حضور کودک در مهد چه تاثیراتی روی تربیت و رشد و تعالی وی خواهد گذاشت چه سنی می تواند برای مهدفرستادن فرزندمان مناسب باشد توصیه های مهم در این زمینه چیست و چه تذکراتی در این زمینه باید در نظر بگیریم
باز شدن درهای مهدکودکها به روی کودکان سه دهک فقیر کشور خبری است که این روزها در رسانهها به عنوان تیتری دلچسب دلمان را خوش کرده است. انوشیروان محسنیبندپی رییس سازمان بهزیستی با اعلام این خبر گفته است که یکی از برنامههای جدید سازمان بهزیستی کشور برای سال ١٣٩۵، ورود به وضعیت کودکان حاضر در خانوارهای سه دهک پایین جامعه است.
همچنین وی از فراهم شدن شرایطی برای حضور کودکان خانوارهای کم برخوردار در مهدهای کودک خبر داد و اعلام کرده است که سازمان بهزیستی هماکنون نیز در قالب یک طرح، کمکهایی را به خانوادههای کمدرآمد که خواهان حضور فرزندانشان در مهدهای کودک هستند آغاز کرده و براساس آن، بخشی از شهریه مهدکودک این کودکان از سوی سازمان بهزیستی کشور پرداخت میشود. اتفاقات این دستی در جامعه بسیار دلگرمکننده است. به همین دلیل بر آن شدیم تا به اهمیت مهدکودک در آینده و شخصیت آنها بپردازیم.
اولین موسسات مراقبت از کودک با الگو قرار دادن یتیمخانهها، ٢۶۶ سال پیش، یعنی در سال ١١٢٩ شمسی (١٧۵٠میلادی) در کشور اتریش شکل گرفت. این موسسات در کنار کارگاههای تولیدی و در ساعات کاری زنان کارگر، به امر حمایت و نگهداری کودکان و کمتر به آموزش آنان میپرداخت. موسسات مراقبت از کودک برای خانوادههای فقیر طراحی شده بود تا زمانیکه زنان در شرایط سخت مشغول به کار هستند، کودکان آنها به دنبال بزهکاری نباشند و برای جامعه دردسر جدید درست نکنند. اولین کودکستان با نام kindergarten به معنای «باغ کودک» براساس طرحی از «فریدریش فروبل» با شکل جدید در آلمان ساخته شد. به تدریج از سال ١٢٩٩ (١٩٢٠) به بعد، مراکز مراقبتی به سمت حاشیه رانده شدند و سیاستگذاریهای کلان به سمت مهدکودکهای همراه با آموزش میرفت. در ایران اما علت تأسیس مهدها متفاوت بود!
اولین مهدکودک را ٩٧ سال پیش (در سال ١٢٩٨ شمسی) مسیونرهای مذهبی و اقلیتهای دینی در تهران احداث کردند. سال ١٣٠٣ جبار باغچهبان در تبریز «باغچه اطفال» را تأسیس کرد و چند سال بعد (١٣٠٧) کودکستان دیگری در شیراز دایر کرد.اهدافی که مهدها در ایران به دنبال داشتند بیشتر سیاسی و تربیتی بود، برای ترویج تفکرهای مختلف، کودکان خانوادههای مرفه و کارمندان عالیرتبه ادارات در مهدکودکها ثبتنام میشدند. استقبال این خانوادهها از عملکرد کودکستانها باعث شد در زمان کوتاهی در تهران و چند شهر بزرگ دیگر، مهدکودکهایی توسط بخش خصوصی دایر شود. با وجود اینکه امتیاز مهدکودک از گذشته تا امروز به نهادهای مختلفی مثل وزارت معارف و اوقاف و صنایع مستظرفه (١٣١٠)، وزارت فرهنگ (١٣٣۴)، اداره تعلیمات ابتدایی (١٣۴٠)، آموزش و پرورش و در آخر سازمان بهزیستی واگذار شده، اما تنظیم برنامههای روزانه در مهدکودکها سلیقهای است. امروزه در ایران برنامههای آموزشی مهدها بر محوریت قرآن، ورزش، موسیقی و یا زبان انگلیسی طراحی میشود، به عبارت دیگر در هر مهدکودکی سیاست خاصی دنبال میشود و برنامه تربیتی منسجمی در سطح کشور و یا حتی یک استان وجود ندارد.
