در مورد تمیز دادن میان افسردگی اساسی، افسرده خویی و اختلال افسردگی نامشخص و مشاهده تفاوت های میان آن ها دچار سردرگمی شده اید زیاد نگران نباشید. تمیز دادن دقیق میان این سه نوع افسردگی ا نظر علمی کاربردهایی دارد ولی به طور همزمان به منظور سردرگم کردن و ترساندن عموم مردم نیز مورد سوء استفاده قرار گرفته اند. خلاصه مطلب این است که در افسردگی اساسی شخص مبتلا به شدت احساس بدحالی، سردرگمی، ناآرامی، بی تابی و خود مقصر بینی می کند آمادگی خودکشی دارد و خواب و اشتها و روابط جنسی اش مختل می شود و همه این بلاها به سرعت برای بیمار اتفاق می افتد. در اختلال افسرده خویی بعضی یا تمام این عوارض به مدت دو سال دیده می شود ولی شدت آن کمتر است. در مورد اختلال افسردگی نامشخص نیز همان عوارض مشاهده می شود ولی شدت و مدت آن کمتر است.
برخی دانشمندان به دنبال این باور هستند که این شرایط دارای جوهره های کاملا مجزا هستند همان طور که بالا کشیدن بینی می تواند ناشی از سرماخوردگی یا حساسیت یا انحراف بینی باشد. به عنوان مثال پژوهشگران مشهوری وجود داشته اند که طرفدار مفهوم افسردگی دوگانه یعنی افسردگی اساسی توام با اختلال افسرده خویی بودند. به این معنی که هر چند این دو نوع بیماری از یکدیگر متمایزند افراد ممکن است از روی بدشانسی به هر دوی آن مبتلا شده باشند. در حالی که می توان تصور کرد فرد بیمار پس از مدتی افسردگی اش شدت یافته است. اما بیشتر بیماران این موارد متمایز را مشاهده نمی کنند. آن ها صرفا می دانند که بیشتر اوقات احساس بدحالی می کنند و گاهی این بدحالی به اوج خود می رسد. غالب بیماران می دانند و شمار روزافزونی از پژوهشگران و روان شناسان نیز اذعان دارند که معمولا مراحل اولیه یا نوع ملایم تر اختلال افسرده خویی است و همچنین اینکه اختلال افسرده خویی حالاتی است که مبتلایان به افسردگی اساسی پس از بهبود نسبی با آن مواجه می وند و بالاخره اینکه افسردگی اساسی نوع شدت یافته اختلال افسرده خویی است و بدون توجه به اینکه بیمار اکنون کدام یک از حالات فوق را دارد در هر حال درمان کامل او مدت ها به طول خواهد انجامید.
این مطلب توسط مجله پزشکی دکتر سلام تهیه شده است. استفاده از آن فقط با ذکر منبع دکتر سلام(hiDoctor.ir) مجاز می باشد