انسانهای ابتدایی از طریق خواب و رویا به این اندیشه رسیدند که در اندرون آنان یک موجود یا آدمک نامرئی به نام روح یا روان وجود دارد که هنگام خواب می تواند از بدن جدا شود و فعالیتهایی را انجام دهد. به این جهت بود که خود را از دو جزء جاندار و بیجان تصور می کردند و عوامل طبیعی را نیز جاندار و بیجان می پنداشتند. به عقیده آنها ارواح نیکوکار و بدکار پدیده های طبیعی مانند رعد و برق، طوفان و سیل و زلزله، و نیز بیماری و مرگ، طلوع و غروب خورشید سلامت و شادی را سبب می شدند. از این رو با نذر و نیاز و قربانی و صدقه می خواستند خشم این ارواح را تسکین دهند و نظر مساعد آنها را به خود جلب نمایند.
امروز این نوع برداشت و عقیده به «جاندار انگاری ابتدایی» معروف است که پیش از ظهور ادیان و مذاهب و یگانه پرستی، بر جامعه ابتدایی بشری حاکم بوده است.
این مطلب اختصاصی سایت دکتر سلام می باشد استفاده از آن فقط با ذکر منبع مجاز می باشد