index.jpg645656

چگونه می توان اراده را نسبت به کنار گذاشتن تنبلی تقویت کرد و از سستی و کاهلی دوری گرفت چه توصیه هایی در این زمینه باید در نظر گرفت

 ما معمولا دوست داریم بی‌معطلی یکی‌ دو جواب «نه‌» داغ و تنوری بدهیم و فوری راهمان را از قافله‌ تنبل‌ها جدا کنیم که یک وقت خدای ناکرده تنبل صدایمان نکنند.

اما ‌پای عمل هم همین‌قدر ‌تر‌ و فرز هستیم؟ خوب که نگاه کنیم میانه‌ خیلی از ما با یک کم تنبلی آنقدرها هم بد نیست. از لبخندی که همین الان می‌زنید کم و بیش پیداست. از شوخی که بگذریم تنبلی سابقه‌ای تاریخی دارد. واقعیت این است که سیستم‌ها تا جای ممکن از صرف انرژی طفره می‌روند. حتی رد پای تنبلی را در قوانین فیزیک هم می‌شود پیدا کرد؛ وقتی صحبت از اینرسی سکون به وسط می‌آید یعنی میل اشیای ساکن به حفظ سکون خود. اما همه‌ ما یک چیز را هم قبول داریم؛ اینکه تنبلی اصلا چیز خوبی نیست، خصوصا با این اخلاقش نمی‌شود کنار آمدکه با موفقیت یک جا جمع نمی‌شود.

امام صادق(ع) می‌فرمایند: «از تنبلی و بی‌حوصلگی بپرهیز زیرا این دو خصلت تو را هم از بهره دنیا باز می‌دارند و هم از بهره‌ آخرت». پس اول از همه بیایید این مسئله را باهم حل کنیم، بعد می‌رویم سراغ چند راهکار عملی برای کنار گذاشتنش. راستی چرا تنبلی می‌کنیم؟

تنبلان کلاسیک؛ تنبلان هوشمند
ما از نظر تنبلی عموما در 2 گروه قرار می‌گیریم؛ کلاسیک و هوشمند. از یک جماعت بزرگوار که بگذریم – و ما دوست داریم اینجا تنبل‌های کلاسیک صدایشان کنیم- مابقی ما معمولا جزو دسته تنبل‌های هوشمند هستیم؛ یعنی از طرفی مثل تنبل‌های کلاسیک نیستیم که همه‌جا تکلیفشان روشن است و تن به ‌ هیچ کاری نمی‌دهند. از طرف دیگر خودمان هم می‌دانیم که پای همتمان، موقع انجام درست و حسابی خیلی از کارها می‌لنگد و خلاصه حال و حوصله‌ انجام هر کاری را نداریم.

این موضوع خصوصا در موارد خاصی بدجور خودش را نشان می‌دهد مثل وقتی که می‌خواهیم 2 خط مطلبی مطالعه کنیم و قرص خواب معروفمان یعنی کتاب را دست می‌گیریم؛ یا مثل موقعی که بعد از کلی برنامه‌ریزی می‌خواهیم کار واجبی را انجام دهیم و بعد می‌بینیم از بد حادثه حالش نیست. خلاصه خودمان بهتر می‌دانیم کجاها تنبلی‌مان می‌آید.

اما فرق این 2 گروه چیست ؟ این روزها که دور و برمان پر شده از این همه‌‌ چیزهای هوشمند، از سیستم ترافیک هوشمند و نظارت هوشمند گرفته تا کارت هوشمند و جریمه‌شدن هوشمند و خلاصه هزار چیز هوشمند دیگر، شاید دیگر انتظار تنبلی هوشمند را نداشته باشیم.

اما این پدیده مال همین چند دهه اخیر نیست و راستش را بخواهید تنبلان هوشمند خود ماییم که به قدمت خلقتمان، سابقه درخشان در این عرصه داریم.

بگذارید منظور از تنبلی هوشمند را با یک مثال ساده برای خودمان روشن کنیم. برای اکثر ما، مثلا درس‌خواندن کار راحتی نیست. یک ساعت مطالعه انگار که از نصف روز کار و جان‌کندن یدی بیشتر نفس‌مان را می‌گیرد. اما همین یک روز کامل را ما می‌توانیم صرف دویدن توی این بازار و آن بازار برای خریدن گوشی موبایل مورد علاقه‌مان کنیم یا 6ساعت تمام از خواب شبمان بزنیم و مشغول مطالعه عمیق در مباحث ارزنده وایبر و امثالهم شویم، بی‌آنکه ذره‌ای احساس خستگی کنیم.

