مجادلات بین فردی به مواقعی گفته می شود که زن افسرده با شخصی در تعارض باشد که برایش اهمیت دارد شوهر یا شریک زندگی رومانتیک، والدین یا یکی از اعضای خانواده، رئیس یا همکار جزء این عده هستند به این دلیل که زندگی ما سریع تر از روابط مان تغییر می کند تغییر نقش اغلب به مجادلات بین فردی منجر می شود.
زمانی که پیش از بروز افسردگی هیچ حادثه خاصی در زندگی فرد روی نداده باشد پای مقوله نقایص بین فردی به میان می آید. در چنین حالتی روان درمانی بین فردی بر انزوای اجتماعی افراد افسرده متمرکز می شود. همه ما انسان ها نیاز داریم تا با جامعه و با افراد پیرامون خود ارتباط داشته باشیم. روان درمانگران بین فردی بر این عقیده اند که افرادی که دوستان نزدیکی برای خود ندارند و افرادی که احساس تنهایی وا نزوا می کنند نه تنها در معرض خطر ابتلا به افسردگی قرار دارند بلکه احتمال کمی وجود دارد که بدون پیشرفت در روابط اجتماعی خود بتواند به بهبودی کامل دست بیابند. در این گونه مواقع هدف روان درمانی این است که در برقرار کردن روابط نزدیک تر و حمایتگرانه تر با دیگران به درمانجو کمک کند.
در ابتدای روان درمانی بین فردی، روان درمانگر یکی دو حوزه مشکل ساز را که با افسردگی درمانجومرتبط اند مشخص می سازد. درمان بر این حوزه مشکل متمرکز می شود. در جلسات انفرادی درمانگر و درمانجو در مورد مشکلاتی صحبت می کنند که درمانجو بعد از آخرین جلسه درمانی با آنها مواجه شده است. درمانگر و درمانجو به کمک همدیگر سعی می کنند دریابند که در یک موقعیت بین فردی پیش آمده درمانجو دنبال چه بود و چه اشکالی پیش آمد. آنها سعی می کنند مشخص سازند که درمانجو در آینده چطور می تواند با چنین موقعیتی به طرز متفاوتی برخورد کند. برای این منظور ممکن است آنها حالتهای احتمالی ممکن را به صورتایفای نقش به اجرا درآورند تا درمانجو امکان آن را پیدا کند که کارها را به صورتی متفاوت با همیشه انجام دهد.
این مطلب توسط مجله پزشکی دکتر سلام تهیه شده است. استفاده از آن فقط با ذکر منبع دکتر سلام(hiDoctor.ir) مجاز می باشد