wechsler-intelligence-scale-for-children-806

چون پیشرفتهای مادی، معنوی، اخلاقی، اجتماعی و سیاسی و همچنین کارهای علمی و فعالیتهای آموزشی به هوش بستگی دارد و هر چه افراد باهوش تر باشند در زندگی بهره مندتر و کامیاب تر خواهند بود به این سبب گروهی از پژوهشگران و پرورشکاران کوششهایی به کار بردند تا با تعیین آموزنهای هوشی میزان شایستگی افراد را بسنجند. در زیر چند تن از برجسته ترین پیشروان آمونهای هوشی را به ترتیب تقدم معرفی می کنیم.
آزمونهای گالتون
سر فرانسیس گالتون (1822-1911) برای نخستین بار در جهان در سال 1882 مرکز آزمونهای روانی را درباره قدرت حواس، ادراک و هوش تاسیس کرد. آزمونهای وی اغلب ابتکاری بود و در موزه کنزینگتون جنوبی آغاز به کار کرد. وی در ازاء مبلغ ناچیزی از افراد آزمونهای روانی و حسی و حرکتی به عمل می آورد.
جیمز کتل
جیمز مک کین کتل نخستین کسی است که دوران کارآموزی و همکاری خود را با ویلهلم وونت با موفقیت به پایان رسانید. در زمانی که وی استاد دانشگاه پنسیلوانیا بود (1888-1891) به ساختن آزمونهای مختلف پرداخت. در گزارش معروف خویش برای نخستین بار در سال 1890 اصطلاح آزمونهای روانی را در آثار چاپی خود به کار برد. بر اثر آن انجمن روان شناسان آمریکا در سال 1895 کمیته ای را در زمینه امور تربیتی مامور ادامه پژوهشهای او نمود.
آلفرد بینه
آلفرد بینه (1857-1911) روان شناس معروف فرانسوی در سال 1904 از طرف وزارت آموزش پرورش فرانسه ماموریت یافت به علل عقب ماندگی تحصیلی گروهی از دانش آموزان مدارس آن کشور رسیدگی نماید و نتیجه را گزارش دهد. البته پیش از آنکه بینه چنین ماموریتی پیدا کند مدت 10 سال بود که درباره شاگردان باهوش و کودن تحقیق می کرد و اعتقاد داشت که فرد باهوش می تواند:
1- بدون انحراف از مسیر فعالیت خود را انجام دهد.

intelligence
2- وسیله را با هدف تطبیق دهد.
3- رفتارش را با حقیقت واقع بسنجد.
وی در سال 1909 چهار واژه: ادراک، اختراع، جهت و انتقاد را ملاک هوش قرار داد.
بینه با همکاری سمون نخست یک آزمون متشکل از 30 پرسش را ترتیب داد که از آسان آغاز و به دشوار پایان می پذیرفت. آزمونها به کودکان داده می شد تا معلوم گردد چند آزمون را می توانند پاسخ دهند. سپس نتیجه کار آنان با کودکان دیگر سنجیده می شد. این آزمونها را به کودکان کودن نیز می دادند و مشخص می کردند که کودکان عقب مانده از عهده کدام آزمونها بر می آیند و بدین وسیله میزان هوشی آنان را تعیین می کردند. اما این آزمونها دارای معایبی نیز بودند. برخی از آنها به جای سنجیدن هوش، معلومات کودکان را می سنجیدند، دیگر اینکه آزمونها به طرز اصولی درجه بندی یا استاندارد نشده بودند. این نقصها در سالهای 1908 و به طور کامل در سال 1911 برطرف گردید. آخرین آزمونهای اصلاح شده بر حسب گروههای سنی درجه بندی شده بودند و نیز طوری تنظیم گردیده بودند که توانایی یادگیری و هوش کودکان را اندازه می گرفت نه میزان معلومات آنان را.
آزمونهای هوشی بینه
آزمونهای هوشی بینه در سال 1911 تکمیل و میزان گردید و چند بار پس از حک و اصلاح برای کودکان 3 تا 13 ساله تنظیم گردید. نخست گروه سنی کودکان را که تقریبا در محیط اجتماعی و اقتصادی یکسان زندگی می کردند برگزیدند. وقتی اکثر کودکان هر گروه سنی به 70 تا 80 درصد از پرسشهای آزمون مربوط به خود پاسخ می دادند آزمونها به آن گروه سنی تعلق می گرفت و در این صورت کودکان را بهنجار یا نرمال
می نامیدند اما اگر به 90 تا 100 درصد از پرسشها پاسخ می گفتند آزمونهای گروه سنی بالاتر را به آنها
می دادند تا بتوانند به 70 تا 80 درصد از پرسشها پاسخ درست بدهند. چنانچه کودک نمی توانست به پرسشهای گروه سنی خود پاسخ درستی بدهد یعنی به کمتر از 70 درصد پاسخ می دادند پرسشهای گروه سنی پایین تر را در اختیار او می گذاشتند تا بتواند به 70 تا 80 درصد آنها پاسخ دهند.
آزمونهای بینه طوری تنظیم شده اند که پرسش آزمونهای هر گروه سنی برای گروه سنی پایین تر دشوار و برای گروه سنی بالاتر آسان است. در گروه سنی 4 ساله ها تعداد پرسشهای هوشی 4 و برای گروههای سنی دیگر 5 پرسش منظور گردیده است.
آزمون هوشی استنفرد بینه
در سال 1916 آزمونهای هوشی استنفرد بینه به کوشش لوئیس ترمن استاد دانشگاه استنفرد بر اساس آزمون هوش بینه- سیمون ساخته شد. این آزمون با همکاری مودمریل در سال 1937 به دو فرم M , L تنظیم گردید و یکی از پیشرفته ترین آزمونهای هوشی در سراسر جهان شناخته شد.
در سال 1960 تجدیدنظر دیگری در این آزمونها به عمل آمد که با پیشرفتهای زمان و سطح زندگی مردم آمریکا مطابقت داشت. دو نمونه M , L به صورت آزمون واحدی به نام نمونه L – M عرضه گردید. این آزمونها یکی از جامع ترین و رایج ترین آزمونهای هوشی برای سنجش هوش کودکان آمریکایی است.
ویژگیهای آزمون استنفرد بینه
آزمون هوشی استنفرد بینه برای کودکان 2 تا 14 ساله ساخته شده است از 2 تا پایان 5 سالگی برای هر 6 ماه یک گروه سنی اما از آغاز 6 تا 14 سالگی برای هر سال یک گروه سنی مشخص منظور گردیده و هر گروه سنی از 6 آزمون هوشی تشکیل شده است. از 2 تا 5 سالگی کودک به هر یک از آزمونهایی که پاسخ درست بدهد یک ماه و از 6 تا 14 سالگی 2 ماه بر سن عقلی او افزوده می شود. لازم به یادآوری است که پیش از انجام پذیرفتن هرگونه آزمون هوشی کودک باید از نظر بدنی و روانی آمادگی کافی داشته باشد.
در اینجا پیش از آنکه از آزمونهای هوشی دیگر سخنی به میان آوریم به تشریح سن عقلی و سنجش بهره هوش می پردازیم.

این مطلب اختصاصی سایت دکتر سلام می باشد استفاده از آن فقط با ذکر منبع مجاز می باشد