همین جا فرصت خوبی است تا مطالبی را یاد بگیرید که ازدواج شما همان یک مورد موفق باشد و به طلاق رسمی و عاطفی منجر نشود. دکتر شاهین فرهنگ به شما میگوید که با شناخت تفاوتهای ساختاری زن و مرد میتوانید زندگی شیرینتری را تجربه کنید.
چرا زندگیها اینقدر زود سرد میشود؟
در اوایل دوران آشنایی که زن و مرد با هم نامزد میکنند، اگر آقا در مسیر راه خانم چالهای را ببیند فکر میکنید به او چه میگوید؟ پاسخ این است: «عزیزم، مراقب چاله باش.»
اگر یک هفته مانده به عقد همین اتفاق بیفتد، آقا میگوید: «چاله به این بزرگی را نمیبینی؟» دو، سه ماهی قبل از عقد شاید بگوید مگه کوری! و یک سال بعد از ازدواج: «آخ جون چاله!» البته ممکن است استثناهایی هم وجود داشته باشد که خود مرد بعد از ازدواج داخل چاله شیرجه میرود تا همسرش به داخل آن نیفتد! اما این جزو موارد نادر است!
اما گذشته از شوخی دلیل سردی زندگیها چیست؟ من فکر نمیکنم کسی به اجبار وارد زندگی مشترک شود. اسلحه روی سر ما قرار ندادهاند که حتما ازدواج کنیم. ما انتخاب میکنیم. اما جالب است بدانید در حدود 48 درصد از طلاقهایی که ثبت میشود مربوط به زوجهایی است که عمر زندگی مشترکشان کمتر از دو سال است. سهچهارم طلاقهای ثبت شده کشور مربوط به ازدواجهای کمتر از 10 سال است.
چرا اینقدر زود زندگیها سرد میشود؟ دلایل مختلفی دارد؛ اینکه ناآگاهانه وارد میشویم، شناخت و تفاهم نداریم، نمیدانیم چه میخواهیم، هدف نداریم، انتخاب درستی نداشتهایم، عشقمان کم و غیرواقعی است، خودمان را نمیشناسیم و… همه اینها درست اما یکی از دلایل مهم این است که همدیگر را نمیشناسیم.
زبان همدیگر را یاد بگیریم
اگر یک دستگاه مایکروویو برای شما هدیه بیاورند و شما طرز کارش را ندانید، بلافاصله آن را داخل برق میزنید و با آن کار میکنید؟ چرا این کار را نمیکنید؟ خب، خراب شود مگر برای آن پول دادهاید؟ هدیه است دیگر. در اینجور مواقع سراغ راهنمای آن میروید. اگر دفترچه ایتالیایی بود، چه کار میکنید؟ در اینترنت جستوجو میکنید، از نمایندگی میپرسید و… وقتی از طریق یکی از این کانالها طرز کارش را یاد بگیرید در این صورت راحت با آن کار میکنید.
وقتی یک تلفن همراه تازه میخریم تا مدتها سعی میکنیم طرز کارش را یاد بگیریم و قابلیتهایش را بشناسیم. ظاهرا در عصری زندگی میکنیم که ارزش یک انسان از یک دستگاه مایکروویو و تلفن همراه کمتر است اما چرا؟ مایکروویوی که برایم هدیه میآورند را تا وقتی طرز کارش را یاد نگرفتهام به آن دست نمیزنم. حیف است لطمه میبیند و صدمه میخورد. میخواهم با تلفن همراهم خوب آشنا شوم و مدتها با آن کار میکنم ولی وقتی میخواهیم با یک انسان زندگیمان را شریک شویم به این اندازه مطالعه نمیکنیم.
وقتی با یک انسان کنار هم قرار میگیریم دستورالعملهای هم را بررسی نکرده و دفترچه کار هم را ورق نزدهایم. پس انگار ارزش یک انسان کمتر از یک گوشی تلفن همراه است. قبول دارید وقتی میخواهیم از چیزی استفاده کنیم و با طرز کار آن آشنا نباشیم برعکس مدل قبلی بهرهای که از آن میبریم کم و لطمهای که به آن میزنیم، زیاد است؟ اگر از زبان هم سر دربیاوریم لطفی که به هم میکنیم زیاد و بهرهای که از هم میبریم زیاد و لطمهای که به هم میزنیم کم است و برعکس. بیایید زبان هم را یاد بگیریم.
