد شناخت. پس بهتر است پیش از شروع زندگی مشترک، از احساس فرزند همسر آیندهتان نسبت به خودتان مطمئن شوید و اگر لازم شد زمانی را پیش از ازدواج برای بهبود رابطه با فرزند بگذارید.
توانایی خود برای مدیریت مشکلات احتمالی را بسنجید
زندگی با شخصی که فرزندی از رابطه قبلی خود دارد، چالشهای خاص خود را میطلبد. چالشهایی مانند اختلاف و درگیری با فرزند وی؛ تحمل رابطه همسر با همسر قبلیاش؛ زیرا فرزند باعث ارتباطات مجدد این دو خواهد شد؛ کمبود وقت و فضاهای شخصی با همسر؛ زیرا همسرتان باید برای فرزندش وقت بگذارد؛ انتظارات معقول و غیرمعقول همسرتان نسبت به سرپرستی شما از فرزندش؛ و از همه مهمتر اینکه شما تنها فرد مورد علاقه همسرتان نیستید و درواقع عموما نفر اول زندگی او نخواهید بود. از همین ابتدا بگوییم که شما میتوانید این چالشها را مدیریت کنید، به شرطی که آمادگیهای لازم برای رویارویی با آنها را داشته باشید و البته میتوانید از کمک مشاوران در این زمینهها استفاده کنید، به شرط آنکه ابتدا مبنا را بر حل این چالشها گذاشته باشید.
میزان مسئولیت خود نسبت به فرزند را مشخص کنید
بفهمید که همسرتان از شما بهعنوان والد جدید این کودک تا چه میزان توقع دارد. اگر بچه دلدرد گرفت، بهخاطر او نیمهشب از خواب بیدار شوید؟ آیا باید هر شب برای او غذای مخصوص درست کنید؟ برایش شبها قصه بخوانید تا خوابش ببرد؟ اگر شیطنت کرد او را تنبیه کنید؟ ممکن است همسرتان همه مسئولیتهای پدر یا مادری را از شما توقع داشته باشد، اما اینکه هیچ مسئولیتی هم به شما در برابر بچه واگذار نکند، به همین اندازه بد است.
قضاوت منفی دیگران را هم در نظر بگیرید
اگر ازدواج اولتان باشد که به احتمال زیاد با مخالفتهای شدید خانواده و اطرافیان روبهرو خواهید شد که به هر شکلی ازجمله سرزنش و تهدید و دعوا، بخواهند شما را از ازدواج با فرد دارای فرزند منصرف کنند. اگر هم ازدواج دوم و سوم شما باشد، بازهم با مخالفتهای دیگران روبهرو خواهید بود که البته شدت این مخالفتها به اندازه حالت اول نیست. طعنه، کنایه، تحقیر، تهدید، تمسخر، قضاوت نابهجا و عدم حمایت دیگران، شاید آنقدر توانفرسا باشد که به مرور شما را از پای درآورد. بنابراین خوب است از ابتدا نظر دیگران را درباره این ازدواج بدانید؛ مخصوصا خانواده خودتان. اما اگر مخالفت کردند، باید پی خیلی چیزها را بهخود بمالید.
تکلیف تعداد فرزند داشتن را مشخص کنید
همیشه این احتمال وجود دارد که همسرتان به اندازهای که میخواسته بچهدار شده است. اگر شما هم قصد بچهدار شدن دارید، حتما باید در این مورد با هم صحبت کنید. ممکن است مجبور شوید آرزوی همیشگی داشتن دو یا ٣ بچه را به یک بچه کاهش دهید. بنابراین از ابتدا تکلیف این مسأله را مشخص کنید. با این حال، متاسفانه مشاهده میشود که افراد بدون درنظرگرفتن موارد یاد شده، بهصورت هیجانی و غیرعقلانی وارد زندگیمشترک با شخص دارای فرزند میشوند و پس از مدت کوتاهی و ناتوانی در رویارویی با مشکلات، اقدام به طلاق میکنند. طلاقی که علاوهبر ایجاد مشکلاتی برای خودشان، ضربه مهلک و سهمگینی نیز به طرفمقابل میزند؛ زیرا طرفمقابل، دستکم برای بار دوم مجبور به چشیدن طعم تلخ طلاق خواهد بود. لذا اگر موارد یاد شده (البته در کنار شرایط طبیعی یک ازدواج سالم مانند بلوغجنسی، بلوغمالی، بلوغعاطفی و بلوغاجتماعی) را در نظر دارید و میتوانید از پس آنها بربیایید، انتخاب خوبی کردهاید، اما اگر جواب شما منفی است، برای سلامت روان خود و طرف مقابل، از این ازدواج چشمپوشی کنید.
روزنامه شهروند