اگر ملاک تنبلی، حس و حال نداشتن برای انجام کار و صرف انرژی باشد اینجا به تناقض خورده‌ایم، اما واقعیت این است که انگار مغز ما با هوشمندی خاصی یاد گرفته برای بعضی کارها تا دلتان بخواهد مجوز فعالیت و صرف هزینه و انرژی صادر کند و برای بعضی دیگر تا دلتان بخواهد بخیل باشد. پس می‌شود فهمید که هوشمندی ما همه جا هم در جهت موفقیت‌مان همراهی‌مان نمی‌کند.

واقعا هم همینطور است؛ یعنی مغز ما مدیریت صرف انرژی را براساس اولویت‌های تعریف شده‌اش تعیین می‌کند که مثلا اولویت‌های زیستی در درجه‌ اول هستند. اگر از شما بخواهند 100متر بدوید شاید سخت‌تان باشد، خصوصا اگر ورزشکار نباشید‌ اما اگر سگ هاری را پشت سرتان داشته باشید 100متر که سهل است یک‌کیلومتر هم می‌دوید بی‌آنکه حتی زمین را متر کنید. پس حتی تنبل‌ترین‌ها هم بعضی جاها به نحو عجیبی زبروزرنگ می‌شوند به شرط اینکه اولویت‌هایشان را در خطر از دست دادن ببینند.

حالا تمام هنر ما در این است که چطور بتوانیم جوری این مغز را مدیریت کنیم‌ که اولویت‌هایش را به‌جای هوا و هوس با نتیجه معلوم‌الحالش، در چیزهایی تعریف کند که موفقیتمان را تضمین کند. ما می‌توانیم همچنان تنبلانی هوشمند باشیم اما به شرطی که تنبلی ما در کارهایی باشد که به نفع ما نیست نه در کارهایی که به نفع ماست.

این ماییم که باید هوشمندانه این هوشمندی را به سمت صحیح اولویت‌ها هدایت کنیم. برای این کار باید شگرد‌های تنبلی هوشمند را بشناسیم و پاتکش را به‌خودمان بزنیم.

1- مغزتان را گول بزنید
خیلی وقت‌ها دیده‌اید که یک کار مهم دارید اما مشغول‌شدن به کارهای جزئی و بی‌اهمیت اینقدر وقت‌تان را می‌گیرد که اصل کار از دست می‌رود؛ با این بهانه که این یکی را هم انجام بدهم و بروم سراغ کار اصلی. خب، همین کلک را به مغزتان بزنید. مثلا هر وقت مغزتان می‌خواهد به بهانه‌ای از زیر کاری مهم در برود به او بگویید این یکی را هم انجام بدهیم و برویم دنبال داستان شیرین تنبلی خودمان . این قصه را مثل خودش آنقدر چراغ خاموش ادامه دهید تا یک وقت که چشم باز کنید و ببینید کل کار را انجام داده‌اید. اینطوری حواستان را پرت کنید. ‌خانم‌های خانه‌دار می‌توانند به‌شدت از این تکنیک برای راحت‌شدن کارهای سخت خانه‌ استفاده کنند.

2- کارها را به تأخیر نیندازید
ما همیشه سعی می‌کنیم با هزار و یک برنامه‌ریزی اولویت‌هایی را به مغزمان دیکته کنیم. همان برنامه‌ریزی‌های همیشگی که برای خودمان می‌کنیم تا اولویتی خاص را که برای موفقیتمان حیاتی است انجام دهیم.

مثل اینکه الان وقت تلویزیون دیدن، مهمانی رفتن، کارهای متفرقه کردن، وقت تلف کردن و…‌ نیست و مثلا باید مطابق برنامه، فلان قدر مطالعه کنم یا فلان زبان خارجی را کار کنم یا فلان کار مهم را انجام بدهم‌اما مغز هم با زرنگی تمام و با هزار و یک لطایف‌الحیل از زیر بار انجام آنها طفره می‌رود؛ مثلا به ما نمی‌گوید انجامش نمی‌دهم بلکه با چشم گفتن و به تأخیر انداختن کار، آنقدر اولویت‌های خود را دنبال می‌کند تا عملا کار مورد نظر انجام نمی‌شود.

به این کار می‌گویند تسویف؛ همان فردا، فردا کردن معروف و همان قصه فردای ناپیدای من. قسمت عمده‌ای از برنامه‌های ما با همین تسویف عقیم می‌ماند. کافی است کارها را حتی در حجم کم اما در زمان مشخص انجام دهیم تا به قسمت زیادی از اهدافمان برسیم.

امام باقر(ع) می‌فرمایند: «مراقب‌باش فریب شیطان را نخوری و در کار خیر امروز و فردا نکنی که تسویف دریایی است که هر کس در آن بیفتد غرق می‌شود و به هلاکت می‌رسد».