چطور زندگی را شیرینتر کنیم؟
قبول دارید که زنان و مردان با هم فرق دارند؟ زن و مرد در احساسات، خواستهها، تمایلات، نوع نگاه به زندگی، مسوولیتپذیریها، کنشها و واکنشها، عشقورزی و ابراز احساس و. . . با هم فرق دارند و اگر این تفاوتها را نشناسیم دیوارهای رنجش و کدورت بین ما بلند و بلندتر شده و فاصله در خانهها بیشتر میشود. میخواهیم با شناخت این تفاوتها و شناخت ویژگیهای ساختاری یاد بگیریم چطور زندگی را شیرینتر کنیم.
البته اینکه مردان و زنان هر کدام ویژگیهای خاصی دارند، استثنا هم دارد. استثنا اصل و قاعده را زیر سوال نمیبرد؛ مثلا ممکن است ما بگوییم: «آقایان هدفمدار هستند» و مثلا اگر فردی این ویژگی را در خودش نبیند. بعد از بررسی متوجه میشویم در خانهای به دنیا آمده که قبل از او سه دختر دیگر به دنیا آمده بودند و او بین چهار زن – سه تا خواهر و یک مادرـ بزرگ شده است. در روانشناسی میگوییم چنین مردی آرامآرام ساختار زنانه پیدا کرده و ممکن است رفتارهایش با مردهای دیگر مغایرت داشته باشد.
زنان و مردان تمرکز دیداری متفاوتی دارند
حدود دو و نیم میلیون سال پیش مردها دو ماموریت را پذیرفتند و خانمها دو مسوولیت را قبول کردند. شکار و حفاظت بر عهده مردها بود. آنها به دوردست نگاه میکردند تا شکار کنند. در آن زمان بیل، کلنگ و مکانیسم خانهسازی نبود و مردم در غارهای طبیعی زندگی میکردند. همه هم دنبال حمله به غار بودند. مردان باید مراقب میبودند کسی از قبیله دشمن در اطراف نباشد چون حضور فردی از دشمن میتوانست نشانگر نقشه برای حمله به غار باشد.
خانمها دو مسوولیت را پذیرفتند؛ یک اینکه مراقب روشن نگه داشتن آتش باشند که به سختی روشن میشد و دومین مسوولیت نگهداری از بچهها بود. به همین دلیل از میلیونها سال قبل مردها عادت کردهاند تمرکز دیداریشان به دوردست، تونل مانند و فقط برای تمرکز بر کلیات باشد و خانمها دو و نیم میلیون سال است که در آنها نهادینه شده تمرکز دیداریشان از راست و چپ کاملا باز، تمرکز نزدیک و دقت روی جزئیات باشد.
همین تفاوت باعث شده مردان و زنان صدها بار در زندگی از دست هم رنجیدهخاطر شوند؛ به خاطر همین اختلاف در تمرکز دیداری. بهطور مثال آقای خانه سر کمد رفته و خانم در آشپزخانه مشغول آشپزی است. آقا داد میزند خانم جورابم کجاست؟ خانم میگوید در کمد. خانم میبیند و آقا پیدا نمیکند. بارها این بلا سر خیلیها آمده است. هیچ ربطی به دقت ندارد. مردها عادت دارند اینطوری ببینند؛ که نیست!
چرا مردها متوجه تغییرات ظاهری خانمها نمیشوند؟
ممکن است خانمی در ظاهر خود تغییراتی داده باشد و انتظار داشته باشد که همسرش این تغییرات را ببیند اما مردها نمیتوانند این جزئیات را ببینند چون دید نزدیکشان خوب نیست و خانمها عادت کردهاند که بپرسند ظاهر من تغییر کرده؟ یا مثلا اگر خانمی پادری خانه را پشت و رو بیندازد، ممکن است همسرش 50 بار از رویش رد شود و نفهمد. اگر میخواهید همسرتان تغییرات ظاهریتان را ببیند حداقل یک نیم متر عقبتر بایستید!
مردها تجسم فضایی قویتری دارند
مردها وقتی میخواستند شکار کنند باید محاسبه میکردند که نیزه را با چه زاویهای میخواهند پرتاب کنند و کجا فرود میآید. هر چه فاصله با دشمن کمتر بود، خطر بیشتر میشد. این مسائل باعث شد نیمهراست مغز مردها فعالتر باشد. در این بخش تجسم فضایی وجود دارد. اما این بخش چیست؟ با یک مثال میگویم. فرض کنید خانوادهای اسبابکشی کردهاند، خانم میخواهد بداند بوفهاش در خانه جدید جا میشود؟
با دست یا متر اندازه میگیرد. پسر پنج ساله که نگاه میکند میگوید جا نمیشود. چرا؟ چون مردها تجسم فضایی دارند. این بخش در مغز مردها قویتر شده است. احتمال دارد مردی هنگام رانندگی ویراژ دهد و همسرش مدام از این کار انتقاد کند. واقعیت این است که مردها تجسم فضایی قویای دارند و وقتی با ماشین میپیچند میتوانند فاصله را تخمین بزنند. این کار برای خانمها سخت است.
