images

اگر  مطالبی که گفتیم واقعیت داشته باشد و در صورتی که پذیرفته شود افسردگی بیماری خطرناک و فراگیری است پس چرا یک بنیاد ملی برای مبارزه با افسردگی تاسیس نشده یا سازمان خیریه ای برای درمان آن ایجاد نشده است؟ آیا باید فاتحه بیمار افسرده را بخوانیم؟ پاسخ روشن به این پرسش این است که به افسردگی کم توجهی شده است. بخش عمده ای از جامعه بر این تصور است که افسردگی ضعف یا نقص شخصیتی است و انسان های افسرده باید بتوانند خود را از آن رها کنند. سر و صداهای زیادی نیز که در مورد داروهای جدید ضد افسردگی بلند شده کار را بدتر کرده چون ادعا می شود که رهایی از بیماری افسردگی در گروی مصرف داروست. بسیاری از مردم افسرده از ابتلای به آن با شرمساری و پریشانی یاد می کنند و این ظالمانه ترین چهره بیماری است به این معنی که انسان افسرده به جای اینکه بپذیرد با یک بیماری روبه روست تصور می کند دچار ضعف یا فقدان شخصیت است بدون اینکه درک کند خویش مقصر پنداری او از بیماری اش سرچشمه گرفته است. با این تصورات حاضر نمی شویم قد علم کنیم و با کسانی که اینگونه برداشت های منفی را به ما القا می کنند مخالفت ورزیم. بهمین لحاظ خود را در حالی که غرق در آشفتگی و بینوایی می بینیم از جامعه پنهان می کنیم و خویش را مسئول و مقصر در بروز آن می دانیم.

این مطلب توسط  مجله پزشکی دکتر سلام تهیه شده است. استفاده از آن فقط با ذکر منبع دکتر سلام(hiDoctor.ir) مجاز می باشد