مهدیملکمحمد در گفتگو با فرارو منبع فردی و اجتماعی ناشاد بودن و مشکلات روانی جامعه را پیش از هرچیز به روحیات تاریخی در ایرانیان مربوط میداند. او معتقد است انزواطلبی در میان ایرانیان در مرز هشدار قرار دارد.
این روانشناس گفت: ما در ابتدا باید ببینیم که ماجرا چیست؟ جامعه ما در سالِ گذشته در چه وضعیتی قرار داشته است و عمدهترین مشکلات آن در حوزه سلامت روان چه چیزهایی بودهاند؟
ملکمحمد ادامه داد: عمده مشکلات ما در حوزه سلامت روان در سالی که گذشت به دو منبع شخصی یا فردی و اجتماعی برمیگردد.
منبع فردی سلامت روان
این مشاور همچنین گفت: در منبع فردی باید باورهای مردم را بشناسیم. در همه جوامع این منبع هم میتواند باعث سلامت روان شود و هم میتواند به صورت یک مشکل در روان دربیاید.
وی همچنین درباره باورهای افراد توضیح داد: اما باورهای افراد همچون فیلتری است که تمام پدیدههای اطرافشان باید از آن عبور کند. پدیدهها رنگِ خاصی ندارند بلکه باورهای ما به آنها رنگ خواهند داد.
این کارشناس در ادامه تشریح کرد: اما منبع فردیِ سلامت روان و یا همان باورهای ایرانیان در چه وضعیتی قرار دارد؟ سالهای سال است که جامعه ایران درگیر یک بدبینی است؛ یک بدبینیِ تاریخی. نگاهی منفی به مسائل در تمام دورههای تاریخی ما دیده میشود.
وی تصریح کرد: بدبینی در جامعه ما فقیر و غنی نمیشناسد؛ چه کسی که در رفاه است و چه یک فرد فقیر هر دو بدبین هستند. اما چرا؟
ملکمحمد درباره ویژگیِ بدبینی ایرانیها توضیح داد: بدبینی در میان جامعه ما از بدوِ تولد تکثیر و به افراد آموخته میشود. مهمترین عنصر بدبینی در جامعه ایرانی به نگرشی برمیگردد که مدام میگوید ما وضعیتمان بد و در در مقایسه با سایر کشورها یونیک است.
وی گفت: هرچند که هر وضعیتی ناشی از ساختِ خود ماست، اما مشمول همهچی نخواهد شد. مثلا خیلی از ما دروغ میگوییم و معتقدیم همه ایرانیها دروغگو هستند و در کشورهای اروپایی دروغ کمتر است. این ناشی از نگرش ماست.
منبع جمعی سلامت روان
این مشاور همچنین به منبعِ اجتماعی سلامت روان که همان ارتباطات انسانی است پرداخته و اظهار کرد: اما در منبعِ اجتماعی که منجر به ناشادی و مشکلات روان خواهد شد قصد دارم به ارتباطات سالمِ انسانی اشاره کنم. ایرانیها روزبهروز منبعِ بزرگ سلامت روان را که ارتباطات انسانی است از دست میدهند.
این روانشناس تاکید کرد: هرچند که ما امروز کاربران زیادی در شبکههای ارتباطی اجتماعی داریم، اما این به معنای ارتباطات انسانی سالم نیست. بسیاری از کشورها که در تکنولوژی ید طولایی دارند خیلی کمتر از ما در شبکههای اجتماعی مجازی فعالیت میکنند و بیشتر از آن به روابط انسانی واقعی بها میدهند.
عضو انجمن روانشناسی ایران همچنین در پاسخِ این سئوال که ” چرا ما به ارتباطات سالم انسانی کمتر توجه میکنیم؟” گفت: این نیز در راستای خط تاریخی رفتار ایرانیهاست. از قدیم روحیه انزواطلبی در ایرانیها وجود داشته است. ما شاهد آنیم که هر روز بیش از قبل انزوا جای ارتباطات سالم را میگیرد.
