اینکه کودک به طور صحیح تربیت شود برای والدین بسیار مهم است و همچنین تربیت و رفتار صحیح نقش مهمی در شخصیت حال حاضر کودک و همچنین شخصیت وی در دوران بزرگسالی دارد. امروزه روش ها و شیوه های مختلفی برای تنبیه و تربیت کودک وجود دارد که بسیاری از آنها کاملا غلط هستند.
در گذشته تنبيه بدني يكي از اين روشها بوده است اما امروز بسياري از روانشناسان و جامعهشناسان معتقدند، تنبيه بدني اصلي منسوخ شده است، چرا كه پيامدهاي ناخوشايند و غيرقابل جبراني را در آينده كودك رقم خواهد زد.
والدين ميتوانند از تنبيه و توبيخ كه بخشي از آن به نظام فرهنگي مرتبط است به عنوان يك ابزار اجرايي استفاده كنند اما اجرايي بودن به اين معنا نيست كه از آن براي تنبيه بدني استفاده شود زيرا خشونتهاي بدني، در نظام آسيبشناسي و از ديدگاه حقوقي عاملي مخرب، همراه با تأثيرات منفي محسوب ميشود. از اينرو، روشهاي بازدارنده ديگري را جايگزين تنبيهات بدني ميدانند.
تنبيه مؤثر
تنبيه كردن به عنوان يكي از ابزارهاي كاربردي، در تربيت فرزندان مؤثر است اما جايگاه مؤثر و اساسياي ندارد زيرا اين روش تنها نبايدها را به كودك آموزش ميدهد و او را از يادگيري بايدها، دور نگه ميدارد. در حقيقت كودك متوجه نميشود، چه رفتار پسنديدهاي را جايگزين رفتار نادرستش كند. همانطور كه گفته شد تنبيه ابزاري كاربردي براي تربيت فرزندان است اما بايستي با كمك شيوه صحيح اجراي آن، از اين روش به عنوان عاملي تأثيرگذار استفاده كرد.
دكتر ندا عليبيگي، مدرس دانشگاه و روانشناس باليني در اين زمينه ميگويد: تنبيههايي كه جنبه تربيتي دارد زماني مؤثر است كه به صورت موقت باشد يعني اگر دفعات اين شيوه متعدد و در بهكارگيرياش زيادهروي شود، اثراتش را از دست خواهد داد و براي كودك به صورت عادت درميآيد. همچنين هيچگاه نبايد اجراي تنبيه به تعويق بيفتد و به محض اينكه رفتار نامطلوبي از كودك سر زد، بايد ارائه شود تا كودك به جدي بودن آن مطمئن شود.
قبل از تنبيه كردن بايستي به كودك گوشزد شود كه رفتار نادرستش چنين پيامدي را دربرداشته است. وي اضافه ميكند: نكته مهم ديگر آن است كه در ارائه تنبيه نبايد تهديدهاي غيرواقعي از سوي والدين صورت گيرد. يعني واكنشهاي بيش از حدي نشان ندهند كه در نهايت عملي نشود. تنبيه و بهطور اختصاصي اجراي آن در حوزه خانوادگي و از ديدگاه والدين، ارزيابيهاي متفاوتي دارد و معمولاً اختلافنظرها به كيفيت و اجراي اين ابزار نظارت و كنترل بر فرزندان بازميگردد.
دكتر علياصغر عباسي، مدرس دانشگاه و آسيبشناس اجتماعي در مورد شيوه هاي اجرايي تنبيه فرزندان معتقد است: شيوههاي تنبيهي بايستي بر پايه نوعي ارتباط متقابل تأثيرگذار و تأثيرپذير ميان والدين و فرزندان اجرا شود. به اين معنا كه اگر والدين با استفاده از اين شيوهها تنها تأثيرگذار و فرزندان تنها تأثيرپذير باشند رابطهاي تك بعدي ايجاد خواهد شد كه مشكلات فراواني را به همراه دارد.
