نقش
نقش که یک اصطلاح نمایشی یا سینمایی است و برای تجسم حالتهای روانی و شخصیتی افراد به کار می رود نشانگر رفتاری است که از مقام معینی در جامعه سر می زند، مانند این که از یک پزشک توقع دارند که با بیماران خود با خوشرویی و اطمینان رفتار کند و از معلمان موفق و روحانیان راستین انتظار می رود که در رفتار با شاگردان و مردم از روی علاقه مندی و احساس پدری واکنش نشان دهند.
در بسیاری از جامعه های بشری رفتار زنان و مردان به شیوه های گوناگون با هم تفاوت دارند. چنانکه در جامعه ما ایرانیان مرد ستون اصلی و نان آور خانواده است و از او انتظار ندارند که در برابر دشواریها و ناگواریهای زندگی گریه و زاری به راه اندازد. از سوی دیگر از او نمی خواهند که فنون بچه داری را خوب بداند و به مراقبت و پرستاری کودکان بپردازد. به همین سان، از زنان کمتر انتظار دارند که مقامهای سیاسی و دیپلوماسی کشور را اشغال نمایند. جامعه هایی نیز وجود دارند که خلاف این گونه رفتارها در آنها صادق است.
مهمترین مزیت آگاهی از نقش مقامها تسهیل و تسریع در روابط اجتماعی است. نخست اینکه چنین اطلاعی به ما یاری می دهد که از یکدیگر چه انتظاری داشته باشیم و دوم کی که مقامی را پذیرفته است تقریبا می داند دیگران چه انتظاری از او دارند. چون مردم علاقه دارند بدانند که از یکدیگر چه انتظاری باید داشت به این جهت می کوشند آنهایی را که از نقش خود منحرف می شوند زیر فشار اجتماعی قرار دهند.
البته نقش ممکن است زیانهایی به وجود آورد. یکی اینکه نقش مناسب فرد نباشد و او باید تصمیم بگیرد چگونه خود را با آن سازی دهد. دیگر اینکه به علت نقشهای فراوان، با تعارض آنها روبه رو شود. برای مثقال وقتی بانویی می خواهد از نقش مربوط به مقام همسری، مادری، عضویت در انجمن و فعالیتهای اجتماعی آگاهی یابد و مهمتر آنکه بخواهد نقش مربوط به این مقامها را بدون تداخل یا اشتباهی، یکی را بعد از دیگری انجام دهد، بارها اتفاق افتاده است که دو یا چند نقش با هم تعارض پیدا می کنند و موجب رفتار نابجا یا سردرگمی صاحب مقام می گردد. مادر جوانی را در نظر بگیریم که همراه پدرش می خواهد به کودک 5 ساله اش در استخر شنا بیاموزد و کودک از آب می ترسد. پدر می گوید باید کودک را به آب انداخت تا ترسش بریزد. اما نقش او به عنوان یک مادر دانا و با تجربه به او حکم می کند که لازم است فرزند خود را در برابر هر عمل اجباری، خطرناک و همراه با ترس محافظت کند. از سوی دیگر نقش او به عنوان فرزند، نیز ایجاب می کند که همواره احترام و ادب را در مورد پدر رعایت کند. در اینجاست که تعارض نقشها پدید می آید.
گاهی به جهت تغییر مقام برای نقش تعارض ایجاد می شود. مانند سرباز مشمولی که به مقام افسری ارتقاء مرتبه پیدا می کند. اما بسیاری از دوستانش هنوز سرباز وظیفه هستند. هنگامی که دوباره آنها را ملاقات می کند
می بیند که جمع نقش یک دوست با نقش یک افسر جور در نمی آید. یعنی با هم تعارض پیدا می کنند.
این مطلب اختصاصی سایت دکتر سلام می باشد استفاده از آن فقط با ذکر منبع مجاز می باشد