امروزه بیش از ١۴٠٠٠ مهدکودک فعال هستند، مهدهایی که حتی آمادگی پذیرش کودکان یک ماهه را نیز دارند. با توجه به افزایش کمی مهدکودکها میتوان نتیجه گرفت که از سال ١٣۵٠ به بعد، انگیزه و میل سپردن کودکان به مهدکودک در خانوادههای طبقه متوسط بیشتر شد، در حالیکه امروزه حتی خانوادههای طبقه ضعیف نیز در تلاشند تا از امکانات مهدکودک استفاده کنند. با شکلگیری مهدهای ساعتی که بیشتر به «خانهی بازی محله» معروفاند، این امکان فراهم شده تا هر ساعتی که مادر نیاز داشت با پرداخت بهایی اندک، کودک خود را برای زمانی مشخص به این مراکز بسپارد. کودکان در این مراکز از انواع اسباببازیها، وسایل نقاشی و خمیربازی استفاده کرده و یا مربیان با حوصله، برایشان کتاب و شعر میخوانند تا مادر به خرید و یا کارهای دیگر خود رسیدگی کند. ارتباط کودکان با محیط همسالان در هر سنی لازم و ضروری است. به همین دلیل باید فرصتی را برای کودکان فراهم کرد که در این سن، با همسالان خود رابطه داشته بازی کنند و رفتار شایسته سن خود را داشته باشند. اگر توان ارتباط با مردم را داشته باشیم در کسب موفقیتها و توفیقات نیز پیشرفت خواهیم کرد. این ارتباطها و تعاملات باید از سن کودکی برای آنان فراهم شود و مهدکودک یکی از محیط هایی است که در رشد اجتماعی کودکان مؤثر است. کودکان درمهدکودک بازی میکنند، اجتماعی میشوند و راحت هستند. آنها در کنار شادی و بازی کمی از والدین دور میشوند که این خود درسهایی برای آنان دارد.
دنیای کودکی مانند توپ شیشهای پاک و شکننده است، مانند یک گل که اگر مورد توجه قرار نگیرد پژمرده میشود. سالهای پیش از مدرسه، یعنی سه تا شش سالگی یکی از مهم و حساسترین سنین کودکان محسوب میشود که دیگر محیط خانه و آموزش والدین برای تربیت و اجتماعی کردن کودکان کافی نیست. کودک برای رسیدن به رشد اجتماعی و اجتماعی شدن نیاز به محیط و اجتماع جدیدی دارد که بتواند به آن توانمندیها برسد. این محیط جدید میتواند مهدکودک، آمادگی و… باشد که گام گذاشتن به مهدکودک دگرگونی بزرگی در زندگی اجتماعی کودک به وجود میآورد. کودکان به تدریج از افرادی غیراجتماعی به افرادی اجتماعی تبدیل میشوند و از حالت انفرادی به حالت اجتماعی میگرایند. کودکان در این دوران از طریق تعامل در فعالیتهای گروهی برای زندگی اجتماعی در دبستان آماده میشوند. در این دوران میزان ارتباط و تعامل کودک با کودکان دیگر تاثیر بسیاری در رشد اجتماعی آنان خواهد گذاشت. محیط کوچک او که هستهی مرکزی آن خانواده است به جهان وسیعی تبدیل میشود که گروه همسالان، محور مرکزی آن است و ورود به این دنیای جدید دامنه ارتباط های اجتماعی و آزادی کودک را گسترش میدهد. کودکان در مهدکودک بازی میکنند، اجتماعی میشوند و راحت هستند.
آنها در کنار شادی و بازی کمی از والدین دور میشوند که این خود درسهایی برای آنان دارد. ارتباط با محیط همسالان در هر سنی لازم و ضروری است. به همین دلیل باید فرصتی را برای کودکان فراهم کرد که در این سن، با همسالان خود رابطه داشته باشند، بازی کنند و رفتار شایسته سن خود را داشته باشند. اگر توان ارتباط با مردم را داشته باشیم در کسب موفقیتها و توفیقات نیز پیشرفت خواهیم کرد. این ارتباطها و تعاملات باید از سن کودکی برای آنان فراهم شود و مهدکودک یکی از محیطهایی است که در رشد اجتماعی کودکان موثر است. کودکان در مهدکودک بازی میکنند، اجتماعی میشوند و راحت هستند. آنها در کنار شادی و بازی کمی از والدین دور میشوند که این خود درسهایی برای آنان دارد.
روزنامه سایه