بسیاری از خانواده ها بر این باورند که باید در برابر گریه های کودکشان بی توجه ای نشان دهند ، چرا که با این کار کودک آرام تر خواهد شد. اما تحقیقات محققان نتیجه ای کاملا عمس را نشان می دهد. بی تابی در کودکان متفاوت است. برخی آرام هستند و برخی از همان ابتدا گریه و بی قراری می کنند.
وقتي كودك گريه ميكند
وقتي كودك گريه ميكند و از سوي والدين به خصوص مادرش مورد توجه قرار نميگيرد مورد هجوم برخي اختلالات هراسي و اضطرابي قرار ميگيرد. زيرا كودكان هنگام گريه كردن اگر مورد حمايت والدينشان قرار نگيرند بدن و مغزشان مورد هجوم دائمي هورمونهاي استرسي آدرنالين و كورتيزول قرار ميگيرد. دانشمندان دريافتهاند وقتي بافتهاي مغز انسان به مدت طولاني در معرض اين هورمونها قرار ميگيرد رشد برخي بافتهاي مغزي متوقف ميماند زيرا ارتباط بين سلولي اعصاب دچار اختلال ميشود.
بنابراين احتمال اينكه، مغز اين قبيل نوزادان دچار تخريب نوروني شود، زياد است.
اثرات گريه طولانيمدت بر مغز
پژوهشها نشان دادهاند نوزاداني كه در شرايط استرسزا از والدينشان جدا هستند بهطور غيرطبيعي سطح هورمون استرس كورتيزولشان بالا ميرود و ديگر هورمونهاي رشدي در سطح پائينتري قرار ميگيرد. در نتيجه اين ناتعادلي هورموني رشد برخي بافتهاي عصبي متوقف شده و سيستم ايمني بدن كاهش عملكرد پيدا ميكند.
بهطور كلي نوزاداني كه دورههاي گريه كردن طولانيمدت دارند 10 مرتبه بيشتر احتمال دارد كه در كودكي به بيشفعالي مبتلا شوند. از طرف ديگر اين كودكان در دوران مدرسه عملكرد ضعيفتري دارند و در سالهاي بعدي رفتارهاي ضداجتماعي بيشتري از خود بروز ميدهند و در صورتي كه والدين پاسخ مناسبي به گريههاي آنان ندهند اين مشكلات قوت زيادي ميگيرد.
محققان دريافتند وقتي استرس مزمن بيش از اندازه ريشه مغزي نوزاد (قسمتي از مغز كه كنترل ناقل شيميايي آدرنالين را برعهده دارد) را تحريك ميكند و يا نواحياي از مغز كه با رشد جسمي و عاطفي مغز ارتباط دارد مورد غفلت قرار ميگيرد، نوزاد با يك سيستم آدرناليني فوق فعال بزرگ شده و در نتيجه در سالهاي بعدي رفتارهاي پرخاشگري، تكانشگري و خشونتبار او زياد ميشود. با اين اوصاف وقتي قسمتهايي از مغز نوزاد كه با وابستگي عاطفي و رواني ارتباط دارد به واسطه رفتارهاي غافلگيرانه برخي والدين مورد غفلت قرار گرفته و تحريك نميشود در نتيجه اين نواحي از مغز او با رشد ناقص روبهرو شده و كودك به لحاظ عاطفي و رواني دچار مشكل ميشود. او حتي ممكن است در موقعيتهاي بعدي حساسيت و واكنش به تحريكات والدين را از دست بدهد.
اثرات گريه طولانيمدت بر هوش
يكي از منحصر به فردترين عوامل رشد هوشي كودك اين است كه مادر به علائم رفتاري و نشانههاي جسمي و رواني كودك واكنش مناسب نشان دهد. محققان ميگويند: اكثر كودكاني كه زياد گريه ميكنند و از سوي والدينشان مورد غفلت واقع ميشوند مهارتهاي اجتماعي و هوشي سالمي ندارند.
بررسيها نشان داده اكثر نوزاداني كه در سه ماهه اول زندگيشان گريههاي طولانيمدت دارند و مورد غفلت والدين واقع ميشوند در سن 5 سالگي بهطور متوسط 9 امتياز بهره هوشيشان پائينتر از ساير كودكان است. آنها همچنين در رشد حركتي ظريفشان ضعيفتر عمل كرده و در ماههاي نخست زندگي مشكلات زيادي در كنترل عواطفشان دارند. آنها در سن 10 ماهگي در برابر واكنشهاي تسليدهنده والدين مقاومت بيشتري ميكنند.
اثرات گريه طولانيمدت بر بدن
بهطور كلي وقتي كودكان از والدينشان جدا نگه داشته ميشوند ريتم قلبي و دماي بدن بيثباتي پيدا كرده و خواب در مرحله Rem (خواب در مرحله حركات سريع چشم) آنها كاهش پيدا ميكند اين نوع از خواب با رشد مغزي كودك در ارتباط است.