3- کارهای بزرگ را به اجزای کوچک تقسیم کنید
از دیگر شگردهای مغز، بزرگ جلوه‌دادن کارهاست و بعد، عذر ناتوانی آوردن. هیچ کار بزرگی نیست که قابل تقسیم به اجزای کوچک نباشد و این اجزای کوچک به‌مراتب به عملی‌شدن نزدیک‌ترند. پس با تقسیم کار به اجزای کوچک و انجام دادن راحت آنها کم‌کم می‌بینید کل کار را انجام داده‌اید. امتحان کنید و نتیجه‌اش را ببینید.

4- شروع کار نصف انجام آن است
سخت‌ترین مرحله مبارزه با تنبلی، گام اول آن یعنی شروع کار است. اگر از این خوان سخت با سرعت و بی‌معطلی بگذرید نصف راه را رفته‌اید. پس کاری که باید انجام شود و مصمم به انجام آن هستید را بی‌معطلی شروع کنید. در برنامه‌ریزی‌های روزانه و هفتگی‌تان تنوع ایجاد کنید. شروع کار‌ها را در این برنامه‌ریزی‌ها با ورزش و طبیعت، لذت بخش‌تر کنید تا این شروع راحت‌تر اتفاق بیفتد و اینگونه نصف راه را جلو باشید.

5-به‌خودتان جایزه بدهید
وقتی کاری را طبق برنامه‌ریزی و درست انجام می‌دهید لذت این موفقیت را با خود مزه‌مزه کنید. اگرچه روانشناسان رفتارگرا می‌گویند بهترین پاداش، چشیدن طعم همان موفقیت است اما حتما با جایزه‌ای مغزتان را ‌به انجام اولویتی جدید و تعریف‌شده عادت دهید. اینگونه می‌شود که به‌جز داستان شرطی شدن رفتار، مغز می‌آموزد که از انجام اولویت‌های حقیقی و مورد نظر شما تبعیت کند و دفعات بعد برای انجام آن، مجوز صرف انرژی لازم را راحت‌تر صادرکند. یکی از دلایلی که افراد موفق را به انجام کارهای سخت وادار می‌کند لذتی است که از موفقیت حاصل از انجام آن کارها در خود حس می‌کنند و مغزشان را به لذت بردن از طعم‌های واقعی عادت داده‌اند؛ پس مغز را به لذت بردن از طعم‌های واقعی عادت دهید نه هله هوله.

6- در عوض فکر کردن به کار؛ انجامش دهید
به مغز برای تحلیل بیش از حد کارها مهلت ندهید چون غالبا با‌تخمین‌هایش از حجم و ابعاد کار، شما را از انجام آن منصرف می‌کند. به‌جای فکر کردن عمل کنید. افراد معمولا در برخورد با کارها یا فکرگرا هستند و یا عملگرا. افراد فکرگرا عادت دارند هزار و یک‌بار از ابعاد مختلف کار را ببینند و تحلیل کنند، در عوض افراد عملگرا بیشتر به عملی کردن یک کار همت دارند تا فکر کردن در حول و حوش آن. هر دو گروه مزایا و معایبی دارند مثلا فکرگراها ممکن است آنقدر به تحلیل متن و حواشی کار مشغول شوند که اصلا وارد خود کار نشوند و عملگراها هم ممکن است ضرر بی‌گدار به آب زدن و بی‌تحقیق وارد کاری شدنشان را ببینند. در مورد تنبلی به جد می‌شود گفت فکرگرا‌ها به تنبلی خیلی نزدیک‌ترند تا عملگراها؛ پس سعی کنید فکرگرای عملگرا باشید. کار را شروع کنید و تا به پایانش نرسانده‌اید رهایش نکنید. یادتان نرود که دو صد گفته چون نیم کردار نیست. امیر مؤمنان(ع) نقشه راه بهشت را اینطور توصیف می‌کنند: «عمل و عمل تا رسیدن به پایان قطعی کار و پایداری و پایداری؛‌ سپس صبر و پارسایی. شما را پایانی است؛ پس خود را به آن پایان (بهشت) برسانید».

7- آهسته و پیوسته
از دیگر راه‌های غلبه بر تنبلی، آهسته رفتن است چون میانه‌ این روش با استراتژی‌های تنبلی هوشمند برای صرف انرژی کم، کاملا سازگار است. از طرف دیگر همین آهسته رفتن وقتی پیوسته شد مسلما شخص را به مقصد هم می‌رساند و از تند رفتن و ایستادن به‌مراتب بهتر است؛ پس می‌تواند مشکل تنبلی با موفقیت را هم حل کند.

تخت گاز رفتن و بعد بریدن، روش معقولی برای برخورد با تنبلی نیست. پس در عوض جوگیر شدن، با میانه‌روی، رهرو آهسته ولی پیوسته‌ باشید.

امام علی(ع) می‌فرمایند:

«کار (خیر) اندکی که بر آن مداومت کنی از کار بسیاری که از آن خسته شوی (به‌مراتب) امیدوار کننده‌تر است».