در دوران افسردگی انسان ممکن است تحت شرایطی قرار بگیرد یا اتفاقاتی برایش بیفتد که هر یک می تواند تشدید کننده و تقویت کننده همه عوارض دیگر باشد مانند:
دل مشغولی با خود. کسانی که از آن ها خواسته می شود کار خاصی را در مقابل آینه یا دوربین فیلمبرداری انجام دهند غالبا دچار احساس از دست رفتن عزت نفس، پایین آمدن میزان کارآیی، افزایش خود مقصر بینی و عدم کفایت می شوند. انسان های افسرده نیز همین گونه فکر می کند یعنی در خود یک منتقد درونی خشن به وجود می آورند که به آن ها این پیام را می دهد که هر اتفاق اشتباهی تقصیر آن هاست.
فکر کردن افسرده گونه. همه پژوهش به ما آگاهی می دهد که افراد افسرده از نظر طرز فکر با دیگران تفاوتی مشخص دارند.
رفتار خودنابود کننده و خودویرانگر. این رفتار نشانه بارز افسردگی است رفتارهایی چون استفاده از مشروبات الکلی و مواد مخدر، تنبلی و تن آسایی، بی نظمی، کمرویی، عدم اظهار وجود و حالت انفعالی که همگی در دور باطل افسردگی، تشدید کننده و طنین افکننده یکدیگرند و خوراک لازم را برای افسدره اندیشیدن و احساس گناه و قصور کردن فراهم می کنند. این رفتارها به ما می گویند که قدرت مهار کردن خود را نداریم. اثرات این رفتارها پایدارند چون ما را از بهره مندی از تحصیلات، برنامه های کارآموزی و سایر فرصت ها محروم می سازند و اطرافیان با تجربه و پخته را از کنارمان دور و کسانی را که مثل ما ناکارآمد شده اند به سویمان جذب می کنند. نداشتن تحرک، ورزش نکردن و به خود نرسیدن در درازمدت به بدن ما آسیب می رساند.
احساس گناه و شرمساری و عزت نفس رو به زوال. در این وضعیت احساس گناه مداوم، عدم کفایت، بیهودگی و دوست داشتنی نبودن در شخص به وجود می آید چنان که هر چه هم انسانی پر محبت و با گذشت باشد نمی تواند از این افکار رهایی یابد. تایید این باور نیز که دیگران خود شخص را دوست دارند و او را مقصر نمی دانند تاثیری در آن احساس ندارد.
این مطلب توسط مجله پزشکی دکتر سلام تهیه شده است. استفاده از آن فقط با ذکر منبع دکتر سلام(hiDoctor.ir) مجاز می باشد