شيوه هاي تنبيهي اثربخش
الفباي تربيتي منفي و مضري كه در بعضي از نظامهاي خانوادگي رايج است و سازمان بهداشت جهاني هم آن را نقض ميكند تنبيه روحي رواني است. دكتر عباسي در ادامه ميگويد، غافل بودن از فرزند، تمسخر، محكوم و بيمنزلت كردن كودك و بيتوجهي به او از مخاطرات روانياي محسوب مي شود كه عارضه فيزيكياي را به دنبال ندارد اما باعث بروز رفتارهاي ضداجتماعي از سوي كودك خواهد شد. بنابراين به والدين توصيه ميشود، شيوههاي توبيخي خود را طبقهبندي كنند يعني باتوجه به نوع رفتار غلط كودك، مستحق بودن او به نوع خاصي از مجازات را تعيين كنند و سعي در متنبه شدن او داشته باشند نه اينكه كودك را به تكرار مجدد عمل اشتباهش جسورتر كنند. در واقع هدف از تنبيهات، مديريت رفتار فرزند به سمت ارزيابي مثبت باشد و اگر هدف ارشادياي كه والدين در پي آن بودند به تحقق نرسيد بايستي بدانند كه روش اجراييشان نادرست بوده است. اين جامعهشناس ميافزايد: يكي از بهترين شيوههاي تنبيهي در خصوص فرزندان كمكردن پاداشهاست. كم كردن پاداشها بهگونهاي جدي باشد كه فرزندان با توبيخ شدن از سوي والدين، رفتار خود را واكاوي كنند و به اين يقين برسند كه مستحق چنين تنبيهي بودهاند و دليل رفتار غضبآلود والدين، حركتي ناشايست از سوي فرزند بوده است. علاوه بر اين ميان تخطي و توبيخ فرزندان بايستي تناسب وجود داشته باشد زيرا ناهماهنگي در اجراي تنبيه منجر به احساس ناعدالتي و يا در مواردي سوءاستفاده و باجگيري از سوي فرزند خواهد شد.
دكتر عليبيگي هم بهترين شيوه بازدارنده و تنبيهي را محروم كردن كودك از خواستههاي مطلوبش ميداند. وي اين روش را اثربخش ميداند زيرا كودك احساس ميكند، موقعيت باارزشي را از دست داده است اما اين محروم كردن او از موقعيت مطلوب بايستي موقت باشد، كودك دلايل محروميتش را بداند و در صورتي كه در مقابل محروم كردنش مقاومت كرد بايستي اين شيوه به صورت قاطعانه اجرا شود. در ضمن مدت زمان محروميت بايستي باتوجه به سن كودك اعمال شود. يعني هر چه سن كودك كمتر باشد، زمان كمتري به محروم كردن او اختصاص داده شود. مثلاً براي كودك چهار ساله، چهار دقيقه زمان محروميت كافي است و بالطبع هر چه سن كودك افزايش پيدا كند زمان محروميت بيشتري را ميطلبد.
اتاق محروميت
روانشناسان معتقدند مدت زمان تنبيه آن هم به صورت محروم كردن كودك نبايستي بيشتر از 10 دقيقه به طول انجامد و نكته مهمي كه وجود دارد اين است كه محروميت حتماً در اتاقي اعمال شود كه هيچگونه جذابيتي براي كودك نداشته باشد. دكتر علي بيگي در مورد اتاق محروميت تأكيد ميكند: به هيچوجه نبايد از حمام، توالت، آشپزخانه و يا هر مكان خطرناك ديگري به عنوان اتاق محروميت استفاده شود و به آن دسته از خانوادههايي كه اتاقي جداگانه ندارند كه از آن به عنوان اتاق محروميت استفاده كنند توصيه ميشود: كودك را روي صندلي روبه سمت ديواري كه هيچگونه جذابيت و زيبايي ندارد بنشانند و به او بگويند كه تا 10 دقيقه نبايد از روي صندلي بلند شود.
اين روانشناس تنبيه كلامي را نيز از توبيخهاي مؤثر ميداند و ميگويد: نكته مثبتي كه در تنبيه كلامي وجود دارد اين است كه همزمان با تنبيه كلامي ميتوان از روشهاي مثبت آموزش رفتاري مناسب استفاده كرد اما هيچگاه نبايد در تنبيه كلامي از كلماتي كه شخصيت كودك را خدشهدار ميكند و از اعتمادبهنفس او ميكاهد استفاده كرد. در واقع در اين روش بايستي رفتار كودك مورد بازخواست قرار گيرد نه شخصيت او. به عنوان مثال نبايد به كودك گفته شود كه تو كودك دوستداشتنياي نيستي بلكه بايد از جمله رفتار تو نادرست است، استفاده كرد.
دكتر عباسي هم در پايان اشاره ميكند: تمام انسانها در ميان نيازهاي اجتماعيشان به احترام گذاشتن به يكديگر نيازمندند. اين اصل اجتماعي نشان ميدهد، همانطور كه به نيكي ياد كردن از فردي در حضور ديگران، حس شور و شعف او را برميانگيزد، خدشهدار كردن نظام شخصيتياش نيز در مقابل ديگران، به روحيه او آسيب و گزندي وارد ميكند كه واكنش سريع و در نتيجه تبعات منفي آينده را به همراه خواهد داشت.