بهانه گیری و نق زدن در کودکان یک رفتار عادیست. اما اگر جلوی این رفتار به درستی گرفته نشود ، تبدیل به یک عادت بد و زننده می شود که در آینده نیز بر روی برخورد کودک تاثیر خواهد گذاشت. اما اینگه چگونه با این کودکان رفتار کنیم بسیار مهم است. تنبیه و رفتار خشمگینانه در این زمینه راه حل خوبی نیست.
بهانه گیری های کودکان
آنچه مسلم است تربيت كودكان كار دشواري است. در مواقعي كه كودك براي به دست آوردن خواسته خود شروع به بهانهگيري ميكند و از روش پرخاشگري استفاده ميكند؛ والدين حتي آنهايي كه به خود اطمينان دارند در برابر رفتار كودك خود مايوس و دلسرد ميشوند و نميدانند كه چه روش و كلماتي مناسب است تا بدين وسيله كودك خود را آرام كنند.
در جستجوي علت
بهانهگيري معمولا در بين خردسالان بويژه قبل از اين كه بتوانند بخوبي صحبت كنند رايج است؛ اين كار يكي از معدود راههايي است كه توسط آن ميتوانند نارضايتي و خشم خود را از آنچه كه نميتوانند به دست آورند ابراز كنند. اينجاست كه والدين بايد به دنبال علت بهانهگيري كودك خود بروند.
يكي از علل بهانهگيري بدخوابي يا كمخوابي كودكان است؛ احتياج به خواب در انسانها در سنين مختلف متفاوت است؛ به عنوان مثال به طور متوسط يك كودك 12 ساله به 9 ساعت خواب و يك كودك 4 ساله به يازده و نيم ساعت خواب احتياج دارد. لذا كودكي كه شبها با آرامش و به حد كافي خوابيده، روز بعد بهموقع از خواب بيدار ميشود و اگر به حد كافي نخوابد صبح روز بعد علت كافي نبودن مقدار خواب، بهانهگير و كجرفتار ميشود و كمتر شاد به نظر ميرسد و انرژي كمتري دارد. در بچههاي بزرگتر به اندازه نبودن خواب شب آنها را خسته، كند و حساس ميكند و نميتوانند روي درس تمركز كنند.
برخورد با كودك بهانهگير
وقتي كودك شروع به بهانهگيري و نقنق زدن ميكند، بايد والدين از او بخواهند كه به صورتهاي مختلف ابتدا در گوش، بعد به آهستگي و سپس خيلي بلند چيزي را كه ميگويد تكرار نمايد. اين روش درست مثل يك بازي توجه او را جلب خواهد كرد و بهانهگيري را فراموش ميكند. در مورد كودك دبستاني نيز ميتوان از چند روش استفاده كرد؛ به محض اين كه شروع به بهانهگيري كرد والدين بايد حرف او را قطع كنند و به آرامي بگويند: داري نق ميزني و بهانهگيري ميكني، بهتر است آرام صحبت كني تا من گوش كنم اگر گوش نداد ميتوان او را تشويق كرد كه مثلا بدون نق زدن او را بيشتر دوست داريد. اگر هم والدين در اين مواقع عصباني ميشوند بايد بر عصبانيت خود غلبه كنند؛ چرا كه والدين با مهار عصبانيت خود ميتوانند ارتباط بهتري با فرزندان برقرار كنند.
يكي از شيوههاي بهانهگيري پرخاشگري است؛ روش موثر براي از بين بردن پرخاشگري آن است كه از ابتدا آن را مهار كنيد. وقتي كه در مقابل پرخاشگري كودك خود با خشم و عصبانيت عكسالعمل نشان دهيد، به طور غيرمستقيم به او ميآموزيد كه عصبانيت وسيله كارسازي براي دست يافتن به اهداف است. در عوض ميتوانيد بگوييد: وقتي از گريه كردن دست برداشتي در مورد آن با هم صحبت ميكنيم و راهحلي مييابيم و به اتاق ديگري برويد. اگر فرزند شما خيلي كوچك است و نميتوانيد او را تنها بگذاريد، پيش او بمانيد اگر به طرف شما آمد او را بغل كنيد ولي تا وقتي كه آرام نشده چيزي را كه ميخواهد به او ندهيد. خود را به كار ديگري مشغول كنيد به عنوان مثال مطالعه كنيد با اين كار به او ميفهمانيد كه تا آرام نشود نميتواند توجه شما را جلب كند. اغلب پرخاشگريهاي بچهها، اگر مخاطب موردنظر حضور نداشته باشد زودتر متوقف ميشود. در صورتي كه كودك شما در يك مكان عمومي شروع به بدخلقي و پرخاشگري كرد بدون توجه به نگاههاي مردم او را به گوشهاي خلوت ببريد و منتظر شويد تا آرام شود. به او بگوييد، اينجا پيش تو ميمانم تا وقتي كه آرام شوي و باهم صحبت كنيم. اگر بعد از سه يا چهار دقيقه بازهم به فرياد و گريه خود ادامه داد او را برداريد و از آن مكان خارج شويد.