خانمها چون تجسم فضایی ضعیفتری دارند در موارد مشابه مدام به مردان تذکر میدهند و آنها را عصبانی میکنند. در آمریکا تستی از رانندگی خانمها تهیه کردهاند. پل نازکی را انتخاب کردهاند که اگر ماشین بخواهد از رویش رد شود باید چرخهایش روی لبه پل حرکت کند. به خانمها میگفتند با ماشین رد شوند. از هر10 خانم 9 نفر ماشین را داخل جوی میانداختند چون این کار تجسم فضایی میخواهد.
تغییر نیمکره مغز مرد 20 دقیقه زمان میخواهد
اگر مغزمان را با یک خط عمودی برش بزنیم، راست و چپ مغز دو نیمکره دارد. نیمکره راست مغز بخش سمبلیک و تخیلی است؛ بخش تجسم فضایی احساسات، همه هنرها، عاشق شدنها، خواب دیدن، در رویا فرورفتن. نیمکره چپ بخش منطق و استدلال است. فرمان سخن گفتن، انجام محاسبات ریاضی، مقایسهها، تحلیل مسائل و. . در نیمکره چپ شکل میگیرد. خانمها میتوانند همزمان از هر دو نیمکره استفاده کنند اما این برای مردان ممکن نیست.
آنها یا از نیمکره راست یا از نیمکره چپشان استفاده میکنند و همین موضوع سبب اختلاف میشود. مردها برای اینکه از یک نیمکره به بعدی بروند بین 20 تا 25 دقیقه زمان نیاز دارند. فرض کنید مردی بعد از یک روز شلوغ کاری به خانه میرسد. ترافیک سرسامآور تهران، دود و خستگی و. . . وقتی وارد خانه میشود نیمه راست مغزش کاملا تعطیل است؛ یعنی آقایان با احساسشان وارد خانه نمیشوند، با منطقشان وارد میشوند. در این شرایط نمیتوانند به پیامهای احساسی پاسخ دهند. 20 تا
25 دقیقه وقت لازم دارند تا به آرامی نیمه راست مغزشان فعال شود.
چرا خانمها میتوانند چند کار را همزمان انجام دهند؟
خانمها چون همزمان از دو نیمه مغزشان استفاده میکنند، میتوانند چند کار را انجام دهند. آخرین تحقیقاتی که دانشگاه سوربن منتشر کرده نشان میدهد خانمها همزمان دو کار را عالی و پنج کار را خوب انجام میدهند. علتش این است که کل مغزشان فعال است. با گوشی تلفن حرف میزنند، سالاد درست میکنند، سریال میبینند و مراقب بچهها هم هستند اما مردها اینطور نیستند.
مردان هدفمدار هستند و زنان رابطهمدار
هدف مردان از حضور در جهان این است که اعلام کنند موجودی مقتدر هستند. هدف زنان از حضور درجهان این است که بگویند ما فرشتههایی هستیم که هدفمان نزدیکتر و صمیمی کردن روابط انسانی است. همین هدفمداری مردان و رابطهمداری زنان باعث شده خیلی جاها از دست هم ناراحت و عصبانی شویم؛ مثلا زوجی عروسی دعوت شدهاند و ساعت پنج بعدازظهر سوار ماشین میشوند. مرد سه ساعت رانندگی میکند و هنوز مسیر را پیدا نکرده است و حاضر نیست بایستد و سوال کند چون هدفمدار است و میخواهد ثابت کند خودم میتوانم.
بهترین راه پیشگیری از عصبانیت و دلخوریها
در روانشناسی موضوعی داریم به نام کوچکهای بزرگ؛ یعنی موضوعاتی که در ظاهر کوچک و بیاهمیت هستند ولی نتایج بزرگی همراه دارند و در زندگی عاشقانه کدورتهایی به وجود میآورند. مانند سنگی که در آب میاندازیم و دامنههایی در آب ایجاد میکنند که بزرگ و بزرگتر میشود. با شناخت اختلافهای ساختاری از دست هم عصبانی و ناراحت نمیشویم چون میدانیم که این موضوعات به تفاوتهای ساختاری زن و مرد مربوط است. پس این تفاوتها را آویزه گوشتان کنید تا زندگی مشترک خوبی داشته باشید.
مجله زندگی ایده آل: