انسان هایی که برای اولین بار با افسردگی مواجه شده اند متوجه می شوند چنین احساسی که کاملا بیگانه به نظر می آید در عین حال بسیار هم آشناست. آنان به یاد می آورند که در دوران کودکی و بزرگسالی بارها با شرایط حاضر چون احساس تنهایی، درماندگی و نداشتن دوست مواجه بوده اند. آن ها ممکن است در خاطر خود پدر و مادرشان را انسان هایی مهربان و پر محبت تلقی کنند. ولی در شگفت اند که چرا احساس می کنند کسی دوستشان ندارد. آنان گمان می کنند برای اینکه دوست داشته شوند می بایستی انسان های بی عیبی باشند و در این راه تلاش فراوان می کنند ولی در نهایت ناکام می مانند و یک بار دیگر بی سرانجام ماندن تلاش هایشان را به چشم خود می بینند.
این انسان ها هنگامی که به بزرگسالی می رسند امیدوارند با مرور ایام از بند افسردگی رهایی یابند ولی باز هم خود را با آن روبه رو می بینند. وینستون چرچیل دوران افسردگی خود را به یک سگ سیاه تشبیه می کنند حیوانی که شبانگاه ظاهر می شوند و جلوی پای انسان دراز می کشد.
این مطلب توسط مجله پزشکی دکتر سلام تهیه شده است. استفاده از آن فقط با ذکر منبع دکتر سلام(hiDoctor.ir) مجاز می باشد