1- عزت و اعتماد به نفس فرزند خود را پرورش دهید.
درک و شناخت کودک از خود به عنوان یک بچه از زمانی که به چشم های شما نگاه می کند و خود را درون آن می بیند شروع می شود. تُن و لحن صدای شما حرکات و چهره و هر نوع ابراز احساساتتان بوسیله کودک دریافت می شود و اثر می گذارد. کلمات و اعمال شما به عنوان پدر مادر بیش از هر چیز دیگری در دنیای کودک به شکل گیری تکامل تصور از خود یا خودپنداری (Self-image) فرزندانتان اثربخش و تاثیرگذار است. تعریف و ستایش فرزندتان در مورد قابلیت و توانایی های هر چند کوچک او باعث غرور و افتخار وی می شود. اجازه دادن به او برای انجام کارها برای خودش باعث تقویت حس توانایی و استقلال وی می شود. در مقابل تحقیر و مقایسه بدترین وسیله ممکن برای خرد کردن اعتماد به نفس افراد است.
از بکار بردن کلمات و عبارات به عنوان اسلحه و وسیله تنبیه جدا بپرهیزید. تنبیه بدنی به مراتب بهتر از توهین و بی احترامی است (هر چند هیچ کدام ازآن دو مورد قبول نیستند).
بگذارید کودکتان دریابد که هر کسی و از جمله او ممکن است اشتباه کند ولبی همچنان شما او را دوست دارید هر چند شما آن رفتار و عمل خاص وی را نمی پسندید.
2- فرزند خود را به طرف خوب بودن سوق دهید
بجای اینکه دائما رفتار و خصایص منفی کودک خود را زیر سوال ببرید و گوشزد کنید بیشتر اعمال و نکات مثبت او را مورد توجه و تشویق قرار دهید. فکر نمی کردم اون کارو اینقدر خوب و دقیق انجام بدی دیدیم موقع بازی با خواهرت چقدر صبور و شکیبایی، چقدر اتاقت رو خوب و قشنگ مرتب کردی و…
3- نظم و انضباط برقرار کنید و در اجرای آن با ثبات باشید
هر جامعه ای از جمله خانواده نیازمند قانون و نظم و انضباط است. هدف از قانون کمک به فرزندان برای انتخاب رفتارهای مورد قبول و خویشتنداری است. در این رابطه دو نکته بسیار حائز اهمیت است: اولا قانون ها و مجازات سرپیچی از آنها بایستی منصفانه باشند و به طور دقیق مشخص شده باشد و ثانیا در اجرای قوانین با ثبات بود (هر چند گاهی تسامح و ندیده گرفتن برخی از سهل انگاری و خطاها جایز است).
4- در برنامه ریزی هایتان زمانی را نیز به کودکتان اختصاص دهید
برحسب شغلتان و سن فرزندتان هر از گاهی برای مدتی با فرزندتان باشید. در این رابطه بایستی چند نکته را بخاطر بسپارید:
1- در طی این مدت تمام ذهن و حواستان را با هم بودن بدهید (به کلاس درس موعظه تبدیل نکنید).
2- به فعالیت یا کاری که فرزندتان دوست دارد بپردازید (مثلا رفتن به سینما، یا پیاده روی و دید زدن مغازه ها، شطرنج بازی، پارک رفتن و…).
3- در صورت امکان فقط شما و فرزندتان باشید.
5- الگوی خوبی برای او باشید
یکی از مهمترین الگوهای رفتاری کودکان والدینشان است. پدری که به راحتی دروغ می گوید و حتی گاهی مجبور می کند که فرزندش نیز دروغ بگوید! (تلفن زنگ می زند و فرزند خانواده گوشی را بر می دارد و
می گوید فلانی است و پدر به هر دلیلی می گوید: بگو خانه نیست) چگونه انتظار دارد فرزند او دروغگو نشود مادری که برخی از وظایف خود را انجام نداده ولی دائما جلوی آینه و مانیکور کردن و… است چه انتظاری از دخترش دارد؟ پدر و مادری که…
6- ارتباط صحیح و منطقی با فرزندتان برقرار کنید.
خواست ها و انتظاراتتان را بوضوح و دقیق مشخص کنید و توضیح لازم را در مورد آنها بدهید.
در انجام بسیاری از کارها و تصمیمات نظر فرزندتان را نیز جویا شوید و از او کمک بخواهید.
در بحث ها سعی به متقاعد کردن فرزندتان نکنید فقط نظرات خود را توضیح داده و به نظرات او احترام بگذارید.
7- انتقادپذیر و انعطاف پذیر باشید
اگر در مورد خاصی اشتباه کردید با جرات تمام اقرار کنید و پوزش بخواهید و اگر در اصلاح رفتار فرزندتان درمانده شده اید بی درنگ با یک فرد با تجربه یا روانشناس مشاوره نمائید.
8- نشان دهید که محبت و دوست داشتن شما شرطی نیست
تحت هیچ شرایطی نبایستی علایق و وابستگی های فرزندی و پدر و مادری خدشه دار شود (حتی به منظور تنبیه). در قبال خطا و رفتار نادرست فرزند می توان عصبانی و ناراحت شد و دست به تنبیه زد ولی نمی توان حتی به صورت ظاهری فرزند خود را از محبت محروم کرد. عباراتی نظیر دیگه دوستت ندارم اگه این کارو بکنی دوست دارم، تو بچه بدی هستی از دستت خسته شدم، کاشکی بچه نداشتم و امثال آن مخرب ترین جملات هستند و ضربه شدیدی به احساسات و عواطف کودک وارد می کنند.
9- نیازها و محدودیت های خود را نیز مدنظر داشته باشید
پدران و مادران بایستی بدانند که همانند سایر افراد دارای ضعف و نقص هایی هستند و کامل مطلق نیستند و نیازی به دانستن تمام پاسخ ها ندارند.
یکی از بزرگترین اشتباهات پدران و مادران این است که ازدواج و روابط زناشویی خود را در ردیف دوم و ارجحیت پایین تری نسبت به رسیدگی به فرزندان خود قرار می دهند. در مطالعات انجام شده بر روی پدر و مادرانی که فرزندان خوب تربیت کرده و به اجتماع تحویل داده بودند مشخص شد که علاوه بر شرایط اولیه پدر و مادر خوب بودن (مانند گوش دادن به فرزندشان، کمک بودن برای آنها، محبت و توجه داشتن به آنها و غیره) عامل موثر دیگر این بوده است که بیشتر برای زوج خود اهمیت قائل بوده اند تا برای بچه ها. در خانواده هایی که تمرکز پدر و مادر روی بچه ها بوده و رابطه زوجین ندیده گرفته شده است نه بچه ها خوب از آب درآمد و نه پدر و مادر رابه سالمی با هم داشتند.
این مطلب اختصاصی سایت دکتر سلام می باشد استفاده از آن فقط با ذکر منبع مجاز می باشد