در نظر داشته باشيد هرگاه فرزندتان واضح و محكم صحبت ميكند، ميبيند شما به او گوش ميدهيد و تحسينش ميكنيد با اين عمل ياد ميگيرد كه اگر بدون بهانهگيري چيزي بخواهد، زودتر آن را به دست خواهد آورد.
بهانهگيري بر سر غذا
گاهي بچهها از خوردن برخي غذاها امتناع ميكنند. لازم نيست آن غذا خيلي عجيب و غريب باشد تا بچهها از آن بدشان بيايد. اين حق طبيعي كودكان است و اجبار كودك به خوردن غذايي كه دوست ندارد، كاري نادرست است.
بهانهگيري درباره غذا نشانههايي دارد كه بد نيست والدين آن را بشناسند؛ اين نوع بهانهگيري پايانناپذير است و فهرست غذاهايي كه كودك بهانهگير دوست ندارد و نميخورد بتدريج زياد خواهد شد تا جايي كه به عنوان مثال، فقط نان و مربا ميخورد. اين بهانهگيري حتي ممكن است به بشقاب غذا، رنگ ليوان و غيره نيز سرايت كند. درواقع كودك بهانهگير سعي دارد از غذا به عنوان ابزاري براي تسلط بر والدين استفاده كند.
راهحل
اگرفرزندتان ناگهان علاقهاش را به غذايي از دست ميدهد و از خوردن آن امتناع دارد به اين موضوع توجهي نكنيد. اجازه دهيد آنچه دوست دارد بخورد و آنچه را نميخواهد نخورد و پس از اتمام زمان غذا خوردن، ظرف غذايش را بدون هيچ اشاره و اهميتي برداريد. اگر مشخص كرد كه من از لوبيا بدم ميآيد حساسيت نشان ندهيد و چند روز بعد دوباره لوبيا در غذا بريزيد. احتمالا غذايش را ميخورد چون ميداند علاقه نداشتن او توجه كسي را جلب نكرده و بايد به دنبال راهي ديگر براي جلب توجه باشد.
وقتي كودك بهخوبي غذا ميخورد، از او تعريف و تمجيد كنيد. اگر اصرار داريد كه بچه به خاطر شما يا پدرش سه قاشق بيشتر بخورد، بايد آن سه قاشق را ميل كند و هيچ تخفيفي قايل نشويد.
هرگاه متوجه شديد دليل علاقه نداشتن به غذاي خاص، طعم و مزه غذا نيست و تنها احساس نامطلوب غذا در زبان و دهان است، شيوه تهيه را عوض كنيد. براي مثال، اغلب كودكان به هويج خام بيشتر از پخته علاقهمندند و يا سيبزميني سرخ كرده را به آبپز، ترجيح ميدهند. نوعي را كه دوست دارد، براي او تهيه كنيد.
هيچگاه چند نوع خوراكي را به كودك پيشنهاد ندهيد تا از ميان آنها يكي را برگزيند، زيرا اين كار برايتان دردسرساز است. تا حد امكان براي اعضاي خانواده يك نوع غذا بپزيد. او بايد بداند، خانه رستوران نيست وگرنه پيام نادرستي از غذا خوردن دريافت ميكند.
اگر فرزندتان غذايش را نميخورد، او را تا اتمام غذا سر سفره يا ميز ننشانيد و بهتر است با او سازش كنيد، يعني بگوييد:
«3 قاشق از غذايت را بخور، بعد ميتواني بروي.» كوتاه نياييد و سه قاشق را جدي بگيريد.
نگران نباشيد و باور كنيد فرزند شما با يك وعده غذا نخوردن از گرسنگي نميميرد و يا سوءتغذيه نميگيرد. پس باقيمانده غذايش را نخوريد و يا به او شكلات و بيسكويت ندهيد، چون بايد بداند اگر غذايش را نخورد، چيز ديگري به جاي غذا به وي داده نخواهد شد.