بایستی توجه کرد که خشم مانند دیگر عواطف به طور مطلق بد یا خوب نیست چون خشم واکنش درونی انسان در مقابل شرایط آزار دهنده است. خشم می تواند برای بسیرای اهداف سودمند هم به کار آید چون خشم منبعی است که تمایلمان را برای رسیدن به عدالت تغذیه می کند و ما را بر آن می دارد که کارهای غلط را درست کنیم. ولی مسئله نگران کننده این است که به نظر می آید خشم می تواند ما را به بیراهه بکشاند. البته به نظر من این باور درستی نیست چون تعداد کمی از انسان ها در برابر خشم مهار خود را از دست می دهند. کسی که همسرش را کتک می زند بسیرای از مواقع به منظور توجیه کار خود می گوید: «چاره ای نداشتم او مرا چنین خشمگین کرد که دیگر نفهمیدم چه می کنم. متاسفم که به همسرم آسیب رساندم ولی در ان هنگام اختیار خود را از کف داده بودم». در صورتی که به نظر نمی رسد که او اختیار خود را از دست داده باشد چون همسرش را تا حد مرگ کتک نزده یا او را خفه نکرده یا به او شلیک نکرده یا به او چاقو نزده است فقط تا آنجا وی را کتک زده که در خودش احساس کند در مبارزه برنده شده است. شاید در این وضعیت بایستی درست قضاوت یا تصمیم گیری می شد تا قبل از گذر کردن از مرزهای نامرئی عمل تهاجمی انجام نمی گرفت. خشم معمولا مهار رفتار ما را به طور کامل در دست نمی گیرد لیکن ابراز آن چنان ارضا کننده است که ما را وا می دارد آن قدر نزاع را ادامه دهیم که طرف مقابل کاملا تحقیر شود. اینکه اعلام کنیم مهار خود را از دست داده ایم بهانه است چون در اصل آن قدر اختیار رفتار و اعمالمان را در دست داشته ایم که به کاری شرم آورتر دست نزده ایم.
این مطلب توسط مجله پزشکی دکتر سلام تهیه شده است. استفاده از آن فقط با ذکر منبع دکتر سلام(hiDoctor.ir) مجاز می باشد