چرا برخی افراد در زندگی دیگران دخالت می کنند و علاقه به خبردارشدن از وضع و اوضاع زندگی آن ها دارند علت این امر چیست ریشه روانشناسی این موضوع در شخصیت افراد است می خواهیم این اشخاص را روانکاوی کنیم
یک روانشناس بالینی و عضو هیات علمی دانشگاه آزاد اسلامی با اشاره به اینکه دخالت کردن در زندگی دیگران میتواند علتهای مختلفی داشته باشد، گفت: «معمولا افرادی که تا به حال نتوانستهاند خودشان و ماهیت منحصر به فردشان را به کسی نشان دهند و حالا میدان اثبات خود را خالی از منتقدین دیدهاند؛ عوامل بازدارندهای را حس نکرده و برای جلب توجه و ابراز وجود دست به اقدامی دور از عقل میزنند.»
دکتر پرویز رزاقی با بیان این مساله گفت: «دخالت کردن در زندگی دیگران میتواند علتهای مختلفی داشته باشد که اولین علت آن، نبود درک و شعور کافی برای تحلیل به موقع مسائل و ارزیابی موقعیت بحرانی و دوم نداشتن تجربه تایید شدن از سوی دیگران است. به عبارتی فردی که تا به حال نتوانسته خودش و ماهیت منحصر به فردش را به کسی نشان دهد و حالا میدان اثبات خود را خالی از منتقدین دیده؛ عوامل بازدارندهای را حس نکرده و برای جلب توجه و ابراز وجود دست به اقدامی دور از عقل میزند.»
وی در ادامه افزود: «این افراد باید توجه کنند که زندگی فیلم نیست که ناگهان از خود یک قهرمان بسازند؛ قهرمان شدن و کسب جایگاه مورد تایید در جامعه تلاش و علم و اندیشه نیاز دارد. زندگی بوته آزمون و خطا نیست و نباید بدون فکر به نتیجه عمل دست به اقدامی زد زیرا تبعات چنین رفتار بدون اندیشهای جهنمی به پا میکند که تر و خشک را با هم میسوزاند.»
این روانشناس بالینی برای زدودن این عادت غلط توصیه کرد: «به نظر من هر فرد باید در محیط کار، جامعه و خاندان خودش حریم و حدودی را مشخص کند. شکل گرفتن این محدوده به رفتارهای گذشته فرد و آنچه از هماکنون انجام میدهد، بستگی دارد. شخص باید آگاه باشد که نوع رفتار و برخوردش با اطرافیان در تعاملهای اجتماعی او موثر است. مثلا نباید تمام امور خانوادگی یا شغلی را در دیدرس عموم گذاشت. در این میان حتی ادبیات صحبت کردن هم در ایجاد حریم موثر است. دوم اینکه اگر فرد با یک شخص مداخلهکننده روبهرو شد، باید ضمن رعایت احترام و ادب از او بخواهد که وارد حریم زندگی او نشود. مثلا میتوان با ارجمند شمردن و تشکر از احساس همدردی او تاکید کرد که اجازه بدهد حل و فصل امور شخصیاش را خود بر عهده بگیرد و اگر لازم بود از کمک و رهنمودهای این شخص بهره خواهد گرفت.»
دکتر رزاقی، در پاسخ به این سوال که چه کمبودهایی در فرد سبب بروز چنین رفتاری میشود، گفت: «فردی که بارها و بارها به خود اجازه داده در امور نامربوط به خودش دخالت کند، دیگر این رفتار به طور ناخوداگاه بخشی از شخصیت او شده است. علاوه بر این معمولا الگوی تربیتی درستی در مورد این افراد اجرا نشده و خانواده آنها عوامل بازدارنده کافی را برایشان به کار نبردهاند. از طرفی دیگر، نادانیهای فرد در عوامل کاربردی است که با چنین اقدامات دور ازعقلی سعی میکند خود را همهچیز دان و فهیم نشان دهد.»
این مشاور خانواده در پایان خاطرنشان کرد: «هر کسی باید حق و حدود دیگران را محترم بشمرد و همیشه ناظر اعمال و رفتار خود باشد؛ لازم است بتوانیم قبل از هر اقدامی اول درست به تبعات آن بیندیشیم و در نهایت اینکه احتمال خطا در تصمیمهایمان را هم در نظر بگیریم.»