دو مطالعه جداگانه روي نوزادان نشان داد گريههاي طولانيمدت باعث افزايش فشار خون در مغز شده، هورمونهاي استرس را بالا ميبرد و مانع از جريان مناسب خون در مغز ميشود و در نتيجه اكسيژن مغز كاهش پيدا ميكند. با اين اوصاف لازم است مراقبين سريع، پايدار و گسترده به گريه كودك واكنش نشان دهند.
گريهها به پايان ميرسد
گريههاي نوزادان هرچند با تفاوتهاي فردي همراه است اما از نگاه متخصصان اطفال عارضهاي به نام كوليك دوران شيرخوارگي اين وضعيت را ايجاد ميكند.
دكتر حسين دريانينژاد، فوقتخصص عفوني اطفال در اينباره ميگويد: «مشكل كوليك دوران شيرخوارگي در سه يا چهارماهه اول بعد از تولد وجود دارد. كودكان در اين اختلال هنگام بعدازظهر، غروب و شب بيقراري شديدي دارند. البته اين وضعيت مختص سه ماهه اول است و مستلزم توجه خاص والدين به كودك است. كودكان در اين سه ماه ممكن است بر اثر مشكلات گوارشي، كليوي، جسمي و… دچار گريههاي طولانيمدت شوند. والدين نبايد نسبت به اين گريهها بيتوجه بوده و ميبايست هرچه سريعتر به كشف علت اصلي اختلال بپردازند معمولاً اين مشكلات با اصلاح تغذيه مادر و تغيير روش شيردهي از بين ميروند. كودك اگر بيماري خاصي نداشته باشد معمولاً كوليك شيرخوارگي خود به خود رفع ميشود. كودكاني كه از شير مادر استفاده ميكنند معمولاً در اين زمينه مشكلات كمتري دارند اما كودكاني كه شير خشك مصرف ميكنند ممكن است در اثر روش ناصحيح تغذيهدهي دچار مشكلاتي شوند كه گريههاي طولانيمدت همراه داشته باشد.»
اين مدرس دانشگاه همچنين اضافه ميكند: «كوليك دوره شيرخوارگي با گريههاي شديد كودك متفاوت است. معمولاً اگر كودكي گريههاي شديد داشته باشد در سه ماهه اول اين عارضه را در او تشخيص نداده و متخصصان آن را كوليك ميدانند. بهطور كلي دو نوع ريسه رفتن كبود و صورتي وجود دارد كه در آن كودك پس از گريه كردن ناگهان دچار قطع گريه شده و صورتش كبود يا پرخون و صورتي ميشود بنابراين بهترين توصيه به والدين اين است كه كودك را در اين شرايط بغل نگرفته تا گريه او تمام شود اما نبايد فراموش كرد كه كوليك با ريسه رفتن فرق دارد و حتي اگر كودك در سه ماهه اول زندگياش در اثر گريه كردن دچار حالات ريسه رفتن شد والدين ميبايست به او توجه خاص داشته باشند. بنابراين گفته ميشود در سه ماهه اول زندگي كودك، ريسه رفتن نادر است چون كمبود آهن و تشنج از عوامل ريسه رفتن بهشمار رفته كه معمولاً در سه ماهه اول اين دو پديده در كودك كمتر به چشم ميخورد.»
كودكم آرام باش
كودكان از نخستين ثانيههاي زندگي نيازمند توجه ويژه مادرشان هستند بنابراين توصيه متخصصان روانشناسي به توجه خاص والدين در سه ماهه اول زندگي است. آنها معتقدند به نيازهاي كودك در هر سني ميبايست پاسخ داده شود اما ميتوان 20 درصد خواستههاي آنان را تا سن 7 سالگي بيپاسخ گذاشت. به عقيده دكتر رضا احمدي، روانشناس خواسته با نياز متفاوت است و نيازها آنچه هستند كه كودك بدون ارضاي آنها قادر به ادامه زندگي نخواهد بود در حالي كه كودك بدون تأمين خواستههايش نيز ميتواند زندگي كند اما در هر صورت بهدليل ملاحظات روانشناسي به خواستههاي كودك هم بايد پاسخ مناسب داده شود و تنها 20 درصد از آنها را ناكام گذاشت. دكتر احمدي در اينباره ميگويد: «از اينرو اين شكل ناكامي با خود گريه و پرخاشگري هم بهدنبال دارد اما اين شكل ناكامي مختص سه ماهه اول شيرخوارگي كه كودك سراسر وجودش نياز است، نيست و والدين در اين دوران ميبايست توجه خاصي به كودك داشته باشند.»
تحقيقات نشان ميدهد، خلق والدين در اين دوره در گريههاي طولانيمدت كودك تأثيرگذار است. مادراني كه افسرده، مضطرب، پرخاشگر يا بيحوصله و خسته هستند، كودكانشان زياد گريه ميكنند.
بنابراين والدين جزو فاكتورهاي آرامشبخشي به نوزاد هستند و آنها به عنوان نخستين مراقبين كودك ميبايست به نيازهاي او توجه كنند تا كودكي آرام داشته باشند.