هنگامی که نوزاد پا به عرصه وجود می گذارد مادر و پدر، خانواده و تغذیه مهمترین عواملی هستند که زمینه شخصیت او را فراهم می آورند.
تاثیر مادر
نخستین کسی که کودک با او آشنایی و ارتباط حاصل می کند مادر است. وقتی مادر به کودک شیر می دهد و با دستهای خود او را نوازش می کند میان آنها علاقه مندی و رابطه محبت آمیز برقرار می گردد. از سوی دیگر مادرانی هم هستند که بر حسب وظیفه به کودک شیر می دهند ولی رفتار محبت آمیزی با او ندارند. این دو شیوه رفتار دو گونه خصیت به وجود می آورد. در مورد نخست کودک دارای شخصیتی سازگار، فعال و پویا می شود و در مورد دوم ممکن است درون گرا و ناسازگار بار آید.
نقش پدر
پس از اینکه کودک به رشد کافی رسید و اعضاء خانواده را به خوبی شناخت اهمیت پدر برایش مشخص
می گردد. روان شناسان در بررسیهای خود به این نتیجه رسیده اند پسرانی که در خانواده های بدون پدر رشد کرده اند نسبت به پسرانی که از سرپرستی پدران خود برخوردار بوده اند سازگاری کمتر و ویژگیهای مردانگی ضعیف تری داشته اند.
پسرها معمولا پدر را الگو قرار می دهند و می کوشند از راه همانندسازی با او از رفتارش تقلید کنند. در صورتی که دخترها با توجه به عوامل و شرایط فطری و محیطی مادر را نمونه قرار می دهند و خود را با او همانند می سزند. گروهی از روان شناسان معتقدند اگر پدر و مادر سختگیر و کم مهر باشند ممکن است کودک درونگرا، خیالباف، سرکش و پرخاشگر شود و چنانچه پدر و مادر بیش از اندازه محبت کنند و او را لوس بار آورند ممکن است کودک در خودنمایی، برونگرایی یا وابستگی به دیگران افراط کند. بررسیهای روان شناسان نشان می دهد که خانواده های طبقه متوسط برای ایجاد رفتار مورد نظر در کودک خود، از روشهای منطقی و استدلال یا تهدید به رنجش و قطع محبت استفاده می کنند در صورتی که خانواده های طبقه کارگر برای تغییر رفتار کودکانشان به تنبیه متوسل می شوند. همچنین مادران طبقه متوسط در مورد سرپیچی فرزندانشان می کوشند نخست علت آن را دریابند سپس آنان را از راه پند و اندرز یا تنبیه لفظی به فرمانبرداری و انجام کار درست وادار کنند. حال آنکه مادران طبقه کارگر در این مورد تنبیه بدنی و دشنام و نفرین و پرخاشگری را به کار می برند. بر اثر چنین رفتارهایی است که زیر بنای شخصیت کودکان در آینده پی ریزی می شود.
روی هم رفته محیط خانواده در ساختن شخصیت فرد تاثیر بسزایی دارد. چنانکه اگر هر یک از ما در یک خانواده ژاپنی تربیت شده بودیم اینک رفتار و کرداری متفاوت داشتیم. اخلاق و حتی استدلال و جهان بینی ما به گونه ای دیگر بود.
این مطلب اختصاصی سایت دکتر سلام می باشد استفاده از آن فقط با ذکر منبع مجاز می باشد