وی تصریح کرد: توجیهای که خیلی از مردم برای این روحیه دارند این است که آدم سالم وجود ندارد و یا میگویند ارتباط با دیگران سخت است؛ اما اینها تنها بهانههایی برای فرار به غار تنهایی است.
ملک محمد همچنین تاکید کرد: در تمام تحقیقات روانشناسانه ثبت شده که ارتباطات سالم انسانی منبع بزرگی برای سلامت روان است.
راه خوشبختی از کدام طرف است؟
مهدی ملکمحمد گفت: اولین چیز یه دستور کلی و مهم است؛ باید بهجای نگاه از بیرون به درونمان نگاه کنیم. بسیاری از ما قرنهاست که ایستادهایم تا پس از اینکه دیگری رفتارش را اصلاح کرد رفتارمان را درست کنیم.
وی اولین راهکار را نام برده و گفت: سهگزینه را نیز باید نام برد. اول آنکه در سال 95 تلاش کنیم تا همه رفتارهایمان را از یک فیلتر بگذرانیم و آن فیلتر این پرسش از خود است: آیا رفتاری که میخواهم انجام دهم از روی عادت است و یا از روی انکه دیگران هم آن را انجام دادهاند؟ اگر پاسخمان یکی از این دو بود بهتر است تامل بیشتری بر رفتارمان داشته باشیم.
این روانشناس ادامه داد: اما راهکار دوم به اعتقاد من به ارتقاء سطح روابط سالم انسانی بازمیگردد. هرگاه خواستیم حرفی یا رفتاری را نسبت به کسی بزنیم یا اعمال کنیم طبق آموزههای فرهنگی و دینیمان بپرسیم: آیا اگر این رفتار با من میشد چه احساسی داشتم؟اگر حسمان خوب بود ان را انجام دهیم و اگر بد بود خیر.
وی درباره راهکار سوم نیز توضیح داد: سومین راهکار نیز از نظر من این است که یاد بگیریم افکارِ بدبینانه یا هر نوع فکری را با شواهد تاییدکننده همراه کنیم. بیاموزیم که هر فکرِ منفی را با شواهد بسنجیم و بپرسیم این باور از کجا آمده؟
این مشاور گفت: ما باید بدانیم که افکار میتوانند زندگی ما را از این رو به آن رو کنند. در میان مراجعانِ من زنان یا مردانی وجود دارند که مدعیاند همسرشان با فردِ دیگری رابطه دارد، وقتی از آنها میپرسم آیا شواهدی دارید پاسخشان این است: احساس میکنم!
وی تاکید کرد: ما حق نداریم بر اساس احساسمان باوری را قبول کنیم. تا زمانیکه شواهدی نداشته باشیم نباید باور کنیم. چرا که همین حسها است که زندگی ناشاد و ناموفقی را برای ما رقم خواهند زد و آینده در دست افکار ماست.
ملک محمد ادامه داد: به باور من اگر ما این سهگزینه را با یک شاخصِ کلی –یعنی نگاه به درون بهجای نگاه به بیرون- در نظر بگیریم، وضعیت سلامت روان فردی و جمعیمان بهتر خواهد شد.
این کارشناس همچنین درباره داشتن احساس خوشبختی اظهار کرد: ما شاخص مطلقی برای خوشبختی نداریم. اما کسی خوشبخت است که در انتهای سال بگوید در سالی که گذشت در زمینه کار، زندگی شخصی، روابط و غیره بهتر بودم.
وی همچنین تصریح کرد: متاسفانه ما این روحیه را در میان مردم میبینیم که در هر موقعیتی که باشند در حسرتِ یک موقعیت برترند. در حالی که همیشه یک موقعیت برتر از موقعیت ما وجود دارد.
مهدی ملکمحمد در انتها گفت: بنابراین برای شاد بودن و سلامتِ روان بیشتر در سال 95 بهجای احساسکردن بیاندیشیم و روابط انسانیامان را بهبود بخشیم و بهجای بدبینی واقعیت را با شواهد آن ببینیم.