محیط مجموع عواملی را می گویند که از بیرون در موجود زنده تاثیر می کند و آن بر دو گونه است: محیط درونی و برونی:
محیط درونی
به طوری که می دانیم هر سلول از پوسته یا غشاء، سیتوپلاسم (ماده ژلاتینی) و هسته تشکیل یافته است. از این رو سیتوپلاسم را محیط بین سلولی می گویند. در واقع اگر سیتوپلاسم را تغییر دهند موجود زنده به گونه ای نابهنجار در می آید و وقتی هم موقعیت سلولها را تغییر دهند ویژگیهای دیگری در آنها شکل می گیرد که با محل تازه آنها متناسب است. باید توجه داشت که ساختمان واقعی یک سلول و اینکه به چه سلولی تبدیل
می شود به روابط با سلول دیگر بستگی دارد.
محیط بین سلولی به تراوش غده های درون ریز مانند هیپوفیز و خون نیز وابسته است. این عوامل هر کدام به سهم خود اثر مهمی در تعادل بدنی و روانی موجود زنده دارد.
محیط بیرونی
محیط بیرونی بر دو نوع است: محیط قبل از تولد و محیط بعد از تولد. محیط بیرونی قبل از تولد عبارت است از مایع مشیمیه که جنین را در بر می گیرد و دیگری تغذیه و خون مادر که به وسیله لوله ناف با جنین ارتباط پیدا می کند. این دو محیط تاثیر مهمی در رشد و سلامت کودک دارند. نوزاد پس از تولد وارد محیط حقیقی بیرونی می شود که از محیط درونی گسترده تر است و رفته رفته در طی رشد خود با محیطهای گوناگون دیگری سر و کار پیدا می کند و این همان محیطی است که در روان شناسی به آن اشاره می شود.
محیط بعد از تولد
محیط بعد از تولد به محیطهای اجتماعی، اخلاقی، عاطفی، فکری و عقلی اطلاق می شود. چون اثر عوامل محیطی در افراد متفاوت است پس محیط برای هیچ دو فردی یکسان نیست. به طوری که پیش از این یادآور شدیم هر فرد آدمی محصول وراثت و محیط است. بجز همشکمان یکسان اگر دو فرد از نظر وراثت متفاوت باشند، تفاوتهای محسوسی میان آنها وجود دارد و اگر در دو محیط مختلف هم زندگی کنند تفاوتهای دیگری بین آنها ایجاد می شود. به این سبب تفاوتهای موجود بین دو فرد را باید نتیجه اختلاف وراثت و محیط دانست.
مهمترین محیط بیرونی یا محیط اجتماعی شامل زبان، آداب و رسوم و جنبه های دیگر فرهنگ می باشد که به میراث اجتماعی معروف است. هر فردی بر خصوصیات فطری خود پرورده محیط یا میراث اجتماعی خویش است که در تکوین شخصیت و موجودیت او کارساز می باشد.
نابهنجاریهای محیطی
این عارضه ها بر اثر نامناسب بودن محیط به وجود می آید. چنانکه اگر ناف در درون رحم به دور دست جنین پیچیده شود هنگام تولد دست نوزاد ناقص خواهد بود. همچنین اگر به واسطه نارسائی خون مادر کلسیم مورد نیاز جنین تامین نشود نابهنجاری در ستون فقرات او پدیدار می گردد. مادری که مرض قند دارد لوزالمعده جنین وی بیش از حد به فعالیت می پردازد و بعدها ممکن است به علت بیماری هیپوگلیسمی (کم شدن قند خون) بمیرد. اگر مادر در اوایل بارداری از قرصهای خواب آور تالیدومید مصرف کند دست و پای کودک پس از تولد کوتاه و نابهنجار می شود و به رشد طبیعی ادامه نخواهد داد. کمبود مواد شیمیایی در خون مادر و استفاده از فورسپس (چنگمک جراحی) در عمل زایمان و وارد شدن ضربه به سر نوزاد موجب نابهنجاریهای مغزی و عقب ماندگیهای هوشی و ذهنی او می گردد.
این مطلب اختصاصی سایت دکتر سلام می باشد استفاده از آن فقط با ذکر منبع مجاز می باشد