داشتن استرس در افراد بزرگسال امری عادی و شناخته شده است. مسائلی مانند مشکلات کاری و اجتماعی دلایلی برای استرس افراد بزرگسال است. اما گاهی با کودکانی مواجه می شویم که استرس دارند. دلیل این موضوع چیست؟ آیا آنان نیز درک درستی نسبت به استرس دارند و یا اینکه فقط از این موضوع رنج می برند؟
بنابراين در اين چرخه رواني، والدين نقش مؤثري دارند. والدين آگاه نسبت به تغييرات هيجاني و رفتاري فرزندانشان حساس هستند و از روي عملكردهاي ذهني، تحصيلي، رفتاري و شناختي آنها درمييابند كه ممكن است در حال تجربه چه فرايند ذهني هستند.
بنابراين تجربه استرس كودكان با والدينشان بسيار متفاوت است و اين تفاوت اثرات خلقي و رفتاري متفاوتي در كودكان ايجاد ميكند.
به همين خاطر خيلي از والدين درك درستي از استرس فرزندانشان پيدا نكرده و گاه با رفتارهاي متناقضي كه با آنها دارند به استرسشان دامن هم ميزنند. از اين رو درك و شناخت اين پديده رواني در كودكان اهميت زيادي دارد.
عوامل استرس برانگيز در كودكان
كودكان نيز مانند بزرگسالان گاه از منابع بيروني استرس رنج مي برند و گاه از منابع دروني. شناخت منابع دروني استرس براي والدين كار آساني نيست.
كودكان فرايند ذهني پيچيدهاي دارند بنابراين در اين زمينه روانشناسان كمك زيادي به والدين ميكنند.
برخلاف منابع دروني استرس، منابع بيروني آن مشهورتر بوده و والدين با سرعت بيشتري ميتوانند منبع استرس را شناسايي و در نتيجه به كودك خود كمك كنند.
كودكان در هر مرحله از زندگيشان اضطرابهاي جداگانهاي را تجربه ميكنند آنها تا قبل از سنين پيشدبستاني و دبستان از استرس جدايي رنج ميبرند. كودك بعد از 8-7 ماهگي به مفهوم پايداري شیء رسيده و حضور مادر خود را درك ميكند و همين كه مادر براي لحظاتي از جلوي چشمان او دور ميشود شروع به بيقراري ميكند. كودك چون هنوز به مرحله نگهداري ذهني نرسيده است بر اين تصور است كه وقتي مادر از جلوي چشمان او دور ميشود يعني ديگر نيست شده است و از اين رو گريههاي او بيشتر ميشود. اضطراب جدايي از اين مرحله زندگي كودك ريشه گرفته و در مراحل بعدي زندگياش به شيوه ديگري تداوم پيدا ميكند.
كودكان 5-4 ساله هم اين اضطراب را به دوش ميكشند و آنها تصور ميكنند كه والدينشان ممكن است روزي از خانه بيرون رفته و ديگر بازنگردند و اين استرس باعث ميشود تا آنها براي مدت طولاني در خانه تنها نمانده و دائماً تمايل به همراهي با والدينشان را دارند.
در سالهاي بعد از دبستان شكل استرس كودك تغيير كرده و استرس فشار اجتماعي و تحصيلي بيشتر از همه كودك را مورد آزار رواني قرار داده و باعث تغيير رفتار او ميشود.
به هرحال دلنگرانيهاي كودكان در هر دوره از زندگيشان كم نيست آنها معمولاً پس از يك اتفاق ناخوشايند در زندگيشان وضعيت رواني نامناسبي پيدا ميكنند، بيمار شدن يكي از والدين، مرگ يكي از اعضاي خانواده، مشاجرات والدين با يكديگر و… نمونههايي از موقعيتهايي است كه معمولاً كودكان را دچار رنج رواني ميكند. از طرف ديگر كودكان با شنيدن اخبار جنگ در جهان و تماشاي تصاوير كشته شدگان و يا زخميهاي يك حادثه درباره امنيت خود و افرادي كه دوستشان دارند نگران شده و مضطرب ميشوند.
