از همان اولین جلسه درمان، تریسی، مادر خود را دیوانه توصیف کرد. مادر بزرگ تریسی در دوره بزرگسالی خود بارها به سبب بیماری روانی در تیمارستان بستری شده بود و تریسی فکر می کرد که مادرش دیوانگی را از مادر خود به ارث برده است.
در دوران کودکی تریسی به سرعت پی برد که بهتر است در زمینه نیازهای مرتبط با دلبستگی حجم تقاضاهای خود را کاهش دهد و صدایش را پایین بیاورد. از همین رو انتظارات خود را از مادرش نیز کم کرد. سعی می کرد بفهمد که مادرش چه چیزی از او انتظار دارد تا آن را تا سر حد امکان به خوبی انجام دهد. اوایل مادر تریسی حوصله سر و کله زدن با دخترهای خود را نداشت. تریسی نهایت سعی خود را می کرد او تلاش می کرد با انجام دادن بعضی از کارهای خانه باری از دوش مادر خود بردارد اما هر کاری هم که می کرد مادرش می گفت که او دختر خوبی نیست و کج خُلق است.
به احتمال زیاد مادر تریسی تحت نظارت پدر و مادر خوبی بزرگ نشده بوده است. زمانی که تریسی را به دنیا آورده بود سن بسیار کمی داشت و به نظر می رسید که برای فراهم کردن یک زندگی آرام و بی دغدغه و برای این که بتواند مادر خوب و مهربانی باشد فاقد ویژگی های لازم است. در سراسر زندگی تریسی، مادرش با الکل و مشکلات روانی دیگر دست به گریبان بود.
تریسی به من گفت که از رفتار مادرش متعجب شده است و تعجب می کند که مادرش چقدر خودخواه است که نمی تواند ببیند که چطور به دیگران آسیب می رساند تریسی فهیمد که صرفا خودخواه بودن و نداشتن حس همدلی مادرش می تواند این مسئله را توجیه کند که او به جو اجازه داد تا از دخترش سوء استفاده جنسی کند.
این مطلب توسط مجله پزشکی دکتر سلام تهیه شده است. استفاده از آن فقط با ذکر منبع دکتر سلام(hiDoctor.ir) مجاز می باشد