مسامحه و طفره رفتن. مسامحه را می توان نوعی مهارت تلقی کرد زیرا فرد را از اینکه ناچار شود بهترین امکانات خود را در طبق اخلاص قرار دهد مصون می دارد. همیشه
می توان این بهانه را ارائه کرد: کاش وقت بیشتری داشتم. بی حالی. خود را در سایه تلویزیون، خواب یا خستگی مخفی کردن برای انسان های سالم به معنی از دست رفتن فرصت های بسیاری است. اما برای انسان افسرده، فرصت ها حکم مبارزه ای را دارند که باید از آن ها اجتناب شود.
کار کردن تا سرحد از پا درآمدن، ناتوانی در تشخیص اولویت ها، فشار نامعقول به خود آوردن- و توجه نکردن به اینکه ایا در مسیر صحیح حرکت می کنید یا خیر و در نتیجه عدم قبول مسئولیت برای تصمیماتی که اتخاذ می کنید.
رفتار وسواسی و جبری. روان شناسان این گونه رفتار را راه هایی می دانند برای اینکه ترس های واقعی مان را در زندگی به رفتارها یا تفکراتی نسبت دهیم که کم و بیش مهار شدنی اند. همان طور که خواهیم دید افسردگی و ترس رابطه بسیار نزدیکی با هم دارند و هر کدام از آن ها سبب می شود که دیگری در حلقه بازتاب یافته بی پایانی قرار گیرد.
قربانی کردن، خشونت و درگیری. ایجاد درگیری غالبا واکنشی است به شرمساری. با این کار فرد بدون اینکه با آنچه سبب شرمسارری وی شده روبه رو شود می خواهد دوباره احساس قدرت کند. متاسفانه این کار معمولا به شرمساری بیشتر می انجامد.
قربانی گرایی و خودزنی. با خود رفتار آزار دهنده داشتن یا اجازه دادن به دیگران که چنین رفتاری با شخص داشته باشند در موقعیت های پر تنش می تواند به ما احساس اصالت مجدد ببخشد و حس تمرکز، آرامش و تسلط ایجاد کند
این مطلب توسط مجله پزشکی دکتر سلام تهیه شده است. استفاده از آن فقط با ذکر منبع دکتر سلام(hiDoctor.ir) مجاز می باشد