هريك از اين منابع استرس ممكن است اثرات استرسي موقت بر كودك داشته باشد اما استرس جبرانناپذيري كه تا سالهاي پاياني زندگي فرد را درگير ميكند استرس ناشي از طلاق والدين است. طلاق حتي اگر توافقي باشد اثرات نامطلوبي بر كليت زندگي فرد ميگذارد.
نشانههاي استرس در كودكان
همان طور كه گفته شد تشخيص استرس در كودكان كار سادهاي نيست اما برخي علائم و نشانهها وجود داردكه كمك زيادي به والدين ميكند.
برخي تغييرات رفتاري كوتاه مدت مثل نوسانات خلقي، فعاليتهاي بيهدف، تغيير در الگوي خواب، شبادراري ، برخي علائم فيزيكي مثل دلدرد و سردرد، مشكلات در تمركز در انجام تكاليف مدرسه و صرف ساعتهاي طولاني در انزوا و تنهايي، نشانگر اوضاع نامطلوب در وضعيت رواني كودك است.
وقتي كودكان به خاطر تغيير مقطع تحصيلي ، مدرسه يا محل زندگي دچار تنش و اضطراب ميشوند واكنشهاي متفاوتي نشان ميدهند مثل مكيدن انگشت، كندن موي سر يا كشيدن بيني خود البته آنها هرچه بزرگتر ميشوند واكنشهايشان به استرس هم متفاوت تر ميشود دروغگويي، پرخاشگري، كابوس شبانه، مشكل در ترك مادر، واكنش شديد به يك مشكل كوچك و تغييرات شديد در عملكرد تحصيلي از مشخصههاي استرس در كودكان سنين دبستاني است.
راهكارهاي كاهش استرس كودكان
به طور كلي دو طريق براي كاهش استرس كودكان وجود دارد.
در روش اول خود كودك راهكارهاي كاهش استرس را پيش ميگيرد. كودكاني كه توانمنديهاي فكري و اجتماعي زيادي دارند معمولاً استرس دروني خود را شناسايي كرده و سعي در حل آن ميكنند البته اين اتفاق بيشتر در سنين دوره دبستاني ميافتد.
برخي كودكان سعي ميكنند در مدرسه با ورزشكردن، انجام كارهاي هنري، فعاليتهاي اجتماعي و انجام فعاليتهاي اكتشافي استرسشان را كاهش دهند.
كودكان ساعتهاي زيادي مشغول بازي ميشوند و با اين شيوه استرس را از خود دور ميكنند.
در سطح فردي كودكان با ارتباط گرفتن با ديگران، گفتوگوي واضح، خودسازماندهي، ورزش، تغذيه و خواب به استرسشان غلبه ميكنند.
آنها با ارتباطهاي مثبت با خانواده، معلمها و يا دوستانشان و نيز با بازي با پرندگان خانگي به استرس خود غالب ميشوند.
كودكاني كه به شيوه صحيحي با ديگران ارتباط ميگيرند و پايههاي اعتقادي و مذهبي قوياي دارند در اين زمينه موفقترند.
اما كودكان ديگري هم هستند كه براي غلبه بر استرس نياز به حمايتهاي بيروني دارند.
پدر و مادر اولين خطوط حمايتي كمك براي غلبه بر استرس هستند. زيرا كودك هم از طريق مشاهده رفتارهاي والدين، راهكارها را ميآموزد و هم ازحمايتهاي عاطفي آنها بهرهمند ميشود. زيرا در اين صورت كودك درك ميكند كه والدين ارزش زيادي براي او قائل هستند و علاوه بر اين اطلاعاتي كه به كودك داده ميشود او را در مقابله با استرس موفقتر ميكند. البته ميزان اطلاعات دريافتي كودك نبايد زياد شود زيرا بر استرس او ميافزايد.
والدين ميبايست درباره پديدهها و اخبار ناگوار جهان مثل جنگ براي كودكشان توضيح دهند و علت آن را بيان كنند ولي نبايد توضيحات اضافي به او بدهند چون باعث احساس ناامني بيشتر در كودك ميشود.